مردی که مصیبت کربلا را به تصویر کشید
خبرگزاری میزان - «بسیار پیش میآمد که "محمد مدبر" هنگام کشیدن یک تابلو از مصیبت کربلا آنقدر تحت تأثیر قرار میگرفت که یک دستش قلموی نقاشی بود و دست دیگرش دستمالی که با آن اشکهایش را پاک میکرد، چون بهشدت به چیزی که میکشید اعتقاد داشت.»
به گزارش به نقل از ایسنا، هادی سیف - نویسنده و پژوهشگر هنر - که کتابی با
عنوان «نقاش سرخ عشق، آبی پرواز» دربارهی زندگینامهی محمد مدبر، نقاش
قهوهخانهای، زیر چاپ دارد با بیان این جملهها، اظهار کرد: سابقهی نقاشی
مذهبی در ایران نسبتا طولانی است. فعالیت در عرصهی نقاشیهای خیالیسازی
از نقاشیهایی که در برخی کتابها وجود داشت، شروع شد. در عصر صفویه،
نخستین پردههای درویشی را نقاشان کوچه و بازار به وجود آوردند که تولد
مبارکی برای این هنر بود و پایههای اولیهی آن را بنا نهاد.
او ادامه داد: نقاشی دیواری امامزادهها در آن زمان بسیار مورد توجه قرار گرفت. بهطوری که یکی از سیاحان خارجی با دیدن این نقاشیها گفته بود، این آثار به وجود آمدند تا بیاعتنایی نقاشان درباری به این موضوعات را جبران کنند. هواخواه این نقاشیها مردمی بودند که با ارتباط گرفتن با این پردهها، حامی آنها و هنرمندانشان شدند.
این پژوهشگر همچنین بیان کرد: بعد از صفویه، دورهی رکودی برای این نقاشیها بهوجود آمد که مصادف شد با پراکندگی نقاشان این عرصه که هنرمندان مطرحی نبودند. در دورهی زندیه یکبار دیگر روح تازهای به رگهای این نقاشی دمیده شد و پردههای درویشی این عصر، الگوی مناسبی برای تداوم نقاشیهای مذهبی و دینی شدند. بعد از آن در دوره قاجار، این نقاشیها در عرصههای مختلف شروع به جلوهگری کردند؛ بخشی شامل پردههای عریض و طویل میشدند و بخش دیگر مربوط به هنرنمایی روی کاشیهای هفترنگ. از نیمه دوم قرن سیزدهم شاهد آثاری از هنرمندان هستیم که روی بوم خلق میشدند. «سیدمهدی نقاش شیرازی» یکی از این هنرمندان است.
این نویسنده در ادامه اظهار کرد: بهطور کلی، این نهضت وقتی دامنهدارتر میشود که هنرمندان از کاشیپزخانهها فاصله میگیرند و به عرصه نوینی با عنوان نهضت نقاشی خیالیساز وارد میشوند. یکی از این هنرمندان «محمد مدبر» بود. او از کودکی با حضور در مجالس مداحی و شرکت در مراسم تعزیه، اطلاعات کافی در زمینهی عاشورا بهدست آورده بود. بخش عمدهای از آثار او تأثیرگرفته از انگیزهها و اعتقادات این هنرمند است. او با کمک نقاشی، به آنچه از کودکی به آن علاقه و اعتقاد داشت، ادای دین کرد.
سیف افزود: «مدبر» در کاشیپزخانهی «علیرضا قوللر آغاسی» شروع به کار کرد و در آنجا با فرزند او، یعنی «حسین قوللر آغاسی» آشنا شد. این دو هنرمند بعدها در قهوهخانهها مستقر شدند و با گرایشهای متفاوتی که داشتند در زمینه نقاشی قهوهخانهای و خیالیساز فعالیت کردند. تفاوت سفارشهایی که این دو هنرمند قبول میکردند، در متفاوت بودن آثار آنها تأثیر گذاشته است.
این پژوهشگر با اشاره به موفقیت «مدبر» در به تصویر کشیدن مصیبت کربلا برای مردم کوچه و بازار، گفت: «محمد مدبر» بهقدری در عرصه به تصویر کشیدن روایات مذهبی و بخصوص مصیبت کربلا خوش درخشید که توسط مردم به «کربلایی نقاش» شهره شد. او آرامآرام در این راه خود را تثبیت و بهعنوان نقاش عاشورا وجههای قابل اعتنا کسب کرد.
او ادامه داد: بسیاری از اصولی که در نقاشی دینی و خیالیساز دنبال میشود، توسط او پایهگذاری شده است. «مدبر» در این ارتباط چند ویژگی دارد؛ یکی اینکه روایات مذهبی را بهطور دقیق و صحیح حفظ بود و دیگری، کاربرد موثر رنگهای بسیار متینی بود که در آثارش از آنها بهره میگرفت. اطلاعاتی که این هنرمند داشت به او کمک میکرد تا در مجموع، پایههای اولیه یک نهضت مذهبینگاری را بهوجود بیاورد.
سیف به شاگردان این هنرمند نیز اشاره و اظهار کرد: «حسین همدانی» و «محمد فراهانی» دو هنرمندی هستند که راه «مدبر» را ادامه دادند. آنها سعی کردند آنچه را که از استادشان آموخته بودند، با منطق درست دنبال کنند. مدبر را میتوان چهرهی شاخص خیالینگاری عرصه دینی دانست.
این نویسنده دربارهی تأثیر اعتقادات این هنرمند بر آثارش نیز گفت: یکی از مواردی که در کتاب زندگینامهی «محمد مدبر» به آن اشاره شده این است که بسیار پیش میآمد هنگام کشیدن یک تابلو آنقدر تحت تأثیر قرار میگرفت که در یک دستش قلموی نقاشی بود و در دست دیگرش دستمالی که با آن اشکهایش را پاک میکرد، چون بهشدت به چیزی که میکشید اعتقاد داشت.
سیف ادامه داد: چون این نوع نقاشی رهروان چندانی نداشت، با مرگ «مدبر» آنطور که انتظار میرفت، ادامه پیدا نکرد. با این حال میتوان بهخاطر همت، اعتقاد و ایمان او که باعث پایهگذاری یک هنر پرطرفدار بین مردم شد، یادش را گرامی داشت.
این نویسنده در پایان دربارهی آماده شدن کتاب زندگینامهی «مدبر» گفت: کتاب «نقاش سرخ عشق، آبی پرواز» که به زندگی «محمد مدبر» میپردازد، با پژوهشهای میدانی و خاطرات «محمدحسن اسماعیلزاده» و «حسین همدانی» که از شاگردان مستقیم او بودند، تدوین شده و از خاطرات کودکی تا مرگش را شامل میشود. این کتاب اکنون زیر چاپ است.
او ادامه داد: نقاشی دیواری امامزادهها در آن زمان بسیار مورد توجه قرار گرفت. بهطوری که یکی از سیاحان خارجی با دیدن این نقاشیها گفته بود، این آثار به وجود آمدند تا بیاعتنایی نقاشان درباری به این موضوعات را جبران کنند. هواخواه این نقاشیها مردمی بودند که با ارتباط گرفتن با این پردهها، حامی آنها و هنرمندانشان شدند.
این پژوهشگر همچنین بیان کرد: بعد از صفویه، دورهی رکودی برای این نقاشیها بهوجود آمد که مصادف شد با پراکندگی نقاشان این عرصه که هنرمندان مطرحی نبودند. در دورهی زندیه یکبار دیگر روح تازهای به رگهای این نقاشی دمیده شد و پردههای درویشی این عصر، الگوی مناسبی برای تداوم نقاشیهای مذهبی و دینی شدند. بعد از آن در دوره قاجار، این نقاشیها در عرصههای مختلف شروع به جلوهگری کردند؛ بخشی شامل پردههای عریض و طویل میشدند و بخش دیگر مربوط به هنرنمایی روی کاشیهای هفترنگ. از نیمه دوم قرن سیزدهم شاهد آثاری از هنرمندان هستیم که روی بوم خلق میشدند. «سیدمهدی نقاش شیرازی» یکی از این هنرمندان است.
این نویسنده در ادامه اظهار کرد: بهطور کلی، این نهضت وقتی دامنهدارتر میشود که هنرمندان از کاشیپزخانهها فاصله میگیرند و به عرصه نوینی با عنوان نهضت نقاشی خیالیساز وارد میشوند. یکی از این هنرمندان «محمد مدبر» بود. او از کودکی با حضور در مجالس مداحی و شرکت در مراسم تعزیه، اطلاعات کافی در زمینهی عاشورا بهدست آورده بود. بخش عمدهای از آثار او تأثیرگرفته از انگیزهها و اعتقادات این هنرمند است. او با کمک نقاشی، به آنچه از کودکی به آن علاقه و اعتقاد داشت، ادای دین کرد.
سیف افزود: «مدبر» در کاشیپزخانهی «علیرضا قوللر آغاسی» شروع به کار کرد و در آنجا با فرزند او، یعنی «حسین قوللر آغاسی» آشنا شد. این دو هنرمند بعدها در قهوهخانهها مستقر شدند و با گرایشهای متفاوتی که داشتند در زمینه نقاشی قهوهخانهای و خیالیساز فعالیت کردند. تفاوت سفارشهایی که این دو هنرمند قبول میکردند، در متفاوت بودن آثار آنها تأثیر گذاشته است.
این پژوهشگر با اشاره به موفقیت «مدبر» در به تصویر کشیدن مصیبت کربلا برای مردم کوچه و بازار، گفت: «محمد مدبر» بهقدری در عرصه به تصویر کشیدن روایات مذهبی و بخصوص مصیبت کربلا خوش درخشید که توسط مردم به «کربلایی نقاش» شهره شد. او آرامآرام در این راه خود را تثبیت و بهعنوان نقاش عاشورا وجههای قابل اعتنا کسب کرد.
او ادامه داد: بسیاری از اصولی که در نقاشی دینی و خیالیساز دنبال میشود، توسط او پایهگذاری شده است. «مدبر» در این ارتباط چند ویژگی دارد؛ یکی اینکه روایات مذهبی را بهطور دقیق و صحیح حفظ بود و دیگری، کاربرد موثر رنگهای بسیار متینی بود که در آثارش از آنها بهره میگرفت. اطلاعاتی که این هنرمند داشت به او کمک میکرد تا در مجموع، پایههای اولیه یک نهضت مذهبینگاری را بهوجود بیاورد.
سیف به شاگردان این هنرمند نیز اشاره و اظهار کرد: «حسین همدانی» و «محمد فراهانی» دو هنرمندی هستند که راه «مدبر» را ادامه دادند. آنها سعی کردند آنچه را که از استادشان آموخته بودند، با منطق درست دنبال کنند. مدبر را میتوان چهرهی شاخص خیالینگاری عرصه دینی دانست.
این نویسنده دربارهی تأثیر اعتقادات این هنرمند بر آثارش نیز گفت: یکی از مواردی که در کتاب زندگینامهی «محمد مدبر» به آن اشاره شده این است که بسیار پیش میآمد هنگام کشیدن یک تابلو آنقدر تحت تأثیر قرار میگرفت که در یک دستش قلموی نقاشی بود و در دست دیگرش دستمالی که با آن اشکهایش را پاک میکرد، چون بهشدت به چیزی که میکشید اعتقاد داشت.
سیف ادامه داد: چون این نوع نقاشی رهروان چندانی نداشت، با مرگ «مدبر» آنطور که انتظار میرفت، ادامه پیدا نکرد. با این حال میتوان بهخاطر همت، اعتقاد و ایمان او که باعث پایهگذاری یک هنر پرطرفدار بین مردم شد، یادش را گرامی داشت.
این نویسنده در پایان دربارهی آماده شدن کتاب زندگینامهی «مدبر» گفت: کتاب «نقاش سرخ عشق، آبی پرواز» که به زندگی «محمد مدبر» میپردازد، با پژوهشهای میدانی و خاطرات «محمدحسن اسماعیلزاده» و «حسین همدانی» که از شاگردان مستقیم او بودند، تدوین شده و از خاطرات کودکی تا مرگش را شامل میشود. این کتاب اکنون زیر چاپ است.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *