سرنوشت محتوم/قسمت دوم
به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از ریشه ؛ فریبا داوودی مهاجر پس از خروج از ایران با مشکلات مالی و عاطفی شدیدی دست به گریبان بود. وی در روزهای ابتدایی مهاجرتی که در آن خیال آرمان شهر آمریکا را در ذهن میپروراند، مجبور بود برای امرار معاش از یک کودک به نام کیوان نگهداری و روزانه ۱۲ دلار درآمد کسب کند.
با گذشت مدت کوتاهی راه برایش هموارتر از گذشته شد و برای مطبوعات مختلف شروع به نوشتن کرد.
داوودی مهاجر در مصاحبهای مدعی شده بود که سایت «روز» برای هر مطلب به او ۳۰ یورو میپرداخت و بودجه این مجله هم توسط دولت هلند تامین میشده است.
مهاجر همکاری با سایت گذار که توسط سازمان سیا حمایت میشود را تکذیب نمیکند هرچند همکاری مستقیم با سیا را رد کرده و میگوید: «اول آنکه من فقط و فقط فعال حقوق بشر هستم، دوم آنکه پایبند به منافع ملی کشورم هستم و سوم اینکه در هیچ سیستم سیاسی حتی در ایران حاضر به کار کردن با سیستم اطلاعاتی نیستم، علاقه ندارم، کار من چیز دیگری است.»! داوودی مهاجر گفته است که اگر روزی قطعنامهای علیه کشورش بخواهد صادر شود وی هر کمکی که از دستش بربیاید دریغ نخواهد کرد.
وی که مدعی دفاع از حقوق بشر است خود را معتقد به تغییر قانون اساسی و تغییر ساختار جمهوری اسلامی به یک جمهوری سکولار میداند و این هدف را جزو آمال و آرزوهای خود برمی شمارد.
داوودی مهاجر که با کشف حجاب در برنامه زنده تلویزیونی مدتها مورد تشویق جامعه سکولار و سرویسهای امنیتی غربی بود در مورد این عمل میگوید: «اعتقادم را از دست دادم و حجاب را برداشتم! اما به دلایل شخصی جلوی دوربین حجاب میگذاشتم.»
اما او ماجرای اولین بار را که دست به کشف حجاب زد را با آب و تاب فراوان اینگونه بازگو میکند: «اولین بار در ایرلند این کار را کردم. آن موقع قصد برگشتن به ایران را داشتم. رفتم کنار دریا و روسریام را برداشتم انداختم توی آب؛ همش فکر میکردم الان یک نفر عکس میگیرد و فردا توی روزنامههای ایران چاپ میکنند. ساعتها کنار آب راه رفتم، اولین بار بود. فکر میکردم چگونه زنی خواهم بود بیحجاب، ولی بعد دیدم همان فریبا هستم.»
وی دراظهاراتی عجیب ابراز میکند: «من حجابم را به دلیل اعتراض به خشونت بر میدارم.» حال مشخص نیست حجاب برای زنان در ایران چه خشونتی را تحمیل میکرده؟! که مهاجر با برداشتن حجاب سعی در اعتراض به این خشونت داشته است! و این رسوایی اعتقادی را با این سیاه نماییها توجیح میکند.
داوودی مهاجر که شیفته مدرنیته زندگی غربی و عقاید آنهاست یکی از ملزومات یک جامعه مدرن را احترام به آزادی جنسی تلقی میکند! اما آیا او اجازه آزادی جنسی را به بستگان خودش از جمله دختر و پسرش هم میدهد؟ مهاجرپاسخ جالبی در این باره دارد: «مسلم است که من این رابطه را تایید نمیکنم.»
حال سوال اینجاست که چگونه فردی که خودرا حامی آزادیهای جنسی معرفی میکند این امر را برای خانواده خودش ناپسند میداند اما دیگران را به آن توصیه میکند؛ هرچند شاید دوباره زمانی برسد که وی منافع شخصی را مغایر شعارهایش بداند و بازهم همچون سالهای گذشته تغییرات اساسی در عقایدی که ابراز میکند صورت دهد، و این است سرنوشت محتوم همه آنهایی که با پشت کردن به دین و وطن خود آواره سراب غرب میشوند...
/انتهای پیام/
:
انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید
محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.