موازنه قدرت به نفع ایران و مقاومت
_ حسن هانی زاده در روزنامه حمایت نوشت: زمانی که چهل و پنجمین رئیسجمهور آمریکا (دونالد ترامپ) در ۱۸ اردیبهشت ۹۷ از برجام خارج شد و در مرداد و آبان همان سال، طی دو مرحله سنگینترین تحریمها را علیه ایران اعمال کرد، گمان نمیکرد که دو سال بعد، «ند پرایس»، سخنگوی دستگاه دیپلماسی آمریکا، راهبرد «فشار حداکثری» او را شکستی «مفتضحانه» بنامد.
هدف از اتخاذ این رویکرد (همانطور که «نیکی هیلی» نماینده آمریکا در سازمان ملل بیان کرده بود) ایجاد نارضایتی در میان مردم و قرار دادن آنها در برابر نظام بود تا بهاینترتیب، مقدمات تسلیم شدن ایران در برابر زیادهخواهیهای واشنگتن فراهم شود. دولت ترامپ به این منظور، منظومهای از ابزارهای مختلف را بهصورت «همزمان»، «منسجم» و «هدفمند» بکار گرفت و در این راستا، گروههای مقاومت را هم مشمول تحریم کرد.
هر چند سیاست فشار حداکثری، بهعنوان یک کارزار اقتصادی شناخته میشود، اما در واقع، این سیاست فقط در حوزه اقتصادی محدود نیست و با بکارگیری مجموعهای از فشارهای امنیتی، سیاسی، نظامی و اطلاعاتی به نبردی تمامعیار و ترکیبی تبدیل شده بود.
بهرغم پیشبینی مستأجران کاخ سفید، استراتژی به نهایت رساندن فشار بر جمهوری اسلامی، نهتنها هیچ یک از اهداف مدنظر واشنگتن را محقق نکرد، بلکه با کلید خوردن «مقاومت حداکثری»، این تهدید را به فرصت تبدیل نمود. این واقعیتی است که مقامات قانونگذار، سیاستمداران ارشد و نشریات معتبر آمریکایی نیز به آن اقرار کردهاند.
حتی هیئتهای اندیشهورز این کشور درباره نتیجه معکوس تحریمهای ایران سخن گفته و به دولتمردان واشنگتن درباره اثرات منفی فشار حداکثری هشدار داده بودند. بهعنوان نمونه، «اندیشکده شورای آتلانتیک» معتقد است که فرجام نهایی فشارهای همهجانبه به ایران، «قربانی شدن نقش رهبری آمریکا» در منطقه و سپس جهان است.
جمعبندی این اندیشکده آمریکایی ناظر بر ناکامیها و پیامدهای تحریم ایران در پی اتخاذ این سیاست ناکارآمد بود که اثر معکوس داشت. ازجمله این تبعات میتوان به تشتت آرا و اختلاف میان دو سوی آتلانتیک (بروکسل و واشنگتن)، بینتیجه شدن تلاش کاخ سفید برای فعال کردن مکانیسم ماشه و تضعیف سلطه اقتصادی آمریکا اشاره کرد که درنهایت، به شکل گرفتن ساز و کارهایی مانند تهاتر و استفاده از ارزهای ملی بهجای دلار، منتهی شد. در اینسوی میدان، ایران نیز اقتصاد منطقهای و دیپلماسی متوازن خود را پرقدرتتر از گذشته در دستور کار قرار داد و خلاص شدن از اقتصاد نفتی را به جد پیگیری کرد.
امروز شرایط برای جمهوری اسلامی در مقایسه با دورانی که آمادگی فعلی برای مواجهه با تحریمها وجود نداشت، بسیار مهیاتر است. نکته قابلذکر اینجاست که دولت «جو بایدن»، علیرغم اینکه شعار بازگشت به برجام و توافق با ایران را سر میداد و لقلقه زبانش، وارد کردن دوباره کشورش به توافق هستهای بود، ولی در عمل، همان سیاست فشار حداکثری ترامپ را دنبال کرد و بهجز چند تعلیق تحریم نمایشی، به روش سلف خود وفادار ماند. ایران، اما در چنین شرایطی، فروش نفت خود را به وضعیت پیش از اعمال تحریمها رساند و ۴۰ درصد نسبت به دو سال پیش، افزایش تولید در این حوزه داشت. این در حالی است که آمریکا طی دو مرحله، برای به صفر رساندن فروش نفت ایران سعی باطلی کرده بود.
مهمتر اینکه ایران در همان دوره، پهپاد فوق پیشرفته «گلوبال هاوک» را با سامانه پدافندی ایرانی هدف قرار داد، پایگاه نظامی عین الاسد را موشکباران کرد، نفتکش متخلف انگلیسی را توقیف و چندین نفتکش برای انتقال نفت خریداریشده ونزوئلا به حیاطخلوت آمریکا اعزام نمود. همه این موارد، اعتمادبهنفس کاذب واشنگتن را در برابر ایران خرد کرد و به منافع این کشور، ضربات مستقیمی وارد آورد.
افزون بر این، ایران پیوندهای قوی تجاری و اقتصادی با بازیگران مهم منطقه و همسایگان دارد و با آغاز اجرای توافق راهبردی با چین و تحکیم روابطش با روسیه، پیوستن به پیمان همکاری شانگهای، سوآپ گازی بین کشورمان، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان و مواردی از این دست، از سد تحریمها عبور کرده و در حال تقویت بنیانهای اقتصادی است.
از طرفی، آمریکا از سیاست منطقهای خود برای بهاصطلاح منزوی کردن ایران، طرفی نبسته و منطق مقاومت در حال تقویت شدن است. صهیونیستها، مسجدالاقصی و قدس شریف را ملک طلق خود میدانستند، حال آنکه به برکت مقاومت جانانه جوانان فلسطینی در کرانه باختری، نظامیان و رسانههای این رژیم از گستردهتر شدن دامنه درگیریها به مناطق دیگر وحشت دارند و علناً آن را اعلام میکنند.
مقاومت یمنیها با رسیدن موشکها و پهپادهای انصار الله به عمق خاک سعودیهای متجاوز، آنها را مجبور به پذیرش آتشبس کرد و محاصره این کشور را شکست. در عراق و لبنان نیز مقاومت دست برتر را دارد و بهرغم کارشکنیهای مرتجعین منطقه، حزبالله لبنان در عرصه سیاسی و نظامی همچنان فعال است و خوش درخشیده. ضمن اینکه انسجام داخلی محور مقاومت تقویتشده و فرهنگش، الگوی استکبارستیزی در جهان را شکل داده است.
همه این تحولات در حالی رخ میدهد که آمریکا با ضربهای که ترامپ به آن وارد کرد، دچار زخمی مهلک شده و دستخوش نابسامانیهای داخلی شده. تورم و گرانیهای افسارگسیخته و بیسابقه در این کشور همزمان با تضعیف موقعیت جهانی واشنگتن، دوران افول یانکیها را مدتهاست که کلید زده است. علاوه بر این، تحلیل رفتن قوای آمریکا به معنای قرار گرفتن شرکا و متحدانش در جاده بیثباتی و محاق است و رژیم صهیونیستی بیش از همه به آستانه فروپاشی نزدیک شده است.
با این حساب، مشاهدات میدانی و تحلیلهای کارشناسی همگی از تغییر موازنه و معادله قدرت به نفع ایران و جبهه مقاومت حکایت دارند و برخلاف آنچه آمریکا و متحدانش تصور میکردند، جمهوری اسلامی بر قله افتخارها خواهد ایستاد و پیشرفت و عبور از این مقطع، حتمی است.