وهابیت داعشی در جمهوری آذربایجان خطری دیگر برای منطقه
خبرگزاری میزان - چند سال پیش یکی از اقوام که در جمهوری آذربایجان زندگی می کند و همانجا به دنیا آمده و بزرگ شده است به تهران آمد و یک روز هم میهمان ما بود.
به گزارش گروه بین الملل ، این فرد پیش از آن هم به ایران آمده بود و دیدار هم داشتیم اما این سفر همزمان بود با اوج بحران سوریه و درگیری های این کشور با گروه های تروریستی که تاکنون هم ادامه دارد.
جمهوری آذربایجان از هر جهت با ایران قرابت دارد. از لحاظ فرهنگی و دینی بیشترین قرابت را می توان میان ایران و جمهوری آذربایجان دید.
جمعیت این کشور اکنون بیش از 10 میلیون نفر است که اکثریت آنها را شیعیان تشکیل می دهند.
جمهوری های استقلال یافته از اتحاد جماهیر شوروی سابق زمانی که زیر یوغ کمونیست های شوروی بودند، تقکرات خود را با زور به جمهوری های تحت سلطه خود تحمیل می کردند.
مذهب در جمهوری های آسیای میانه و قفقاز ممنوع بود و هیچکس حق نداشت دین و آیینی داشته باشد. حتی مظاهر مذهبی هم برچیده شده بود. در همین زمینه خاطره ای را بگویم که مادرم تعریف کرده است.
مادرم درباره آن می گفت؛ در ماه مبارک رمضان کسی حق نداشت در باکو روزه بگیرد. کسی حق نداشت در مساجد هم نماز بخواند.
حاکمیت کمونیستی در کشورهایی همچون جمهوری آذربایجان بسیار تلاش کرد تا بتواند دین و مذهب را از مردم بگیرد اما تا زمان حضور کمونیست ها، فشارهای این حزب نتوانست مردم را از مذهب دور کند. گرچه 70 سال حضور تفکر کمونیستی در چنین کشورهایی بی تأثیر هم نبود اما نتوانست ریشه اسلام و تشیع را بخشکاند.
مادرم تعریف می کرد که برادرش هنگامی که ماه رمضان می شد، روزه می گرفت اما مجبور بود ظاهر سازی کند. به خیابان یا محل کار که می رفت، یک مشت تخمه در جیبش می ریخت و بدون آن که تخمه ها را بخورد دانه های تخمه را به دهان نزدیک می کرد که مثلاً تخمه می خورد. با این کار شک و گمان را هم از بین می برد. اکثر مردم همینطور بودند.
با فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری های آسیای میانه و قفقاز ایدئولوژی کمونیستی هم برچیده شد اما سال ها طول کشید تا سایه این تفکر از سر مردم مسلمان منطقه کنار برود.
فضا برای اعمال و مناسک اسلامی در این کشورها آماده شد و مردم هم آزادانه توانستند اصول و فروع اسلام را اجرا کنند. اما همچنان محدودیت هایی برای آنها اعمال می شود.
جمهوری آذربایجان یکی از کشورهای مسلمان شیعه نشین منطقه است که 90 درصد مردم را شیعیان تشکیل می دهند اما آنها حتی پس از فروپاشی شوروی باز هم در تنگنا قرار دارند.
این جمهوری می توانست پس از استقلال، با جمهوری اسلامی ایران مناسبات بسیار نزدیکی داشته باشد اما آمریکایی ها و صهیونیست ها در این کشور نفوذ کردند و از نزدیک شدن جمهوری آذربایجان به ایران جلوگیری نمودند.
روابط ایران و آذربایجان در سال های پس از استقلال از سال 1370 تاکنون دارای فراز و نشیب های بسیاری بوده است که بیشتر آن هم به خاطر دخالت ها و توطئه هایی است که آمریکا و صهیونیست ها در منطقه پیاده می کنند. آمریکا با نفوذ خود در این کشور باعث شد تا ایران و جمهوری آذربایجان نتوانند روابط گسترده ای داشته باشند.
اما نفوذ و حضور تفکر وهابیت در این کشور بسیار گسترده و فراگیر شده است. تأسیس مراکز اسلامی وهابی، تعالیم تفکرات این فرقه در مدارس، جذب مسلمانان از سوی مراکز وهابی در آذربایجان و صرف هزینه های زیاد کارهایی است که وهابیت در این کشور در حال انجام است.
بازگردیم به سراغ سفر یکی از اقوام نزدیک به تهران. از او در باره اوضاع آذربایجان و باکو پرسیدم و او با افسوس و نگرانی گفت؛ وهابی ها در همه جا نفوذ کرده اند. به آنها خیلی میدان داده شده است، فعالیت های مذهبی آنها بسیار گسترده است. مراکز اسلامی وهابی رو به روز افزایش می یابد و جوانان هم با پول جذب این مرکاز می شوند.
از او پرسیدم که آیا از جمهوری آذربایجان هم به سوریه رفته اند تا با داعش همکاری کنند؟ و او گفت خیلی ها رفته اند. پول خوبی به آنها می دهند به همین خاطر هم که شده بخشی از فریب خوردگان وهابیت به خاطر پول دست به این کار می زنند و تعداد زیادی هم با شستشوی معزی به وهابیت گرایش پیدا می کنند.
او یک موضوعی را تعریف کرد و گفت: در کارگاه من جوانی کار می کرد. جوانی مذهبی، شیعه، نماز خوان و روزه بگیر بود. جوان خوب و سر به زیری بود. کارش هم خوب بود و من از او راضی بود. حقوق بدی هم دریافت نمی کرد.
یک روز آمد و گفت چند ماهی می خواهم مرخصی بروم. پس از دو ماه که بازگشت ریخت و قیافه اش هم عوض شده بود. ریش بلند با سبیل های کوتاه و مانند داعشی ها لباس پوشیده بود.
به او گفتم این چه کشل و شمایلی است. گفت: من تازه اسلام را پیدا کرده ام، اسلام و اقعی؟!
پس از آن بود که مجبور شدم اخراجش کنم چون تحمل بودن و ماندن او را نداشتم و آن را خطری برای خود و کشورر می دانستم. به غیر از این هم کاری از دستم بر نمی آمد. دولت باید در این زمینه کاری کند.
اکنون که چند سال از دیدار ما می گذرد، گسترش تفکر وهابی در منطقه و ظهور داعش باعث شده است تا دولتمردان جمهوری آذربایجان هم صدا زنگ خطر را بیخ گوش خود بشنوند. اما نفوذ گسترده وهابیت در آذربایجان اکنون کار مقابله با آن را بسیار سخت کرده است.
اگر یک نفر شیعه، یک مغازه، دایر کند، خیلی سریع تحت نظارت گرفته می شود. اما، وهابی ها یک شبکه گسترده تجاری در کشور ما دارند و سرمایهداران بزرگ هم پشت سر وهابیها قرار دارند و فرزندان صاحبمنصبان بلندپایه هم از آنها حمایت میکنند.
به صدا در آوردن زنگ خطر حضور تروریست های داعش از سوی پوتین با آغاز حملات هوایی روسیه علیه داعش در سوریه شاید اندکی مقامات جمهوری آذربایجان و دیگر کشورهای مسلمان آسیای میانه و قفقاز را به خود آورده باشد تا در اندیشه مقابله با افراطیونی باشند که در این کشورها به خاطر اشتباهات گذشته خود جاخوش کرده اند.
این خطر نه تنها مردم مسلمان این کشور بلکه دولتمردان آنها را هم به طور جدی تهدید می کند و اگر مبارزه قاطع خود را علیه تفکر وهابیت آغاز نکنند، هم مردم جمهوری آذربایجان ضربه خواهند خورد و هم دولتمردان سرنوشت کشور را با خطر جدی مواجه خواهند کرد. مگر آن که دولتمردان هم به وهابیت گرایش پیدا کرده باشند!
شواهد نشان می دهد که با توجه به ایجاد محدودیت های شدید برای مسلمانان شیعه جمهوری آذربایجان که اکثریت را در این کشور تشکیل می دهند، همچنان دولتمردان این کشور به این نتیجه نرسیده اند که با تفکر وهابیت که به حضور داعش ختم می شود، مقابله کنند.
اخباری که از این جمهوری دریافت می شود، محدودیت های اعمالی علیه شیعیان تا آنجا رسیده است که حتی تحصیل آنها در خارج از کشور در مراکز حوزه های علمیه ممنوع است اما طلابی که در مراکز اسلامی عربستان تحصیل می کنند می توانند حتی به عنوان مبلغ در کشور فعالیت کنند.
خطری جدی جمهوری آذربایجان را از جانب وهابیت و گروه تروریستی داعش تهدید می کند. اگر مقامات این کشور این تهدید را جدی نگیرند، بلایی که بر سر سوریه و عراق آمده است، می تواند در آذربایجان هم اتفاق بیفتد. سوریه و عراق خود جاده صاف کن حضور وهابیت و داعش در کشورشان نبودند و اکنون چنین وضعیتی دارند، مقامات جمهوری آذربایجان خود عامل حضور وهابی ها در کشورشان هستند و در صورت بروز بحران جمع کردن چنین وضعیتی بسیار دشوار تر از سوریه و عراق خواهد بود.
انتهای پیام/
جمهوری آذربایجان از هر جهت با ایران قرابت دارد. از لحاظ فرهنگی و دینی بیشترین قرابت را می توان میان ایران و جمهوری آذربایجان دید.
جمعیت این کشور اکنون بیش از 10 میلیون نفر است که اکثریت آنها را شیعیان تشکیل می دهند.
جمهوری های استقلال یافته از اتحاد جماهیر شوروی سابق زمانی که زیر یوغ کمونیست های شوروی بودند، تقکرات خود را با زور به جمهوری های تحت سلطه خود تحمیل می کردند.
مذهب در جمهوری های آسیای میانه و قفقاز ممنوع بود و هیچکس حق نداشت دین و آیینی داشته باشد. حتی مظاهر مذهبی هم برچیده شده بود. در همین زمینه خاطره ای را بگویم که مادرم تعریف کرده است.
مادرم درباره آن می گفت؛ در ماه مبارک رمضان کسی حق نداشت در باکو روزه بگیرد. کسی حق نداشت در مساجد هم نماز بخواند.
حاکمیت کمونیستی در کشورهایی همچون جمهوری آذربایجان بسیار تلاش کرد تا بتواند دین و مذهب را از مردم بگیرد اما تا زمان حضور کمونیست ها، فشارهای این حزب نتوانست مردم را از مذهب دور کند. گرچه 70 سال حضور تفکر کمونیستی در چنین کشورهایی بی تأثیر هم نبود اما نتوانست ریشه اسلام و تشیع را بخشکاند.
مادرم تعریف می کرد که برادرش هنگامی که ماه رمضان می شد، روزه می گرفت اما مجبور بود ظاهر سازی کند. به خیابان یا محل کار که می رفت، یک مشت تخمه در جیبش می ریخت و بدون آن که تخمه ها را بخورد دانه های تخمه را به دهان نزدیک می کرد که مثلاً تخمه می خورد. با این کار شک و گمان را هم از بین می برد. اکثر مردم همینطور بودند.
با فروپاشی شوروی و استقلال جمهوری های آسیای میانه و قفقاز ایدئولوژی کمونیستی هم برچیده شد اما سال ها طول کشید تا سایه این تفکر از سر مردم مسلمان منطقه کنار برود.
فضا برای اعمال و مناسک اسلامی در این کشورها آماده شد و مردم هم آزادانه توانستند اصول و فروع اسلام را اجرا کنند. اما همچنان محدودیت هایی برای آنها اعمال می شود.
جمهوری آذربایجان یکی از کشورهای مسلمان شیعه نشین منطقه است که 90 درصد مردم را شیعیان تشکیل می دهند اما آنها حتی پس از فروپاشی شوروی باز هم در تنگنا قرار دارند.
این جمهوری می توانست پس از استقلال، با جمهوری اسلامی ایران مناسبات بسیار نزدیکی داشته باشد اما آمریکایی ها و صهیونیست ها در این کشور نفوذ کردند و از نزدیک شدن جمهوری آذربایجان به ایران جلوگیری نمودند.
روابط ایران و آذربایجان در سال های پس از استقلال از سال 1370 تاکنون دارای فراز و نشیب های بسیاری بوده است که بیشتر آن هم به خاطر دخالت ها و توطئه هایی است که آمریکا و صهیونیست ها در منطقه پیاده می کنند. آمریکا با نفوذ خود در این کشور باعث شد تا ایران و جمهوری آذربایجان نتوانند روابط گسترده ای داشته باشند.
اما نفوذ و حضور تفکر وهابیت در این کشور بسیار گسترده و فراگیر شده است. تأسیس مراکز اسلامی وهابی، تعالیم تفکرات این فرقه در مدارس، جذب مسلمانان از سوی مراکز وهابی در آذربایجان و صرف هزینه های زیاد کارهایی است که وهابیت در این کشور در حال انجام است.
بازگردیم به سراغ سفر یکی از اقوام نزدیک به تهران. از او در باره اوضاع آذربایجان و باکو پرسیدم و او با افسوس و نگرانی گفت؛ وهابی ها در همه جا نفوذ کرده اند. به آنها خیلی میدان داده شده است، فعالیت های مذهبی آنها بسیار گسترده است. مراکز اسلامی وهابی رو به روز افزایش می یابد و جوانان هم با پول جذب این مرکاز می شوند.
از او پرسیدم که آیا از جمهوری آذربایجان هم به سوریه رفته اند تا با داعش همکاری کنند؟ و او گفت خیلی ها رفته اند. پول خوبی به آنها می دهند به همین خاطر هم که شده بخشی از فریب خوردگان وهابیت به خاطر پول دست به این کار می زنند و تعداد زیادی هم با شستشوی معزی به وهابیت گرایش پیدا می کنند.
او یک موضوعی را تعریف کرد و گفت: در کارگاه من جوانی کار می کرد. جوانی مذهبی، شیعه، نماز خوان و روزه بگیر بود. جوان خوب و سر به زیری بود. کارش هم خوب بود و من از او راضی بود. حقوق بدی هم دریافت نمی کرد.
یک روز آمد و گفت چند ماهی می خواهم مرخصی بروم. پس از دو ماه که بازگشت ریخت و قیافه اش هم عوض شده بود. ریش بلند با سبیل های کوتاه و مانند داعشی ها لباس پوشیده بود.
به او گفتم این چه کشل و شمایلی است. گفت: من تازه اسلام را پیدا کرده ام، اسلام و اقعی؟!
پس از آن بود که مجبور شدم اخراجش کنم چون تحمل بودن و ماندن او را نداشتم و آن را خطری برای خود و کشورر می دانستم. به غیر از این هم کاری از دستم بر نمی آمد. دولت باید در این زمینه کاری کند.
اکنون که چند سال از دیدار ما می گذرد، گسترش تفکر وهابی در منطقه و ظهور داعش باعث شده است تا دولتمردان جمهوری آذربایجان هم صدا زنگ خطر را بیخ گوش خود بشنوند. اما نفوذ گسترده وهابیت در آذربایجان اکنون کار مقابله با آن را بسیار سخت کرده است.
اگر یک نفر شیعه، یک مغازه، دایر کند، خیلی سریع تحت نظارت گرفته می شود. اما، وهابی ها یک شبکه گسترده تجاری در کشور ما دارند و سرمایهداران بزرگ هم پشت سر وهابیها قرار دارند و فرزندان صاحبمنصبان بلندپایه هم از آنها حمایت میکنند.
به صدا در آوردن زنگ خطر حضور تروریست های داعش از سوی پوتین با آغاز حملات هوایی روسیه علیه داعش در سوریه شاید اندکی مقامات جمهوری آذربایجان و دیگر کشورهای مسلمان آسیای میانه و قفقاز را به خود آورده باشد تا در اندیشه مقابله با افراطیونی باشند که در این کشورها به خاطر اشتباهات گذشته خود جاخوش کرده اند.
این خطر نه تنها مردم مسلمان این کشور بلکه دولتمردان آنها را هم به طور جدی تهدید می کند و اگر مبارزه قاطع خود را علیه تفکر وهابیت آغاز نکنند، هم مردم جمهوری آذربایجان ضربه خواهند خورد و هم دولتمردان سرنوشت کشور را با خطر جدی مواجه خواهند کرد. مگر آن که دولتمردان هم به وهابیت گرایش پیدا کرده باشند!
شواهد نشان می دهد که با توجه به ایجاد محدودیت های شدید برای مسلمانان شیعه جمهوری آذربایجان که اکثریت را در این کشور تشکیل می دهند، همچنان دولتمردان این کشور به این نتیجه نرسیده اند که با تفکر وهابیت که به حضور داعش ختم می شود، مقابله کنند.
اخباری که از این جمهوری دریافت می شود، محدودیت های اعمالی علیه شیعیان تا آنجا رسیده است که حتی تحصیل آنها در خارج از کشور در مراکز حوزه های علمیه ممنوع است اما طلابی که در مراکز اسلامی عربستان تحصیل می کنند می توانند حتی به عنوان مبلغ در کشور فعالیت کنند.
خطری جدی جمهوری آذربایجان را از جانب وهابیت و گروه تروریستی داعش تهدید می کند. اگر مقامات این کشور این تهدید را جدی نگیرند، بلایی که بر سر سوریه و عراق آمده است، می تواند در آذربایجان هم اتفاق بیفتد. سوریه و عراق خود جاده صاف کن حضور وهابیت و داعش در کشورشان نبودند و اکنون چنین وضعیتی دارند، مقامات جمهوری آذربایجان خود عامل حضور وهابی ها در کشورشان هستند و در صورت بروز بحران جمع کردن چنین وضعیتی بسیار دشوار تر از سوریه و عراق خواهد بود.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *