آینده سوریه با اسد یا بدون اسد؟!
خبرگزاری میزان - سوریه با بشار اسدش پاشنه آشیل یا همان چشم اسفندیار ایرانی برای دشمنان غربی - عربی سرزمین شام شده است. آنها تصور می کنند که نقطه قوتشان اصرار بر رفتن اسد است، اما اشتباه آنها در همین است.
به گزارش گروه بین الملل ، اصرار بر رفتن بشار اسد نشان از نقطه ضغف دشمنان سوریه است. نقطه ضعفی که اکنون و پس از گذشت 5 سال از آغاز بحران این کشور بیشتر نمایان می شود، اما ماندن اسد نقطه قوت سوریه و دوستان این کشور است.
آغاز بحران، برای سرنگونی دولت قانونی این کشور بود. سودای در سر آمریکا، ترکیه و آل سعود تنها این بود که بشار اسد باید برود، همین! حال این کشورها چگونه به خودشان اجازه می دهند که با سرنوشت مردم و کشوری اینگونه بازی کنند و آن را به ویرانه ای تبدیل کنند مقوله ای دیگراست.
اما پس از 5 سال بشار اسد هنوز هست و با شرایط ایجاد شده در منطقه و معادلاتی که برای دشمنان این کشور به هم خورده است، به نظر می رسد، هم جنگ در سوریه ادامه داشته باشد و هم بشار اسد همچنان باشد. هر چند او گفته است تا پای جان مقاومت خواهد کرد.
آینده سوریه هنوز نامعلوم است. کسی نمی داند چه زمانی جنگ پایان می یابد و چه زمانی تروریست ها و دشمنان سوریه از بین خواهند رفت. طرف مقابل هم بیکار ننشسته و مشغول پیاده کردن طرح و برنامه برای سوریه و بشار اسد است. همین که بر اساس وعده ای که به خود داده بود 6 ماهه کار سوریه تمام است، اما اکنون 5 سال از آن ادعا می گذرد، شکست سنگین دشمنان سوریه را رقم زده است.
به مانند وعده صدام رئیس جمهوری معدوم عراق می ماند که هنگام حمله به جمهوری اسلامی ایران گفته بود تا یک هفته دیگر در تهران هستیم! اما همین رویا نه تنها تعبیر نشد، بلکه پس از 8 سال جنگ عراق علیه ایران، شکست و مرگ برای صدام بود و پیروزی برای جمهوری اسلامی ایران. صدام به سران کشورهای عربی منطقه گفته بود جنگ با ایران زنگ تفریح است. اما زنگ تفریحی در کار نبود.
سوریه هم شباهت هایی به جنگ و دوران دفاع مقدس ما دارد و البته تفاوت هایی. تفاوت هایی که اگر نبود شاید اوضاع سوریه پس از 5 سال از وضعیت کنونی بهتر می بود. مهمترین تفاوت، عقیدتی است که اگر قوت آن همانند مردم ایران بود، مردم این کشور مقاومت و اراده سخت تری در مقابل دشمن از خود نشان می داد.
تاکنون، هم ارتش و هم مردم در این 5 سال گذشته مقاومت جانانه ای از خود نشان داده اند، که نمیتوان نادیده گرفت، عصبانیت سران کشورهایی همچون آل سعود و ترکیه هم به همین خاطر است.
اما توطئه سرنگونی اسد در 6 ماه میسر نشد و گروه های تروریستی تکفیری هر روز بیشتر جان گرفتند و خود را مانند باکتری تکثیر می کنند. تکثیر آنها برای هر کشوری یک خطر بالقوه است. هیچیک از کشورهایی که در حال حمایت از آنها هستند، نمی توانند ادعا کنند این تروریست ها سراغ آنها نخواهند آمد. اما بی درایتی سران و رژیم هایی همچون آل سعود و حتی رهبر آنها آمریکا، همچنان بر کناره گیری اسد تأکید دارند در حالی که اکنون اسد بحران نیست، بلکه وجود گروه های افراطی تکفیری است که وضع ناهنجار موجود را با حمایت های آمریکا و کشورهای منطقه ایجاد کرده است.
این گروه های تکفیری به مانند ترمیناتور یا همان ویرانگرهایی هستند که به هیچ جنبنده ای رحم نمی کنند و هیچ بنایی را هم سالم نمی گذارند بماند. آنها اینگونه آموزش دیده اند و اکنون هم گمان می رود یا دستگاه کنترل از راه دور این ترمیناتورها خراب شده و یا بر روی گزینه سر خود تنظیم شده تا هر آنچه که دوست دارند بر سر کشورهای اسلامی پیاده کنند و ویرانه ای از آن را باقی بگذارند.
در چنین شرایط باز هم تأکید بر رفتن اسد و در پی جایگزین بودن برای آن که از سوی غربی ها و برخی کشورهای عربی منطقه و ترکیه دنبال می شود، آخر نافهمی آنها است.
سوریه با شرایط کنونی خود به وجود بشار اسد نیاز دارد. کنار رفتن او به هر شکلی که باشد، نه تنها اوضاع سوریه و منطقه را بهبود نمی بخشد بلکه باعث فرپاشی این کشور می شود و همین اندازه از انسجام در میان سازمان های دولتی که باقی مانده است از دست می رود. ارتش و نیروهای رزمی از هم فرومی پاشد و بدون شک در چنگ غارتگران و جنایتکارانی خواهد افتاد که اکنون در لیبی مستقر هستند و هیچ سامانی هم این کشور ندارد. حتی اوضاع وخیم تری را می توان در صورت برکناری اسد، برای سوریه پیش بینی کرد.
غربی ها و اعراب باید تاکنون درک کرده باشند که با رفتن بشار اسد از قدرت در سوریه، این کشور از هم می پاشد و اگر اسد را برای خود معضل می پندارند، معضلی بسیار بدتر از او در منطقه شکل خواهد گرفت. پس باید اولویت بر سرکوب نیروهای افراطی تکفیری باشد. نکته ای که جمهوری اسلامی ایران بارها و از زمان آغاز بحران سوریه بر آن تأکید داشته است.
اما چرا دشمنان سوریه هنوز صدای زنگ خطر که برای آنها به صدا درآمده است نمی شنوند؟! یا خواب هستند یا این که خود را به خواب زده اند و اگر دومی باشد بیدار کردن آنها کار دشوار و شاید هم محالی است.
برای همین است که دشمنان سوریه در پی یافتن جایگزینی برای بشار اسد هستند و سعی دارند پیش از حل بحران اصلی، مسئله فرعی که باید از سوی مردم این کشور حل شود، برای آنها اولویت دارد.
ایران و روسیه که خود را وارد بحران سوریه کرده اند هر چند تفاوت هایی میان دو طرف در حمایت از سوریه وجود دارد، اما باید این دو کشور که باعث سرپا ماندن دولت سوریه هستند، به این نکته توجه داشته باشند که هدف حمایت از سوریه، نجات این کشور همراه با بشار اسد است نه فقط سوریه. چرا که سوریه بدون بشار اسد که خواسته دشمنان این کشور است اگر هدف ایران و روسیه تنها نجات سوریه باشد بازی در زمین دشمنان دمشق خواهد بود.
ائنلاف عربی غربی ضد سوری هم دنبال برکناری بشار اسد و انتخاب یک جایگزین برای او است. سیاست کشورهای حامی سوریه باید بر اساس سوریه با اسد باشد. سوریه بدون اسد در این شرایط پیروزی دشمنانی است که سال هاست در پی آن هستند.
در این کشور در حال حاضر هیچ فرد و شخصیتی وجود ندارد که بتواند انسجام سوریه را حفظ کند و اگر قرار است که انتخاباتی هم برگزار شود، یکی از گزینه های نامزدی ریاست جمهوری باید بشار اسد باشد. اگر مردم او را به عنوان ریاست جمهوری انتخاب کنند نشان دهنده حمایت از اقدامتای است که او در این شرایط اعمال کرده و اگر هم رأی نیاورد بر اساس یک فرایند دموکراتیک کنار گذاشته شده است.
این همه هزینه نظامی و اقتصادی که از سوی روسیه وایران در حمایت از سوریه و بشار اسد می شود، اگر قرار است در مرحله نخست و در زمان انتخابات خواسته غربی ها برآورده شود، این برداشت می شود که دوستان سوریه در راستای اهداف دشمنان آن گام برداشته اند که البته اینگونه نیست. کشورهای دوست سوریه باید هوشیار باشند و توجه کنند که در صورت اجرای دوران انتقال که با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری اتفاق می افتد، چه کسانی نامزد خواهند شد و گرایش آنها به چه سمت و سویی خواهد بود. اگر شرایط سوریه به گونه ای پیش برود که منجر به انتخابات آزاد ریاست جمهوری بدون دخالت غرب در این کشور شود، بشار اسد هم یکی از نامزدهای انتخابات باید باشد. مخالفت دشمنان سوریه با برکناری بشار اسد به خاطر اقبال عمومی او در میان مردم سوریه است، در غیر این صورت دلیلی نمی تواند داشته باشد که با نامزد شدن او مخالفت کنند.
عجله کشورهای غربی و عربی برای تعیین زمان کناره گیری بشار اسد و مشخص کردن زمان دقیق آن هم از سوی کشوری مانند عربستان شگفت انگیز است. کشوری که تاکنون هیچ انتخاباتی را به خود ندیده است و مردم آن با چنین روندی هیچگونه آشنایی ندارند. آنگاه چگونه فشار وارد می کنند دولت منتخب مردم سوریه کنار برود و نامزد دلخواه آنها در انتخابات پیروز شود؟!
باید قبول کرد و پذیرفت که سوریه بدون اسد نمی تواند آینده و سرنوشت روشنی را برای خود رقم بزند. اسد در آینده این کشور جایگاه مهمی دارد. تصور کنید که اسد خود را کنار کشید، گروه های موجود در این کشور از ارتش به اصطلاح آزاد گرفته تا گروه های تروریستی تکفیری داعش در این کشور حضور دارند، بدون این که برای مهار آنها کاری انجام شده باشد، آیا می توان آنها را در روند سیاسی سوریه بازی داد؟ اگر بتوان به ارتش آزاد نقشی داد به هیچ عنوان داعش و گروه های دیگر تروریستی افراطی را نمی توان در ساختار سیاسی سوریه گمارد.
حکام و کشورهایی که دراین چند ساله دشمنی های خود را علیه دولت و ملت سوریه ثابت کرده اند، همچنان اصرار بر کناره گیری اسد دارند، همین اصرار بی جا روند رسیدن به راه حل و پایان بحران سوریه را بسته است.
محمد صفری -
آغاز بحران، برای سرنگونی دولت قانونی این کشور بود. سودای در سر آمریکا، ترکیه و آل سعود تنها این بود که بشار اسد باید برود، همین! حال این کشورها چگونه به خودشان اجازه می دهند که با سرنوشت مردم و کشوری اینگونه بازی کنند و آن را به ویرانه ای تبدیل کنند مقوله ای دیگراست.
اما پس از 5 سال بشار اسد هنوز هست و با شرایط ایجاد شده در منطقه و معادلاتی که برای دشمنان این کشور به هم خورده است، به نظر می رسد، هم جنگ در سوریه ادامه داشته باشد و هم بشار اسد همچنان باشد. هر چند او گفته است تا پای جان مقاومت خواهد کرد.
آینده سوریه هنوز نامعلوم است. کسی نمی داند چه زمانی جنگ پایان می یابد و چه زمانی تروریست ها و دشمنان سوریه از بین خواهند رفت. طرف مقابل هم بیکار ننشسته و مشغول پیاده کردن طرح و برنامه برای سوریه و بشار اسد است. همین که بر اساس وعده ای که به خود داده بود 6 ماهه کار سوریه تمام است، اما اکنون 5 سال از آن ادعا می گذرد، شکست سنگین دشمنان سوریه را رقم زده است.
به مانند وعده صدام رئیس جمهوری معدوم عراق می ماند که هنگام حمله به جمهوری اسلامی ایران گفته بود تا یک هفته دیگر در تهران هستیم! اما همین رویا نه تنها تعبیر نشد، بلکه پس از 8 سال جنگ عراق علیه ایران، شکست و مرگ برای صدام بود و پیروزی برای جمهوری اسلامی ایران. صدام به سران کشورهای عربی منطقه گفته بود جنگ با ایران زنگ تفریح است. اما زنگ تفریحی در کار نبود.
سوریه هم شباهت هایی به جنگ و دوران دفاع مقدس ما دارد و البته تفاوت هایی. تفاوت هایی که اگر نبود شاید اوضاع سوریه پس از 5 سال از وضعیت کنونی بهتر می بود. مهمترین تفاوت، عقیدتی است که اگر قوت آن همانند مردم ایران بود، مردم این کشور مقاومت و اراده سخت تری در مقابل دشمن از خود نشان می داد.
تاکنون، هم ارتش و هم مردم در این 5 سال گذشته مقاومت جانانه ای از خود نشان داده اند، که نمیتوان نادیده گرفت، عصبانیت سران کشورهایی همچون آل سعود و ترکیه هم به همین خاطر است.
اما توطئه سرنگونی اسد در 6 ماه میسر نشد و گروه های تروریستی تکفیری هر روز بیشتر جان گرفتند و خود را مانند باکتری تکثیر می کنند. تکثیر آنها برای هر کشوری یک خطر بالقوه است. هیچیک از کشورهایی که در حال حمایت از آنها هستند، نمی توانند ادعا کنند این تروریست ها سراغ آنها نخواهند آمد. اما بی درایتی سران و رژیم هایی همچون آل سعود و حتی رهبر آنها آمریکا، همچنان بر کناره گیری اسد تأکید دارند در حالی که اکنون اسد بحران نیست، بلکه وجود گروه های افراطی تکفیری است که وضع ناهنجار موجود را با حمایت های آمریکا و کشورهای منطقه ایجاد کرده است.
این گروه های تکفیری به مانند ترمیناتور یا همان ویرانگرهایی هستند که به هیچ جنبنده ای رحم نمی کنند و هیچ بنایی را هم سالم نمی گذارند بماند. آنها اینگونه آموزش دیده اند و اکنون هم گمان می رود یا دستگاه کنترل از راه دور این ترمیناتورها خراب شده و یا بر روی گزینه سر خود تنظیم شده تا هر آنچه که دوست دارند بر سر کشورهای اسلامی پیاده کنند و ویرانه ای از آن را باقی بگذارند.
در چنین شرایط باز هم تأکید بر رفتن اسد و در پی جایگزین بودن برای آن که از سوی غربی ها و برخی کشورهای عربی منطقه و ترکیه دنبال می شود، آخر نافهمی آنها است.
سوریه با شرایط کنونی خود به وجود بشار اسد نیاز دارد. کنار رفتن او به هر شکلی که باشد، نه تنها اوضاع سوریه و منطقه را بهبود نمی بخشد بلکه باعث فرپاشی این کشور می شود و همین اندازه از انسجام در میان سازمان های دولتی که باقی مانده است از دست می رود. ارتش و نیروهای رزمی از هم فرومی پاشد و بدون شک در چنگ غارتگران و جنایتکارانی خواهد افتاد که اکنون در لیبی مستقر هستند و هیچ سامانی هم این کشور ندارد. حتی اوضاع وخیم تری را می توان در صورت برکناری اسد، برای سوریه پیش بینی کرد.
غربی ها و اعراب باید تاکنون درک کرده باشند که با رفتن بشار اسد از قدرت در سوریه، این کشور از هم می پاشد و اگر اسد را برای خود معضل می پندارند، معضلی بسیار بدتر از او در منطقه شکل خواهد گرفت. پس باید اولویت بر سرکوب نیروهای افراطی تکفیری باشد. نکته ای که جمهوری اسلامی ایران بارها و از زمان آغاز بحران سوریه بر آن تأکید داشته است.
اما چرا دشمنان سوریه هنوز صدای زنگ خطر که برای آنها به صدا درآمده است نمی شنوند؟! یا خواب هستند یا این که خود را به خواب زده اند و اگر دومی باشد بیدار کردن آنها کار دشوار و شاید هم محالی است.
برای همین است که دشمنان سوریه در پی یافتن جایگزینی برای بشار اسد هستند و سعی دارند پیش از حل بحران اصلی، مسئله فرعی که باید از سوی مردم این کشور حل شود، برای آنها اولویت دارد.
ایران و روسیه که خود را وارد بحران سوریه کرده اند هر چند تفاوت هایی میان دو طرف در حمایت از سوریه وجود دارد، اما باید این دو کشور که باعث سرپا ماندن دولت سوریه هستند، به این نکته توجه داشته باشند که هدف حمایت از سوریه، نجات این کشور همراه با بشار اسد است نه فقط سوریه. چرا که سوریه بدون بشار اسد که خواسته دشمنان این کشور است اگر هدف ایران و روسیه تنها نجات سوریه باشد بازی در زمین دشمنان دمشق خواهد بود.
ائنلاف عربی غربی ضد سوری هم دنبال برکناری بشار اسد و انتخاب یک جایگزین برای او است. سیاست کشورهای حامی سوریه باید بر اساس سوریه با اسد باشد. سوریه بدون اسد در این شرایط پیروزی دشمنانی است که سال هاست در پی آن هستند.
در این کشور در حال حاضر هیچ فرد و شخصیتی وجود ندارد که بتواند انسجام سوریه را حفظ کند و اگر قرار است که انتخاباتی هم برگزار شود، یکی از گزینه های نامزدی ریاست جمهوری باید بشار اسد باشد. اگر مردم او را به عنوان ریاست جمهوری انتخاب کنند نشان دهنده حمایت از اقدامتای است که او در این شرایط اعمال کرده و اگر هم رأی نیاورد بر اساس یک فرایند دموکراتیک کنار گذاشته شده است.
این همه هزینه نظامی و اقتصادی که از سوی روسیه وایران در حمایت از سوریه و بشار اسد می شود، اگر قرار است در مرحله نخست و در زمان انتخابات خواسته غربی ها برآورده شود، این برداشت می شود که دوستان سوریه در راستای اهداف دشمنان آن گام برداشته اند که البته اینگونه نیست. کشورهای دوست سوریه باید هوشیار باشند و توجه کنند که در صورت اجرای دوران انتقال که با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری اتفاق می افتد، چه کسانی نامزد خواهند شد و گرایش آنها به چه سمت و سویی خواهد بود. اگر شرایط سوریه به گونه ای پیش برود که منجر به انتخابات آزاد ریاست جمهوری بدون دخالت غرب در این کشور شود، بشار اسد هم یکی از نامزدهای انتخابات باید باشد. مخالفت دشمنان سوریه با برکناری بشار اسد به خاطر اقبال عمومی او در میان مردم سوریه است، در غیر این صورت دلیلی نمی تواند داشته باشد که با نامزد شدن او مخالفت کنند.
عجله کشورهای غربی و عربی برای تعیین زمان کناره گیری بشار اسد و مشخص کردن زمان دقیق آن هم از سوی کشوری مانند عربستان شگفت انگیز است. کشوری که تاکنون هیچ انتخاباتی را به خود ندیده است و مردم آن با چنین روندی هیچگونه آشنایی ندارند. آنگاه چگونه فشار وارد می کنند دولت منتخب مردم سوریه کنار برود و نامزد دلخواه آنها در انتخابات پیروز شود؟!
باید قبول کرد و پذیرفت که سوریه بدون اسد نمی تواند آینده و سرنوشت روشنی را برای خود رقم بزند. اسد در آینده این کشور جایگاه مهمی دارد. تصور کنید که اسد خود را کنار کشید، گروه های موجود در این کشور از ارتش به اصطلاح آزاد گرفته تا گروه های تروریستی تکفیری داعش در این کشور حضور دارند، بدون این که برای مهار آنها کاری انجام شده باشد، آیا می توان آنها را در روند سیاسی سوریه بازی داد؟ اگر بتوان به ارتش آزاد نقشی داد به هیچ عنوان داعش و گروه های دیگر تروریستی افراطی را نمی توان در ساختار سیاسی سوریه گمارد.
حکام و کشورهایی که دراین چند ساله دشمنی های خود را علیه دولت و ملت سوریه ثابت کرده اند، همچنان اصرار بر کناره گیری اسد دارند، همین اصرار بی جا روند رسیدن به راه حل و پایان بحران سوریه را بسته است.
محمد صفری -
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *