تولید قدرت به پشتوانه مردم
_ حسین کنعانی مقدم در روزنامه حمایت نوشت: تحولات این روزهای اوکراین نشان داد که ممکن است تاریخ در هر گوشهای از این کره خاکی تکرار شود. سیاستهای «ولودیمیر زلنسکی» همچون «میخائیل گورباچف»، از دوز آمریکایی بالایی برخوردار بود و در نتیجه، باعث آوارگی حدود ۱.۵ میلیون نفر شده است. بازخوانی عاری از هیجان و عبرتآموز تاریخ، اما میتوانست از وقوع این جنگ پیشگیری کند. عبرتهایی که رهبر حکیم انقلاب در سخنرانی اخیر خود به مناسبت عید مبعث به آن تصریح کرده و در دو بخش آن را تشریح نمودند.
نخست، سراب حمایت از غرب و اینکه پشتیبانی قدرتهای اروپایی و آمریکایی از کشورهای دیگر، واقعیت ندارد و سرابی بیش نیست. دوم، پشتوانه هر کشوری مردم آن کشور هستند. اگر در اوکراین مردم به حمایت از دولت، وارد میدان میشدند، شاید اتفاقات دیگری رقم میخورد، اما به این جهت که اوکراینیها دولت و سیاستمدارانشان را قبول نداشتند، اتفاقات اخیر رقم خورد.
امروز روسیه در کمتر از دو هفته به دروازههای کییف رسیده و پایتخت اوکراین در آستانه سقوط قرار گرفته است. بدون اینکه بخواهیم ارتش روسیه را با ارتش عراق مقایسه کنیم، درسآموز است که یادآوری شود ارتش صدام با داعیه فتح دو هفتهای تهران، در جنوب غرب کشور زمینگیر شد و دیکتاتور عراق هشت سال در سودای فتح ایران، سوخت و ساخت.
بهجز چند ماه نخست که «بنیصدر» خائن، مانع از ورود نیروهای بسیجی به جبههها گردید، نزدیک به یک دهه، جبهههای جنگ مملو از نیروهای بسیجی و آماده رزم بود. ضرب شست رزمندگان درنهایت باعث شد صدام علیرغم برخورداری از سلاحهای پیشرفته و اخذ نقش نیابت از جانب آمریکا و غرب، با فضاحت هر چه تمامتر زمین بخورد و جنگ مغلوبه شود.
از سوی دیگر، آمریکا وقتی در سال ۲۰۰۳ به عراق حمله کرد، حتی یک نفر از مردم این کشور بهصورت داوطلبانه به جنگ نرفت و خونریز بغداد اندکی بعد با خفت و خواری از درون گودالی بیرون کشیده شد. این در حالی بود که وقتی آمریکا در مقطعی (جنگ خلیجفارس)، مستقیماً وارد کارزار شد و در حمایت از رژیم بعث، هواپیمای مسافربری کشورمان را ساقط کرد، تغییری در سرنوشت جنگ ایجاد نشد و دفاع مقدس بر اساس اعلام رسمی سازمان ملل، به نفع ایران به پایان رسید. واشنگتن با هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایران قصد داشت پیام بهاصطلاح دخالت مستقیم در جنگ را اعلام کند و بهاصطلاح رعب و وحشت در میان مردم بیندازد، ولی مردم از همان زمان تا به امروز پشتوانه محکم انقلاب و نظام بودهاند.
این در حالی است که در هیاهوی تحریمهایی که ترامپ امضا کرده و قول داده بود با راهبرد «فشار حداکثری»، نظام را بهزعم خود بهزانو درآورد و «جان بولتون» هم در بیانیهای دون کیشوت وار، آن را در جمع منافقین اعلام نمود، مردم با وجود گلایهها نسبت به سوء مدیریتها و کمکاریها، در زمین دشمن بازی نکرده و پشت نظام را خالی نکردند.
دشمنان اعم از آمریکا و رژیم صهیونیستی رسماً هدف از تحریمها را به خیابان کشاندن مردم و هدف قرار دادن پشتوانه نظام اعلام کردند که آخرین نمونه آن، اذعان گوینده فارسیزبان رادیو رژیم صهیونیستی به قدرت دیپلماسی منطقهای ایران برای بهبود معیشت مردم بود؛ راهکاری که به اقرار او امید آنها را نسبت به تقابل مردم با نظام، ناامید میکند و دست برتر جمهوری اسلامی را تثبیت مینماید.
در جریان اوج گرفتن پاندمی کرونا نیز شاهد همیاری و کمکهای مؤمنانه مردم بودیم و این در حالی بود که دشمن افزون بر معیشت، سلامت جامعه را هم هدف قرار داده بود. انسداد خطوط انتقال دارو و تجهیزات پزشکی، مغایر با بدیهیترین پروتکلهای حقوق بشری است و هر کشوری مرتکب آن شود، مرتکب نقض صریح حقوق انسانها شده است. اکثریت قریب بهاتفاق مردم، اما به افراد کمدرآمد و محروم، یاری میرساندند و پویشهای مختلفی برای دستگیری از نیازمندان آسیبدیده از کووید-۱۹ به راه افتاد که هنوز هم ادامه دارد. بااینحال، قاعده خصمانه آمریکا نتوانست از عزم مردم بکاهد و افزون بر اینکه غلیان خشم عمومی را موجب شد، اتحاد ملی را نیز افزایش داد.
در کنار این موارد، یکی از کارتهای سوخته و منسوخشده آنها، در باغ سبز نشان دادن برای حمایت از ایران در صورت پذیرش شروط آنها در مذاکرات است. فراموش نمیکنیم که «باراک اوباما»، رئیسجمهور اسبق آمریکا چند سال پیش در همین روزها، سفره هفتسین در کاخ سفید پهن کرد و در پیامی فریبنده به مناسبت نوروز، وعده داد که ایران در صورت همراهی با غرب، روزهای خوشی را در پیش دارد و شکوفایی اقتصادی را تجربه خواهد نمود. دموکراتها در همان روز اجرای برجام، دهها شخص و سازمان کشورمان را تحریم کردند؛ دومینویی که بعدها با لگدپرانی ترامپ به توافق هستهای، کامل شد.
بحران اوکراین و انفعال کشورهای غربی یکبار دیگر نشان داد که اروپا و آمریکا هیچگاه تکیهگاهی قابلاعتماد برای هیچ کشوری نبودهاند؛ همچنان که این سناریو را درباره رژیم شاه، «حسنی مبارک» رئیسجمهور مصر، «زینالعابدین بن علی» رئیسجمهور تونس، «معمر قذافی» و دهها بلکه صدها شخصیت سیاسی برجسته در دنیا دیدیم. مردم این کشورها با احساسی سرخوردگی ناشی از فریفته شدن، به این سیاستها پاسخ دادند و هنگام به خطر افتادن تاجوتخت حاکمانشان، کوچکترین حمایتی از دولتهای وابسته خود به عمل نیاوردند.
مردم انقلابی ایران با درسآموزی از آنچه در حدود نیمقرن پیش برای رژیم وابسته پهلوی پیش آمد و بدعهدیهای مکرر غرب به شرکا و همپیمانانش، به وعدههای منظومه استکبار دلخوش نبوده و راه خوشعاقبت استقلال را با ثبات قدم طی کردند. بااینحال، کید دشمن تمامی ندارد و از هر منفذی در تلاش است تا برای جدا کردن مردم از حاکمیت، جادهسازی کند غافل از اینکه جمهوری اسلامی با وجود فراز و فرودها، مستظهر به پشتوانه قوی مردمی بوده و با برخورداری از این حمایت دائمی، به حرکت غیرقابل تغییر و توقف خود ادامه خواهد داد.