صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

مهاجرت به جای تحصیل؛ زنگ خطری برای دولت "افغانستان"

۱۳ مهر ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۰:۰۱
کد خبر: ۸۳۹۴۷
خبرگزاری میزان - انگیزه‌های آموزشی و اشتیاق به تحصیل در میان جوانان افغانستان که یکی از دستاوردهای درخشان 14 سال گذشته محسوب می‌شد، جای خود را به فکر فرار و تمایل به مهاجرت داده است.
به گزارش به نقل از خبرگزاری فارس،"ظاهر مفکر" خبرنگار افغانستانی طی یادداشتی که در صفحه فیس بوک خود منتشر کرده است، به کاهش انگیزه تحصیل در بین جوانان به دنبال ناامنی‌های اخیر پرداخته است و بالعکس تلاش برای مهاجرت پرداخت.

در این یادداشت آمده است: بدون شک دولت گذشته افغانستان در کنار کاستی‌ها و کم‌کاری‌های غیر قابل دفاع خود، دستاوردهای غیر قابل انکار نیز داشت.

یکی از دستاوردهای درخشان و دل‌خوش‌کننده چهارده سال گذشته، به وجود آمدن زمینه‌ها و ظرفیت‌های آموزش بود. به گونه‌ای که اینک 11.5 میلیون و اندی از حق آموزش خویش برخوردار شده‌ و به مدرسه می‌روند؛ ده‌ها مدرسه و دانشگاه خصوصی وارد عرصه خدمت و رقابت آموزشی شده‌اند؛ ده‌ها کورس و مرکز آموزشی عرض اندام کرده که هرکدام در افزایش و گسترش ابعاد آموزش، سهم و تأثیر قابل توجهی داشته‌ و به‌ویژه در فراهم کردن فرصت و فضای آموزش زبان‌های خارجی، مهارت‌های کامپیوتر و قابلیت‌های عبور از آزمون دشوار و دلهره‌آور کنکور، با موفقیت عمل کرده‌اند.

با توجه به اینکه در دوران سیاه و ستم‌بار طالبان، زنان از حق آموزش محروم بودند، باز شدن دروازه‌های مدارس به روی دختران و راه‌یابی بانوان به مقاطع مختلف تحصیلات عالی (لیسانس و فوق لیسانس) در کشور، از اهمیت اساسی برخوردار بوده و حجم دستاوردهای آموزشی دولت گذشته را به میزان زیادی بالا برده است.

مهاجرت به جای تحصیل

این دستاوردهای آموزشی می‌توانست افق‌های امید زیادی بگشاید و خوشه‌های خوش‌بینی را از مسیر آفات و بلیات طبیعی به دور نگه دارد؛ اما اینک با تأسف، انگیزه‌های آموزش و اشتیاق ادامه تحصیل، جایش را به فکر فرار و تمایل ترک وطن می‌سپارد.

دلیل این مسئله هم هویدا و روشن است. وخیم شدن وضع امنیتی، مرگ و معیوبیت را به رویدادهای روزمره تبدیل کرده و ترس و نگرانی را به درون هرخانه‌ای هدایت و منتقل می‌کند. ناامنی می‌رود تا هرگونه اقدام تجاری و سودای سرمایه‌گذاری در افغانستان را ببلعد.

این گونه است که هر روز، شمار و آمار بیکاران در حال افزایش است و میل مهاجرت، دروازه هر شهروندی را می‌کوبد. در این میان، اما جوانان تحصیل‌کرده بی‌کار و در حال فرار از این کشور، از همه قابل ترحم تر اند. در کشوری که مدارک تحصیلی به کاغذپاره‌های بی‌اعتبار تبدیل شده و سال‌ها تحصیل، مقدمه‌ای برای ورود به عرصه بی‌کاری تبدیل گردیده است، هیچ امکان و استدلالی، نمی‌توان دست‌وپا کرد تا بتوان بر بنیاد آن انگیزه انصراف از رفتن جوانان تحصیل‌کرده و جویای کار به کشورهای بیرونی-آنهم به گونه قاچاقی و غیرقانونی- فراهم آورد.

جوانان به امید و کار نیازمندند

"حامدکرزی" رئیس جمهور پیشین افغانستان در محفلی که در تاریخ هجدهم ماه جاری به مناسبت گرامی‌داشت هفته شهید برگزارشده بود، از جوانان خواست تا از رفتن به کشورهای بیرونی خودداری کرده و کشور خود را بهتر از کشوری بسازند که می‌خواهند به آن پناهنده شوند؛ اما در شرایطی که بیکاری بیداد می‌کند و فزایندگی فقر خودش را به وضوح در روحیه و رفتار مردم به نمایش می‌گذارد، گوش جوانان جویای کار به این گونه اندرزها بدهکار نیست.

جوانانی که با کمال اشتیاق درس خوانده‌اند و انتظار شان این بوده که با به دست آوردن مدرک تحصیلی، شغل شرافت‌مندانه و موقعیت مناسب کاری نصیب شان شود، و اما اینک با وضع بی‌کاری و بی‌سرنوشتی دست به گریبان اند، حال و حوصله گوش سپردن به اندرزهایی از این دست ندارند، بلکه امید می‌خواهند و کاری که با آن حفظ حیثیت و آبرومندی خویش را تضمین بتوانند.

فریاد بلند جوانان معترض

تا حال چندین مورد اتفاق افتاده که جوانان جویای کار اعتراض خود از نبود زمینه اشتغال را با آتش زدن مدارک تحصیلی خود در جلو دوربین رسانه‌ها نشان داده‌اند؛ اقدامی که آن را علنی‌ترین و عریان‌ترین شکل شکایت و اعتراض از وضع موجود می‌توان دانست. صف کشیدن جوانان تحصیلکرده مقابل اداره پاسپورت و بدتر از آن ترک وطن به مقاصد مبهم از طریق سپردن سرنوشت شان به دست قاچاقچیان انسان، مجبوریت‌ها و مضیقه‌هایی را به تصویر می‌کشد که بر بنیاد ناتوانی دولت در ایجاد اشتغال و تأمین امنیت شکل گرفته است.

جوانانی که در پایان دوره تحصیل خویش فقط سرگردانی و سرخوردگی نصیب شده‌اند و تلاش شان برای یافتن کار، تلاش ناکام و بی‌بهره بوده است، اینک به وضوح اذعان دارند که اگر از ظرفیت‌های زمانی‌ چندساله به جای تحصیل، برای رفتن به کشورهای بیرونی استفاده کرده بودند، بدون شک اینک در وضع بسیار متفاوتی به سر می‌بردند؛ حداقل تا حال جای پایی برای خود ساخته بود و امکان آشنایی با مهارت‌های مورد نیاز در آن کشورها را نصیب شده بود.

تبعات جبران ناپذیر فرار از کشور

مجبور شدن و محکوم بودن جوانان تحصیلکرده به فرار از کشور- به دلیل نبود کار- تبعات جدی و جبران‌ناپذیری را بر کشور تحمیل می‌کند و یکی از پیامدهای جدی گرفتنی آن این است که روحیه و انگیزه آموزش را به شدت صدمه می‌زند.

وقتی تحصیل، سرانجامی جز مواجه شدن با سرنوشت سرخوردگی و یأس نداشته باشد، طبیعی است که تمایل تحصیل و انگیزه آموزش در وجود افراد در حال تحصیل که اینک شاهد چنین وضعیتِ بد بی‌کاری است، کاهش می‌یابد. زیرا امروزه ارزش هرچیزی را با کیفیت کاربردی و نتایج عملی آن ارزیابی می‌کند. از این حیث اگر فراگیری علم، علاوه بر ارزش ذاتی آن، آثار عملی نداشته باشد و پایان تحصیل آغازی باشد برای رفتن به کشورهای بیرونی و پرداختن به کارهای شاقه که هیچ ارتباطی به رشته تحصیل فرد نداشته‌باشد، در این صورت رغبت و روحیه آموزش به شدت آسیب می‌بیند. بنا بر این مسئولیت دولت وحدت ملی است که معضل یادشده را جدی گرفته و راهکارهای مناسب و عملی برای آن بسنجد.

/انتهای پیام/

: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.




ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *