صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

با وجود امام سجاد(ع) چرا مختار به خون خواهی برخاست؟

۰۵ آبان ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۱:۲۱
کد خبر: ۹۱۷۳۸
خبرگزاری میزان - مرکز پاسخگویی به شبهات دینی به سوالاتی در زمینه فعالیت های سیاسی و سیره امام سجاد(ع) پاسخ داد.
به،  مرکز پاسخگویی به شبهات دینی به سوالاتی در زمینه زندگی و فعالیت های سیاسی امام سجاد(ع) به شرح زیر پاسخ گفت:

*با وجود امام سجاد(ع) چرا مختار به خون خواهی برخاست؟

۱- قیام نكردن امام سجاد(ع) عوامل مختلفی داشته است؛ آنچه بیان نمودید، درباره تقیه می تواند یكی ازدلایل باشد. اما دلایل مهم تر دیگری در بین بوده، مثلاً یكی از علت‏هایی كه ائمه(ع) دست به قیام نمی‏زده‏اند، نداشتن اصحاب و یاران واقعی است.

۲- در زمان امام سجاد وضع به گونهای بود كه امام از این وضع رنج برده و فرمود: «در تمام مكه و مدینه، بیست نفر نیستند كه ما را دوست بدارند». (۱)

۳- جملات امام دقیقاً وضع جامعه عصر امام و عدم حمایت مردم از خاندان پیامبر را نشان میدهد. امام سجاد در چنین وضع چگونه میتوانست قیام كند؟!

۴- مهم ترین علت قیام نكردن امام سجاد(ع) نیز همین مسأله بوده است. در زمان امام حسن(ع) عده زیادی اطراف حضرت بودند، ولی بیش تر آن ها سست عنصر و بی‏ وفا بودند، تا چه رسد به زمان امام زین‏ العابدین.

۵-  نیز سایر شرایط در قیام لازم است كه فراهم باشد.

۶- می توان بین شرایط امام سجاد(ع) و مختار مقایسه انجام داد و چنین نتیجه گرفته شود:

۷- نخست: جایگاهی كه امام سجاد در آن قرار داشت، به عنوان امام شیعیان شرایط خاص به خود را می طلبید كه بسیاری از این شرائط را سایرین دارا نبودند. بنا بر این شرائط قیام برای امام با شرائط قیام برای مختار متفاوت می باشد. معیار هائی كه امام در قیام رعایت می كند، با معیارهای مختار بسیار متفاوت است.

۸- دوم: برخی شرایط برای مختار فراهم بوده است. اما برای امام سجاد(ع) فراهم نبوده.

۹- فراهم بودن شرایط قیام برای مختار نمی‏ تواند دلیل بر این باشد كه برای امام هم شرایط فراهم بوده است.

۱۰-  خطر شهادت و از بین رفتن نور امامت را خداوند متعال در كربلا دفع نمود. تقدیر الهی بر این رقم خورده بود كه امام سجاد چهارمین پیشوای شیعیان زنده بماند. قیام حضرت قطعاً به كشته شدن وی و فقدان جبران ناپذیر امام منجر می شد. همان گونه كه با چنین عاقبتی مختار به شهادت رسید.

۱۱- آنچه در این بین نباید مورد غفلت قرار گیرد، هدف قیام است، هدفی كه امام حسین(ع)به خاطر آن به شهادت رسید(حفظ اسلام و زدودن جهالت از دل ها)همان هدف را امام سجاد با نهضتی دیگر كه در ادامه نهضت حسینی است، ادامه داده است. دیگر نیازی به ریختن خون نبود. نیازی به انتقام گیری به وسیله امام سجاد نبود.

۱۲- پس از شهادت امام حسین(ع) حضرت امام سجاد زین ‏العابدین(ع)نقش بسیار مؤثری در بیدار كردن مردم و زنده كردن مظلومیت پدر بزرگوارشان داشتند، چه در قالب خطبه ها و چه در قالب دعا و نیایش كه معارف و روشنگری های خویش را به مردم ارائه می نمود.

۱۳- یكی از كارهای بسیار مؤثر حضرت خطبه ‏هایی بود كه در راه اسارت خواند. یكی از خطبه‏ ها در مسجد امویان در شام بود. در خطبه‏ ها جنایات یزید را برملاء كرد. فضائل جدش خاتم‏ الانبیاء «صلی الله علیه و آله» و حضرت علی مرتضی(ع) را برای مردم بیان كرد. نقش دیگری كه حضرت ایفا كرد، گریه مستمر و عزاداری حضرت برای پدرش بود. امام در خلال این صحنه ‏ها مظلومیت و شهادت پدر و برادران و یاران پدرش را یادآور می‏شد. این ها در حركت هایی كه بعد علیه حكومت بنی‏امیه صورت گرفت كه منجر به سقوط خاندان آن ها شد، مؤثر بود.

  1. پی نوشت:
  2. ۱. بحار الانوار، علامه مجلسی، ج ۴۶، ص ۱۴۳، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م، دار إحیاء التراث العربی - بیروت.

*سیره اخلاقی امام سجاد(ع) قبل و بعد از امامت بخصوص در واقعه كربلا چگونه بوده است؟

پـیـشـوای چـهـارم، انـسانی كامل و برگزیده حق و در همه جهات اخلاقی، عبادی و علمی به اوج كـمـال رسـیـده و نمونه مجسم و عینی قرآن و رسول خدا(ص) بود.

در دوران سیاه حكومت اموی كه ارزشهای انسانی و فضائل اخلاقی به فراموشی سپرده شده بود آن امـام هـُمـام، چـون خـورشـیـدی فـروزنـده درخـشـیـد و وجـودش مـجـمـع هـمـه فـضائل و ارزشهای فراموش شده گردید.

در این مجال جلوه ها و نمونه هایی از فضائل، سیره و مكارم اخلاقی آن حضرت را كه الگویی بی بدیل برای جوامع بشری است به تصویر می كشیم:

۱-  فزونی عبادت و نیایش امام چهارم (ع) در پیشگاه خدا به حدی بود كه آن حضرت سرور و زینت بخش عبادت كنندگان (سید العابدین، زین العابدین) و بسیار سجده كننده (سجّاد) لقب یافت.

۲- عفو و گـذشت و پاسخ بدی را به نیكی دادن از دیگر خصلتهای پیشوای چهارم (ع) بود.

۳- بـخـشـش بـه نـیازمندان و رسیدگی به مشكلات آنان، خصلت فراگیر همه امامان معصوم علیهم السّلام و از جمله فضیلت های امام سجاد (ع) بود.

۴- امـام چـهـارم هـمـچـون سـایر امامان علیهم السلام، شجاع، دلیر و ظلم ستیز بود. موضع سخت و سـخـنـان كـوبـنـده آن حـضـرت در بـرابـر ستمگران خودكامه ای همچون (عبیداللّه)، (یزید) و (عبدالملك) بهترین گواه قوّت روحی و شجاعت آن بزرگوار در جریان های بعد از واقعه كربلا و دوران امامت آن امام همام است.

نتیجه آنكه سیره اخلاقی و فضایل و كرامات اهل بیت (ع) كاملترین و بی بدیل ترین سیره و فضایل اخلاقی است و منحصر به یك دوره یا مرحله ای از زندگی پربار ایشان نمی شود و در لحظه لحظه زندگی ایشان ساری و جاری است. اما این روحیات و كمالات بسته به شرایط زمانی و مكانی و در برابر افراد و جریان ها متفاوت است.

پاسخ تفصیلی: پـیـشـوای چـهـارم، انـسانی كامل و برگزیده حق و در همه جهات اخلاقی، عبادی و علمی به اوج كـمـال رسـیـده و نمونه مجسم و عینی قرآن و رسول خدا(ص) بود. در دوران سیاه حكومت اموی كه ارزشهای انسانی و فضائل اخلاقی به فراموشی سپرده شده و مردم به جای مشاهده زهد، ساده زیستی، تواضع، نوع دوستی، نرم خویی و رعیت پروری از زمامداران خود به عنوان خلیفه پـیـامبر(ص)، شاهد دنیا طلبی، اشرافیت، تجمّل گرایی، خود محوری و بزرگ بینی آنان بـودنـد، آن امـام هـُمـام، چـون خـورشـیـدی فـروزنـده درخـشـیـد و وجـودش مـجـمـع هـمـه فـضائل و ارزشهای فراموش شده گشت؛ چندانكه دوست و دشمن را به تحسین واداشت. [۱]

محمد بن طلحه شافعی می نویسد: او، زینت عبادت كنندگان، پیشوای زاهدان، سرور پرهیزكاران و امام مؤمنان است، سیره اش گواه آن اسـت كـه وی فرزند صالح رسول خدا(ص) و سیمایش بیانگر مقام قرب او نزد پروردگار است.. . . [۲]

در این مجال جلوه ها و نمونه هایی از فضائل، سیره و مكارم اخلاقی آن حضرت در طول عمر با بركتشان، كه حقیقتاً بهترین و كاملترین الگو برای جوامع بشری است را به تصویر می كشیم:

۱-  فزونی عبادت و نیایش امام چهارم (ع) در پیشگاه خدا به حدی بود كه آن حضرت سرور و زینت بخش عبادت كنندگان (سید العابدین، زین العابدین) و بسیار سجده كننده (سجّاد) لقب یافت. وی در پیشگاه حقّ به قدری پیشانی بر خاك می سایید كه همه مواضع سجده اش پینه می بست و هـر سـال دو بـار و هـر بـار پـنـج عـدد از پـینه ها را می برید، از این رو، به آن حضرت (ذُو الثَّفـَنـات) (یـعـنـی صـاحـب پـیـنـه هـا) مـی گـفـتـنـد. [۳]

امـام سـجـّاد(ع) هـنـگـامـی كـه وضـو مـی گـرفـت رنـگ از چهره مباركش می پرید. از علّت آن سؤال شد. فرمود: آیا می دانید می خواهم در برابر چه كسی بایستم؟![۴]

امام باقر(ع) در مورد علت ملقّب شدن پدر بزرگوارش به لقب (سجاد) می فرماید: او را سـجـّاد نـامیدند، چون: هیچگاه نعمتی را به یاد نمی آورد مگر آن كه سجده می كرد؛ هیچ وقت آیـه ای از قـرآن را كـه سجده (واجب یا مستحب) داشت نمی خواند مگر آن كه سجده می كرد؛ خداوند هـیـچـگـاه بـدی و ناگواری را از او دفع نكرد مگر آن كه سجده كرد، هیچ زمان از نماز واجب فارغ نـشـد مـگـر آنـ كـه سـجده كرد، هیچگاه بین دو نفر را اصلاح نكرد مگر آن كه سجده كرد، (بر اثر فـزونـی ایـن سـجـده هـا) آثـار سـجـده در تـمـامـی مـواضـع سـجـود آن حـضـرت نـمـایـان بود. [۵]

۲- عفو و گـذشت و پاسخ بدی را به نیكی دادن از دیگر خصلتهای پیشوای چهارم (ع) بود. آن امام همام از این خوی برجسته خود چنین یاد می كند: «جـرعـه ای نـنـوشـیـدم كـه نـزد مـن مـحـبوبتر از جرعه خشمی باشد كه در مقام تلافی صاحب آن برنیایم. » [فرو بردن خشم برای من، گواراترین نوشیدنیها بود!] [۶]

روزی مـردی هـاشمی به امام (ع) جسارت كرد. آن حضرت سخنی نگفت. پس از بازگشت آن مرد، امام (ع) به حاضران فرمود: آنـچـه ایـن مـرد گـفـت، شـنـیـدیـد؛ دوست دارم همراه من بیایید تا نزد او برویم و پاسخ مرا نیز بشنوید.

امام (ع) به راه افتاد و این آیه را تلاوت می كرد: «پـرهـیـزكاران كسانی هستند كه.. . خشم خود را فرو می برند، و از خطای مردم در می گذرند؛ و خدا نیكوكاران را دوست می دارد. » [۷]

امـام (ع) به در منزل آن مرد رسید. وی ـ كه تصور می كرد امام (ع) برای تلافی آمده است ـ در حالی كه خود را آماده پاسخ و برخورد كرده بود بیرون آمد. امام (ع) به وی فرمود: ای برادر! تو لحظاتی پیش نزد من آمدی و سخنانی گفتی؛ آنچه گفتی اگر در من هست خداوند مرا بیامرزد، و اگر نیست خدا تو را بیامرزد.

آن مرد با دیدن چنین واكنشی از امام (ع) شرمنده شد و بر پیشانی آن حضرت بوسه زد و گفت: آنچه گفتم در شما نبود و خود بدان سزاوارترم![۸]

۳- بـخـشـش بـه نـیازمندان و رسیدگی به مشكلات آنان، خصلت فراگیر همه امامان معصوم علیهم السّلام بود كه در زندگی هر یك از آن بزرگواران نمونه های فراوانی به چشم می خورد.

امام سجّاد(ع) زندگی تعداد زیادی از خانواده های مستمند را تأمین می كرد. [۹] و هر شـب بـا انـبـانـی انباشته از نان و خرما و.. . به طور ناشناس به خانه های آنان می رفت. تا وقـتـی كـه آن حضرت زنده بود كسی نفهمید كه نیازهای آنان را چه كسی تأمین می كند. پس از شهادت آن حضرت دریافتند كه آن فرد ناشناس علی بن حسین (ع) بوده است. [۱۰]

پیشوای چهارم هیچ غذایی نمی خورد مگر آن كه همانند آن را صدقه می داد و می فرمود: هـرگـز بـه(حـقـیـقـت)نـیـكـوكـاری نمی رسید مگر آن كه از آنچه دوست می دارید(در راه خدا)انفاق كنید. [۱۱]؛[۱۲]

روش امـام زیـن العـابـدیـن (ع) در انـفـاق و صـدقـه دادن ایـن بـود كـه قـبـل از آنـكـه صـدقـه را بـه نـیـازمـنـد بـدهـد آن را مـی بـوسـیـد. وقـتـی از عـلّت آن سـؤال شد، فرمود: من دست سؤال كننده را نمی بوسم، بلكه دست پروردگارم را بوسه می زنم. صدقه پیش از آن كه به دست نیازمند برسد به دست پروردگارم می رسد. [۱۳]

روش دیـگـر آن گـرامـی در صـدقـه، سـرّی انـجـام دادن آن بـود. آن بزرگوار در این باره می فرمود: صدقه پنهانی، (آتش) خشم پروردگار را خاموش می كند. [۱۴]

۴- امـام چـهـارم هـمـچـون سـایر امامان علیهم السلام، شجاع، دلیر و ظلم ستیز بود. موضع سخت و سـخـنـان كـوبـنـده آن حـضـرت در بـرابـر ستمگران خودكامه ای همچون عبیداللّه، یزید و عبدالملك بهترین گواه قوّت روحی و شجاعت آن بزرگوار در جریان های بعد از واقعه كربلا و دوران امامت آن امام همام است.

در بـرابـر عـبـیـداللّه كـه آن حـضـرت را تـهـدیـد بـه قتل كرده بود فرمود: آیا مرا به كشتن تهدید می كنی؟ مگر نمی دانی كه كشته شدن (در راه خدا) روش ما و شهادت، كرامت ماست؟[۱۵]

در برابر یزید فرمود: ای پـسر معاویه و هند و صخر! تو می دانی كه جدّم علی بن ابی طالب (ع) در روز بدر، احد و احزاب پرچمدار اسلام بود؛ ولی پدر و جدّ تو پرچمدار كافران بودند. [۱۶]

در برابر عبدالملك كه آن حضرت را احضار كرد و گفت: من كه قاتل پدر شما نیستم، پس چرا با ما رفت و آمد نمی كنید؟:

امام فرمود: قـاتـل پـدرم هـر چند به زندگی دنیوی او خاتمه داد؛ لیكن آخرت خویش را با این جنایت، تباه ساخت؛ اگر تو هم دوست داری مانند او باشی باش![۱۷]

اتـّخـاذ چـنـیـن موضع قاطع و بیان چنین سخنان عتاب آمیز در برابر این حاكمان قلدر و مستبدّ، در كاخ و محلّ حكومت آنان، شجاعتی فوق تصور می طلبد.

به علاوه خطبه آتشین آن حضرت در كاخ یزید كه به افشاگری جنایت ها و ظلم و فساد دستگاه بنی امیه و خصوصاً یزید انجامید نیز نشان از اوج قدرت روحی و شجاعت آن حضرت دارد.

نتیجه آن كه سیره اخلاقی و فضایل و كرامات اهل بیت (ع) كامل ترین و بی بدیل ترین سیره و فضایل اخلاقی است و منحصر به یك دوره یا مرحله ای از زندگی پربار ایشان نمی شود و در لحظه لحظه زندگی ایشان ساری و جاری است. اما این روحیات و كمالات بسته به شرایط زمانی و مكانی و در برابر افراد و جریان ها متفاوت است.

گاهی در برابر مستضعفان و محرومان و ضعفای جامعه.. . وَالْكاظِمینَ الْغَیظَ، وَ الْعافینَ عَنِ النّاسِ اند و انفاق و محبت و گذشت از سرتاسر وجودشان لبریز می شود، و گاهی نیز در برابر مستكبران و ظالمان و حاكمان جور و ستم، شجاع ترین، دلیرترین و محكم ترین انسان ها برای ستاندن حق مظلوم از ظالم اند.

پی نوشت ها:

[۱] رفیعی، علی، تاریخ اسلام در عصر امامت امام سجاد و امام باقر (ع)، صص ۲۱-۱۷، مركز تحقیقات اسلامی، ۷۶.

[۲] شافعی، محمد بن طلحه، مطالب السؤول، ص ۷۷. اقتباس از تاریخ اسلام در عصر امامت امام سجاد و امام باقر (ع)، نوشته علی رفیعی.

[۳] شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۳۳. نرم افزار جامع الاحادیث.

[۴] همان، ص ۲۳۲. نرم افزار جامع الاحادیث.

[۵] همان، ص ۲۳۳. نرم افزار جامع الاحادیث.

[۶] ما تَجَرَّعْتُ جُرْعَةً اَحَبَّ اِلَی مِنْ جُرْعَةِ غَیظٍ لا اُكافی بِها صاحِبَها، اصول كافی، ج ۲، ص ۱۰۹. نرم افزار جامع الاحادیث.

[۷].. . وَالْكاظِمینَ الْغَیظَ، وَ الْعافینَ عَنِ النّاسِ وَاللّهُ یحِبُّ الُْمحْسِنینَ؛ آل عمران، ۱۳۴.

[۸] شیخ مفید، ارشاد، ج ۲، ص ۱۴۶.

[۹] در روایـتـی از امـام بـاقـر(ع) تـعـداد خـانـواده هـای تـحـت تكفّل آن حضرت صد خانوار ذكر شده است (ر. ك: مناقب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۱۵۴). نرم افزار جامع الاحادیث.

[۱۰] شیخ مفید، ارشاد، ص ۲۵۸، اقتباس از تاریخ اسلام در عصر امامت امام سجاد و امام باقر (ع)، نوشته علی رفیعی.

[۱۱] لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ، آل عمران، ۹۲.

[۱۲] علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۴۶، ص ۸۹. نرم افزار جامع الاحادیث.

[۱۳] همان، ص ۷۴. نرم افزار جامع الاحادیث.

[۱۴] همان، ص ۸۸. نرم افزار جامع الاحادیث.

[۱۵] اءبـِالْقـَتْلِ تُهَدِّدُنی؟ اَما عَلِمْتَ اَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ كَرامَتُنا الشَّهادَةُ (ر. ك: اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۶۳۳).

[۱۶] همان.

[۱۷] بحار الانوار، ج ۴۶، ص ۱۲۱. نرم افزار جامع الاحادیث.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *