تولید، دانش بنیان و اشتغال: چالش ها، چشم اندازها و آسیب پذیریها
- دانایی محوری مطلقا در برابر نادانایی محوری یا جهل محوری قرار ندارد وجه تصمیه این مفهوم این است که از نقطه عطف ظهور انقلاب در میکروالکترونیک و فناوری اطلاعات یک دگرگونی بنیادی در کارکرد نوآوریهای فناورانه پدیدار شده است و آن دگرگونی بنیادی هم به این اعتبار موضوعیت پیدا میکند که تا قبل از نقطه عطف موج سوم انقلاب صنعتی، نوآوریهای فناورانه عمدتا جایگزین دست و بازوی انسانها میشدند، اما در اثر انقلاب دانایی، نوآوریهای فناورانه جایگزین مغز انسانها میشود. تولید دانش بنیان، تولید متعلق به موج سوم انقلاب صنعتی و پس از آن نوآوریهای فناورانه میباشد.
ویژگیها و تعریف مفهوم دانایی محوری و تولید دانش بنیان:
ویژگی انقلاب دانایی اول؛ بازدهیها صعودی میشود و دوم؛ همه عرصههای حیات جمعی را تحت تاثیر قرار میدهد و حرکت به آن سمت هم، نیروی محرکهای در همه عرصههای حیات جمعی میطلبد.
{مانوئل کاستلز، در کتاب عصر اطلاعات؛ اقتصاد، جامعه و فرهنگ (ظهور جامعه شبکه ای) تصریح میکند، چون توهم و سوءتفاهم و دلبستگیهای غیر متعارف در کشورهای درحال توسعه در موجهای اول و دوم انقلاب صنعتی، گرفتاریها و آشفتگیهای پرشماری را پدیدار کرده بود، فکر میکردید که صنعتی شدن به معنای جابه جا کردن ماشین آلات تولیدی است و این بار هم فکر نکنید که با قراردادن تعدادی کامپیوتر به شکلهای مختلف، شما را دانایی محور میکند. }
کشور چین ۱۵۰۰ سال زودتر از اروپا کوره بلند ذوب فلزات، کشف قطب نما و طب سوزنی و.. را اختراع کرد؛ سوالی که مطرح میشود این است که چرا چینیها ۱۵۰۰ سال زودتر از اروپا در حوزه نوآوریهای فناورانه جلوتر بودند، اما دچار فلاکت و مستعمرگی شدند؟ علت آن فهم نازل و ناکافی حکومت گران چینی نسبت به دلالتهای سیاسی این مسئله بود. حکومت گران چینی فکر میکردند که نوآوریهای فناورانه، زور مردم را زیاد میکند و آنها را متوقعتر میکند و موقعیت حکومت گران را متزلزل میکند؛ بنابراین رکن اول دانایی محور این است که حکومت گران در فرایندهای تصمیم گیری و تخصیص منابع، دانایی محور باشند و از دانایی و توانایی مردم نترسند، قوت یافتن جامعه شان را، تزلزل جایگاه خودشان در نظر نگیرند؛ بنابراین دانایی محور یا تولید دانش بنیان را بایستی به مثابه یک نظام حیات جمعی و نیاز هر جامعه به شناخت و فهم پیچیده و روشن از آن، نگاه کنیم.
دانایی؛ در کشورهای صنعتی ترکیب خردمندانهای از دانایی و توانایی است و از کل ذخیره دانایی بشر، بیش از ۹۰ درصد آن دانش ضمنی (دانشی که از طریق انجام دادن کار حاصل میشود) است که میتوان با کار و اشتغال مولد بالاترین سطح دانایی ایجاد میشود و با این نوع از دانایی است که میتوان تمدن سازی کرد. در صورتی که در کشورهای درحال توسعه تصوردانایی این است که محفوظات طرف به چه میزان است و نسبتی با توانمندی ندارد.
علم و فناوری و رابطه آن با پیشرفت:
{داگلاس نورث، اقتصاددان تصریح میکند حیاتیترین نقطه عظیمت در علم و فناوری، بنگاههای تولیدی در نظر گرفته میشود؛ تولید فناورانه بزرگترین کانون انباشت دانایی در کل عرصههای حیات جمعی است. }
وقتی که دانایی و توانایی را از دریچه بنگاه تولیدی نگاه کنیم در این مرحله از یک سطح بالاتری از دانایی، یعنی دانایی هویت جمعی یافته، روبرو هستیم. از دیدگاه اندیشه توسعه آن چیزی که نیروی محرکه تمدن سازی و پیشرفت میشود داناییهایی است که هویت جمعی پیدا میکند؛ بنابراین دانایی، دانایی است که به توانایی منجر میشود و مخزن الاسرار آن، بنگاههایی است که مشغول تولید فناورانه هستند و تولید فناورانه بزرگترین کانون تقاضا برای داناییها و توانمندیهای جدید نیز محسوب میشود. تولید دانش بنیان معطوف به دانشهای ثمربخش است؛ یعنی دانشهایی که چیزی به موجودی جهان اضافه کند و منجر به برطرف کردن عقب ماندگیها و ارتقا کیفیت زندگی مردم شود؛ بنابراین مسئله اساسی این است که بنیان اصلی دانایی محوری بایستی به مثابه یک مرحلهای از مراحل صنعتی شدن در نظر گرفته شود. پس مفهوم و روند مقابل تولید دانش بنیان عوامل و زمینهای صنعتی زدایی در وجوه گوناگون حیات جمعی است.
گذار از کارایی محوری و بهره وری محوری به معنای دقیق علمی:
سه رمز اصلی موفقیت توسعه در چین، مرحله اول استفاده مولد و فراگیر و حداکثری از ظرفیتهای انسانی، مرحله دوم، کارایی محوری، جایگزین کردن فناوری به جای دست انسانها و مرحله سوم، بهره وری محوری است.
مفهوم کارایی و بهره وری زمانی موضوعیت پیدا میکند که اصل موضوع سنجش کارایی این است که منابع انسانی و مادی بلااستفاده نداشته باشیم و اصل موضوع سنجش بهره وری این است که در اشتغال کامل عوامل تولید به سر ببریم و نکته بسیار مهم این است که انگیزههای کارایی، انگیزههای دانایی و انگیزههای بهره وری در مناسبات رانتی از بین میرود.
واردات محوری در عرصه تجارت خارجی و خام فروشی در عرصه تجارت خارجی دو روی سکه صدور داناییها و تواناییها از طریق انتقال فرصتهای شغلی ملی به بیرون از کشور است. گام نخست دانش بنیان شدن حداکثرسازی استفاده از منابع انسانی و مادی و گام دوم مهار رانت و مهار مطالبات لجام گسیخته مافیای واردات و خام فروشی است که به اسم پشتوانه و حمایت از تولید نباید مافیای واردات و رباخوری را تقویت کنیم.
شاخص معیارهای سنجش دانش بنیان شدن
تولید دانش بنیان مرحله پس از تولید انبوه است. تولید دانش بنیان پیوند تمام عیار با تولید فناورانه دارد.
مقیاس شاخص دانش بنیان شدن این است صرف نظر کیفیت تولیدات دانش بنیان و خلاق و فناورانه بایستی گفت که چه تاثیری روی شاخص پیچیدگی اقتصادی میگذارد؟ چه تاثیری روی شاخص بهره وری کل عوامل تولید میگذارد؟ و چه تاثیری روی شاخص مبادله میگذارد؟
اشتغال فناورانه اشتغال دانش بنیان است خلق فرصتهای شغلی در فعالیتهای رسمی و مولد باید باشد دانش بنیان محوریتش تولید فناورانه است.
آسیب شناسی وضع موجود بخش تولید دانش بنیان و اشتغال:
۱- شناسایی مواردی که انگیزه سرمایه گذاری تولیدی در کشور را نابود کرده است
۲- فریبی که از طریق بسط رانتی معدنیها حکومت ما دچار آن شد را بر ملا کنیم؛ سهم صنایع رانتی عمدتا شبه دولتی و معدنی از GDP بخش صنعت از ۳۰ درصد در سال ۱۳۷۰ به ۷۰ درصد در سال ۱۳۹۵ رسید که منجر به ورشکستگی واحدهای صنعتی شد.
خصلت اشتغال زایی تولید دانش بنیان در سال ۲۰۳۰، با ۲ درصد جمعیت شاغل در سال ۱۹۹۰، میشود کل نیازهای جمعیت جهان را به کالاها و خدمات پوشش داد. جهت حرکت پیشرفت مبتنی بر دانایی محوری، حکومت بایستی پیش گام باشد و دولت و مجلس تصمیمات غیرکارشناسی و غیر مبتنی بر دانایی نگیرند.
در تولید نیز حیاتیترین عنصر برای دانایی محوری، مقیاس فعالیت است؛ اینکه به نام توزیع رانت ذیل پرچم تولید، بیاییم بحران صرفه مقیاس را در ایران شدت ببخشیم، این نقض قرض است؛ بنابراین دولت باید در فرایند تصمیم گیری و تخصیص منابع اش را از خودش شروع کند.
یادداشت از احسان رضایی
کارشناس اقتصاد راهبردی