نگاهی به پرفروشترین تئاتر ایران در سال ۱۴۰۰
- نمایش «بک تو بلک» به نویسندگی و کارگردانی «سجاد افشاریان» از جمله آثار موفق و مطرح تئاتر در سال گذشته بود، اثری که رکورد فروش را بارها شکست و توانست به عنوان یکی از پرفروشترین آثار تئاتر لقب گیرد.
نمایش بک تو بلک با نویسندگی، کارگردانی و اجرای سجاد افشاریان در واقع یک استنداپ است با تکههای خنده دار و غمگین! در واقع یک حدیث نفس است. شاید یکی از دلایل موفقیت این استنداپ همان ترانه بک تو بلک است؛ ترانه بسیار معروف که خواننده آن چندی پس از خواندن اش فوت کرد.
ماجرای این استنداپ داستان زندگی یک زندانی به اصطلاح سیاسی است که به دلیل مصاحبه هایش با مردم و لو رفتن صداهایی که ضبط کرده به زندان افتاده! ما حتی شکنجه شدنش را نیز در جایی از کار در بکراند صحنه شاهد هستیم. از طرفی او در صحنه طوری رفتار میکند که انگار مشکل جسمی دارد و یا این شائبه را ایجاد مینماید که ظاهرا بر اثر تبعات ناشی از زندان و یا شکنجه اینگونه شده است. او در نهایت خود را در زندان حلقه آویز مینماید و قبل از آن تنها دوستش که با او در ارتباط است به مجرد فهمیدن اینکه میخواهد در زندان خودکشی کند ظاهرا خود را از پل هوایی به پایین پرت میکند و تماسش با او قطع میشود!
راوی زمانیکه به مرخصی آمده بود با معلم آوازش که یک خانم است ازدواج میکند حالا همسرش بار دار است و او در زندان. آنها نام فرزندشان را که دختر است و هنوز مانده است تا به دنیا بیاید بوسه میگذارند. فرصت زندگی از او به دلیل ضبط چند صدا گرفته شده است. گویی رهایی از این بند برایش ممکن نیست. پس همانگونه که به زندانبان میگوید " من زودتر از چیزی که تو فکر کنی از اینجا آزاد میشوم " خودکشی را تنها راه آزادی خود میبیند. روایت در نهایت میخواهد با ترادژی ختم شود. تراژدیای که با برگشت به تاریکی تمام میشود.
این روزها سوار شدن بر موج سیاسی - اجتماعی و مغلوب واقعیت برونی شدن باب روز شده است؛ دستاویزی برای جلب تماشاکنان و پوشانده ضعفهای تکنیکی و دراماتیکی و ایضا از این طریق به فروش بالا دست یافتن.
بدون تعارف این اثر ویژگی خاصی چه به لحاظ متن و چه کارگردانی و چه بازی ندارد. یک اسندآپ صرف، با نواقصی در رورایت. بیان بازیگر آنقدر در هم و بر هم است که بسیاری از حرف هایش نامفهوم است و شنیده نمیشود..
اولین درس تئاتر تقویت و یادگیری بیان است. پیش از هرچیز با میکرفون روی صحنه حرف زدن در تئاتر اشتباه است که متاسفانه در این سالها باب شده است. باید گفت یکی از ویژگیهای تئاتر و بازیگری در سطح حرفهای آن بیان وصدا و حس است.
هر چند البته با ید قبل کرد این یک استنداپ است و اصولا استنداپها از ترفندهای صدایی که با بازی با میکرفون صورت میپذیرد استفاده میکنند اگر قرار باشد حتی با میکروفن بیان ما اینگونه نامفهوم باشد که دیگر چه چیزی از بازیگری نمیماند.
بازی هم در واقع چند حرکت خطی در یک مربع برای القاء فضای زندان و تکرار آن بود. از اینها که بگذریم تو گویی بازیگر - کارگردان نمایش دارد برای خودش بازی میکند نه تماشا گران.
به لحاظ بازی نیز سجاد افشاریان در واقع خودش است و خود را بازی میکند؛ و باز متاسفانه این خود را بازی کردن نیز باب شده و به اشتباه نامش را بازی راحت و روان و رئالیستیک میگذارند.
تعریف و معنا و مفهوم بازی واقعگرایانه چه به لحاظ تئوری و چه عملی و چه دراماتیک چیز دیگریست که توضیح و تبین آن در این مختصر نمیگنجد.
در هر صورت استنداپ بک تو بلک به لحاظ همان استنداپ بودنش والبته ید طولایی که کارگردان بازیگرش در اینگونه کارها دارد و در برنامه خندوانه نیز شاهد هنرنمایی اش بوده ایم کمک شایانی به پر مخاطب بودن این اجرا کرده است.