صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

جیرانی: از کودکی با پدرم به سینما می‌رفتم

۱۱ اسفند ۱۴۰۰ - ۰۹:۰۸:۱۴
کد خبر: ۷۹۹۹۹۲
موزه سینمای ایران در ادامه انتشار سلسله نشست‌های تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز «فریدون جیرانی» فیلمنامه نویس، کارگردان و تهیه کننده سینما بخش‌هایی از گفتگوی تاریخ شفاهی این هنرمند را منتشر کرده است که در زیر می‌خوانید.

- موزه سینمای ایران در ادامه انتشار سلسله نشست‌های تاریخ شفاهی خود به مناسبت زادروز «فریدون جیرانی» فیلمنامه نویس، کارگردان و تهیه کننده سینما بخش‌هایی از گفتگوی تاریخ شفاهی این هنرمند را منتشر کرده است که در زیر می‌خوانید.

فریدون جیرانی با بیان اینکه دهم اسفندماه ۱۳۳۰ در کاشمر متولد شده است، گفت: شناسنامه‌ام در کاشمرگرفته شده، اما متاسفانه هیچ خاطره‌ای از آنجا ندارم به دلیل اینکه پدرم تکنسین دامپزشکی بود و دائم منتقل می‌شد. پدرم از مشهد به تربیت حیدریه رفت و از آنجا به کاشمر که من در آنجا به دنیا آمدم و دوباره به مشهد برگشت.

وی با بیان اینکه در خانواده ما دو ویژگی وجود داشت که شانس بزرگ برای من بود، خاطرنشان کرد: ابتدا اینکه پدرم اهل خواندن مجله بود و رمان هم زیاد می‌خواند و دوم اینکه پدرم علاقه زیادی به سینما رفتن داشت حتی قبل از اینکه ازدواج کند از سینما‌های مشهد خاطره داشت و فیلم «دختر لر» را هم دیده بود.

وی ادامه داد: پدرم به دلیل اینکه فیلم می‌دید و من هم تنها بچه خانواده بودم با او به سینما می‌رفتم. تمام خاطرات فیلم دیدن من به یک شهرستان کوچک که پنج خیابان و دو سینمای فردوسی و مولن روژ داشت برمی گردد البته خاطره دیگر هم سفر از تربت حیدریه به مشهد است که دو ساعت راه بود و ما هرماه با پدر به مشهد که در آنجا خانه داشت می‌آمدیم و چند روز می‌ماندیم. خاطرات سینمایی من بیشتر در این سفر است که بسیار برایم لذت بخش بود. اتوبوس‌های تربیت حیدریه وقتی به مشهد می‌رسیدند ابتدا دور حرم می‌رفتند و از آنجا به سمت خانه می‌آمدند که من می‌توانستم سینما‌ها را ببینم، اما بعد از مدتی مسیر اتوبوس‌ها عوض شد و از منطقه‌ای می‌آمدند که من دیگر سینما‌ها را نمی‌دیدم و این خاطره برای من تلخ است که چرا مسیر اتوبوس‌ها تغییر کرد و من نمی‌توانستم سردر سینما‌ها را ببینم.

جیرانی با اشاره به اینکه داریوش ارجمند یک دوربین ۸ میلی متری داشت و ما از او گرفتیم، گفت: من اولین فیلم ۸ میلی‌متری‌ام بنام «بیژن و خیال و کفش» را با فیلمبرداری مهرداد تدین با همان دوربین ساختم.

وی با بیان اینکه بیژن امکانیان در آبادان متولد شده بود، خاطرنشان کرد: پدر او کارمند شرکت نفت بود که به مشهد منتقل شده بود و در همان مدت به اداره برنامه تئاتر آمده بود و در آن‌جا من، بیژن امکانیان، غلامرضا موسوی و مهرداد تدین با هم آشنا شدیم.

جیرانی در پاسخ به سوال مسعود نجفی مبنی بر اینکه اولین فعالیت حرفه‌ای خود در سینما را کدام کار می‌داند؟ پاسخ داد: در سال ۱۳۵۳ شروع به فیلمنامه نویسی برای سینمای حرفه‌ای کردم و اولین فیلمنامه‌ای که نوشتم «حادثه» نام داشت که به دفتر زنده یاد ساموئل خاچیکیان در خیابان ارباب جمشید رفتم و در را مرحوم قویدل باز کرد که در آنجا داشتند فیلم «مرگ در باران» را تمام می‌کردند. به او گفتم برای آقای خاچیکیان فیلمنامه آوردم و از من پرسید چگونه فیلمنامه نوشتم و من گفتم فیلمنامه را نوشتم و آماده است و او فیلمنامه خودش را آورد و به من گفت ببین بدین شکل فیلمنامه می‌نویسند.

جیرانی با بیان اینکه هیچ وقت به کارگردانی فکر نمی‌کرده است، گفت: بیشتر دوست داشتم فیلمنامه‌نویس شوم و هدفم فیلمنامه نویسی بود که از «آفتاب نشین‌ها» شروع شد و ادامه پیدا کرد تا رسید به فیلم‌های «پرونده» و «رهایی» و بعد از رهایی به دلیل اینکه از روزنامه بازخرید شده بودم و فیلمنامه «سناتور» را نوشتم.

وی ادامه داد: بعد از سناتور فیلمنامه «عاشقم من» را نوشتم و برای آقایان موسوی و فخیم زاده خواندم که خوششان آمد و قرار شد آن را جای «مدیرعامل» بسازیم و در آن زمان هنوز اسمش قرمز نبود.

وی بیان داشت: من معمولا نقش‌ها را طوری می‌نویسم که امکان بازی را داشته باشند و بتوانیم در سر صحنه با بازیگر‌ها ارتباط قوی‌تری بگیریم. من معتقدم لیلا حاتمی و آتیلا پسیانی در فیلم «آب و آتش» و در فیلم «شام آخر» کتایون ریاحی بهترین نقش هایشان را ارائه دادند. «قرمز»، «آب و آتش» و «شام آخر» سه گانه‌ای بودند که من را مطرح کردند.

وی با بیان اینکه سه بار به او پیشنهاد بازیگری شده است، توضیح داد: زنده یاد عباس کیارستمی به یک کارگردان جوانی توصیه کرده بود که نقش اول فیلمش را به من بدهد و من دو ماه درباره آن فکر کردم و پشیمان شدم و در نهایت امید روحانی نقش را بازی کرد. بار دیگر کارگردان دیگری پیشنهاد بازی به من داد که به دلایلی نپذیرفتم و بار سوم، پیمان قاسم خانی برای سریال «خوب بد جلف» پیشنهاد داد که با اسم خودم بازی کنم و من بازی نکردم. قبول نکردم، زیرا نمی‌خواستم سرنوشت کارگردانی را پیدا کنم که بیکار شده و حالا می‌خواهد بازی کند؛ فکر می‌کنم هنوز می‌توانیم بنویسم و فیلم بسازم.

جیرانی در پایان گفت: هروقت احساس می‌کنم آمادگی فیلمسازی ندارم کار روزنامه نگاری انجام می‌دهم، تحقیقاتم را کامل می‌کنم، مصاحبه‌های تاریخ سینما می‌خوانم و یا فکر می‌کنم که کار مطبوعاتی انجام بدهم و به همین شکل توانستم شکست‌ها و مشکلات را تحمل کنم.

گفتنی است، موزه سینمای ایران به عنوان مجموعه‌ای فرهنگی و تاریخی که روایتگر سیر تاریخ و تحولات سینمای ایران است خود را موظف می‌داند سوابق و تجربیات پیشکسوتان سینمای ایران را جمع آوری کرده تا نسل‌های آینده با نگاه و مسیر زندگی و نحوه خلق وشکل گیری آثار هنرمندان و صاحب نظران هنر سینما آشنا شوند.

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *