صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

منصوریان: زود گل خوردیم و آسیب دیدیم/احساس کردم بازیکن استقلال، پای جبیره را شوت کرد

۲۰ اسفند ۱۴۰۰ - ۲۲:۳۹:۲۵
کد خبر: ۸۰۲۲۷۸
دسته بندی‌: ورزشی ، فوتبال
سرمربی تیم فوتبال صنعت نفت آبادان گفت: تلاش کردیم سه امتیاز را برای آبادانی‌های عزیز به ارمغان بیاوریم اما نشد.

- علیرضا منصوریان، سرمربی تیم فوتبال صنعت نفت آبادان در نشست خبری پایان بازی تیمش مقابل استقلال صحبت‌هایی انجام داد که گزیده آن را در زیر می‌خوانید:

*بازی بسیار خوبی بود، اما بازیکنان ما 30 دقیقه از شروع بازی را از دست دادند. به همین خاطر در سمت راست دو تعویض تاکتیکی کردم و دو جوان به میدان آوردم تا روش بازی‌مان را عوض کنیم. بازیکنان ما 30 دقیقه خواب‌شان برد. در نیمه دوم بازی مالکانه‌ای ارائه کردیم و نسبت به فشاری که برابر پرسپولیس تحمل کردیم، بسیار سبک‌تر بود.

*در بسیاری از لحظات مسابقه می‌توانستیم بر جریان بازی مسلط باشیم و با فشار فیزیکی خودمان، حریف را مجبور کردیم که رو به بازی مستقیم بیاورد. با احترام به استقلال و پرسپولیس می‌گویم شاید اگر مقابل پرسپولیس زود به گل نمی‌رسیدیم، از تیم آقا یحیی آسیب می‌خوردیم. این بار زود گل خوردیم و آسیب دیدیم.

*ما مربیان این‌قدر بازی‌ها و محوطه جریمه را نگاه کردیم، برخی اتفاقات را در جریان مسابقه متوجه می‌شویم. از راه دور احساس کردم بازیکن استقلال، پای رضا جبیره را شوت کرد. این اتفاق خیلی سریع رخ داد و شاید اشکان خورشیدی این صحنه را ندید. ما خیلی مالکانه بازی کردیم و به تیم استقلال تبریک می‌گویم. تلاش کردیم سه امتیاز را برای آبادانی‌های عزیز به ارمغان بیاوریم اما نشد.

*بازی نکته بسیار تاریکی داشت که من و کادر استقلالی‌ام را خیلی اذیت کرد. من در همین جا نشست خبری 88 دقیقه‌ای داشتم. همه نودوهشتی‌ها اخلاقم را می‌دانند و من اگر غیبت کنم،‌ شبانه عذرخواهی می‌کنم. زندگی‌ام بر محور احترام است و قلعه‌نویی در دیدار با گل‌گهر به من گفت یک صحنه پنالتی بود؛ من هم گفتم پس پنالتی درست بود. تمام زندگی‌ام به این است که قدّم را کوتاه کنم تا با مردم انعطاف داشته باشم.

*امثال من نباید خودمان را در خانه پنهان کنیم و در زمان کرونا هم باید کنار مردم باشیم. از صمیم قلب برای استقلال و پرسپولیس آرزوی موفقیت می‌کنم. به جز هواداران آبادانی که فقط زرد طلایی هستند و تو را به گونه‌ای نگاه می‌کنند که پیراهن زرد بخری،‌ همه طرفدار یکی از این دو تیم هستند.

*از سال 87 کار مربیگری‌ام را شروع کردم. امروز اتفاقی افتاد که نمی‌دانم قیمت فوتبال چه قدر است. دوست خوب ما یعنی فرهاد مجیدی خیلی ریلکس آمد و از کنارمان رد شد. نگاهی به محمد خرمگاه و حسین کاظمی کردم و یاد آن زمانی افتادم که مجیدی آمده بود استقلال فوتبال بازی کند و علی فتح‌الله زاده می‌گفت خیلی لاغر است. گفتم 10 تومن بده و بگذار خانه بگیرد. گفت نمی‌دهم زیرا 10 میلیون تومان به خودش دادم. گفتم از شما خواهش می‌کنم این پول را به فرهاد بده. او هم گفت چک شرکتت را بیاور و اینجا بگذار. آن چک من خانه فتح‌الله زاده است. قرار بود اگر مجیدی آسیب ببیند ، این پول از قرارداد من کم شود. امروز نکته تاریکی در فوتبال دیدم. فکر می کنید قیمت یک برد و قهرمانی چه قدر است؟

*نمی‌توانیم بگوییم برای استقلالی‌ها کسی بالاتر از امیرخان قلعه‌نویی نیست. اگر من 15-10 سال تلاش کنم و 5-4 قهرمانی بیاورم، یک روز به او نگاه می‌کنم و می‌گویم تا زمانی که پدرم زنده بود شما، عمو نصی، بهتاش فریبا و کاظم اولیایی را دعایتان کرد همانگونه که مادرم که در قید حیات است و خانواده‌ام دعایتان می‌کنند. می‌خواهم به عنوان برادر فرهاد مجیدی را نصیحت کنم. دوران فوتبال می‌گذرد و قهرمانی‌ها پشت سر هم می‌آید. بالاتر از منصور پورحیدری در دوره قبل از لیگ برتر نداشتیم.

* ناصر حجازی را داشتیم که خودش اسطوره اخلاق بود. آقا پسر گل هیچ مسئله‌ای نیست که ما را بردی. ما باختیم اما تلاش کردیم شما را ببریم ولی اینکه می‌آیی از بغل محمد خرمگاه و حسین کاظمی با ژست همیشگی‌ات رد می‌شوی، یک دوربین هم با خودت می‌بری و در راه کتت را به کسی می‌دهی تا آن را نگه دارد تا به رختکن بروید و دست بزنید، درست نیست. به نظر من در آینده هیچکس از نسل سال 90 و 1400 فوتبال ما یادش نمی‌آید.

*الان به یک بچه گفتم سال 74 اولین مرد سال تاریخ باشگاه استقلال بودم، گفت عمو من شش ماه بعدش به دنیا آمدم. آن لحظه‌ای که مرا می‌بیند به یادش می‌ماند تا روزی که زنده است. امروز نکته تاریکی داشت. به استقلال تبریک می‌گویم و تازه فهمیدم چرا وقتی خیلی از مربیان استقلالی رو به روی فرهاد مجیدی بازی می‌کنند، به درجه انفجار می‌رسند. آقای فرهاد مجیدی عزیز، پسر خوش‌تیپ می‌خواهم یک رویکرد با خودت داشته باشی.

*می‌دانم یک زمینه قبلی دوستی داشتیم و قبل بازی هم برادرت پیش من بود. شاید هم ما را در آن قسمت هایلایت یا شطرنجی کرده بودند که به آن شکل از کنارمان رد شد. روزهای زیادی دیدم. استقلال و پرسپولیس را بردم و به آنها باختم. روزی که در ورزشگاه آزادی برانکو را بردم در برنامه زنده اعلام کردم وی را شانسی بردم. از من مربی‌تر است زیرا مربی خودم بوده است.

* فنی نمی‌خواهم صحبت کنم اما اگر سوالی است بگویید. انگار بعد از 25-20 سال احساس می‌کنید فوتبال چه قدر مهم است که مجیدی با این ادبیات بیاید و از جلوی ما رد شود. روزی همین آقاپسر خو‌ش‌تیپ به من در اراک گفت هرچه ما فوتبال بازی می‌کردیم، سکوها مال شما بود. گفتم به این دلیل که من از خانه ام به خیابان می‌روم اما شما از پارکینگ خانه‌ات به سالن بدنسازی می‌روی و از آنجا برمی‌گردی. برای همین سکوها مال من بود.

*گفتم شاید بخش اعظمی از سکوهای پرسپولیس هم ناخواسته برای من باشد زیرا هر روزی که این تیم را بردم، نرفتم ادا و اطوار دربیاورم و هیچ وقت دستم را برای هوادارانش چنین حالتی نکردم. هیچ وقت در عکس‌هایم عدد چهار نمی‌بینید. اگر هم کسی بیاید جلوی من شش نشان بدهد می‌گویم می خواهد با ما کیف کند. اگر امروز مرا گیر نیاورد، چه وقت گیرم بیاورد. خدا پدر فرزاد مجیدی که دوست و برادر من است رحمت کند. او با پدر خدابیامرز من مکه بوده است. از فرزاد مجیدی و بیژن طاهری می‌خواهم فرهاد را کمک کنند. این ره که می‌رود به ترکستان است.

*وقتی در اراک با استقلال بازی داشتیم دوست خبرنگاری گفت اگر قرار است تیم شما ببازد، به کنفرانس برویم و از مجیدی سوال کنیم چطور همه مربیان استقلالی را می‌بری؟ با این حساب باید از گل‌محمدی و امیر قلعه نویی هم سوال کنند چگونه استقلالی‌ ها را می‌بری. این موضوع یک اتفاق است. روز گذشته تمرین ما با کنفرانس تداخل داشت. راه‌بندان هم مزید بر علت بود اما نشستم فکر کردم که باید از حواشی دور باشم.

*اگر قرار بود با جینگولک بازی برای خودم جایگاه بخرم پس از بردن پرسپولیس می‌رفتم سوهان روح هوادار این تیم می‌شدم. از این کارها نمی‌کنم. ترجیح می دهم به خانه بروم و فوتبال نگاه کنم. 240-230 فوتبالیست در این مملکت تولید کردم. به این کار افتخار می‌کنم که روزی مهدی قائدی را آوردم. گفتند پایش کج است اما گفتم نابغه فوتبال است. امروز هم 8-7 نابغه را در آبادان قایم کردم ولی برای من مهم‌ترین مسئله در زندگی این است که اگر روزی عکس پرویز دهداری و مربیان سابقم را دیدم از خودم خجالت بکشم.

*محمد خرمگاه و حسین کاظمی 10 سال یک روند فوتبالیست‌های تاپ بودند و فقط در سه سال آخر فوتبالیست نبودند. نمی‌خواهم بیشتر از این صحبت کنم و تا امروز هم به احترام هواداران استقلال حرفی نزده‌ام.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *