صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

روایت «عباس دست‌طلا» از زبان نویسنده/ فکرش را هم نمی‌کردم رهبر انقلاب کتاب من را بخواند

۰۱ مهر ۱۳۹۴ - ۰۸:۳۷:۰۸
کد خبر: ۷۹۵۳۷
دسته بندی‌: فرهنگی ، عمومی
خبرگزاری میزان : محبوبه معراجی‌پور، نویسنده کتاب "عباس دست طلا" گفت: به نظرم داستان «عباس دست طلا» نمونه ای از فعالیت اقتصاد مقاومتی است چراکه در طول هشت سال دفاع مقدس دنیا ما را تحریم کرده بود. مردم مقاوم ما در برابر فشارهای شرق و غرب ایستادگی کردند.
محبوبه معراجی‌پور نویسنده کتاب "عباس دست طلا " در در خصوص علت نگارش این کتاب  گفت : اوایل سال 91، ناشر از من خواست به این پروژه ملحق شوم. از آنجا که به نوشتن زندگینامه داستانی علاقه دارم، تصمیم به انتخاب این ژانر داستانی گرفتم. پیش از من مصاحبه هایی گرفته شده بود. مصاحبه ها را دیدم ولی آن چیزی نبود که می خواستم. این شد که به منزل حاج آقای باقری رفتم. اصولا سوالاتی از پیش آماده شده برای گفت وگو ندارم. از دل حرف های مصاحبه شونده سوال هایم را مطرح می کنم. ابتدای دیدارمان برای این که حال و هوای وی دستم بیاید پرسیدم: «آیا در جبهه به فکر شهادت هم بودید؟» او با همان لحن مخصوص خود پاسخ داد: « خانم...! آنقدر آنجا کار زیاد بود، کی وقت می کردیم به شهادت فکر کنیم! ما فقط به فکر کار بودیم و کار می کردیم.» همین مساله از ابتدا توجه مرا جلب کرد. من درباره جنگ نمی نویسم. درباره اقدامات انسانی ای که جنگ را به پیروزی رساند، می نویسم. ایشان به چندین اسم معروف بودند: عباس آلمانی، فابریک، گلگیرساز و دست طلا.  
 
وی در ادامه بیان کرد : ابتدا فابریک برای اسم کتاب انتخاب شده بود. پس از آن دوباره از حاج آقای آب دهنده و دوستان دیگر وی که از آن ها هم برای نوشتن خاطرات مشورت می گرفتم، پرسیدم و آنها عباس دست طلا را پیشنهاد دادند. پس از پیاده کردن گفت وگوها و خاطرات، این کار را پنج بار با پنج عنوان متفاوت بازنویسی کردم. برای من مهم بود آنچه می نویسم خاطره و گزارش صرف نباشد، برای همین سعی کردم به خاطرات او دست نزنم و با قلم داستانی آن را پیش ببرم به صورتی که شخصیت داستان در طول کار بزرگ شود. البته او از ابتدا بزرگ بود ولی در آغاز در رفتن به جبهه تردید دارد. جبهه که می رود پس از مدتی خودش به جمع آوری نیرو مشغول می شود. در طول جنگ پسرش (حسین) شهید می شود. من همان جا به خودم می گفتم دیگر ادامه نمی دهد ولی در عین ناباوری دیدم عزمش برای رفتن بیشتر می شود.
 
 نویسنده کتاب "عباس دست طلا" افزود: به نظرم داستان او نمونه ای از فعالیت اقتصاد مقاومتی است. در طول هشت سال دفاع مقدس دنیا ما را تحریم کرده بود. مردم مقاوم ما در برابر فشارهای شرق و غرب ایستادگی کردند. مردم از جان و مال خود گذشتند و جبهه ها را پر کردند. آن زمان سبک زندگی مردم ساده بود و اعتماد به نفس ملی شان بالا. آنها روحیه جهادی داشتند و به فکر یکدیگر بودند. عباسعلی باقری و گروهش نمونه ای از مردم جهادگر و ایثارگر ایران اسلامی بودند.
 
 وی درخصوص توجه مقام معظم رهبری  نسبت به این کتاب  گفت : من هرگز فکر نمی‌کردم کتاب "عباس دست طلا" مورد توجه مقام معظم رهبری قرار گیرد. هرگز فکر نمی‌کردم حضرت  آقا کتاب من را بخوانند، چه برسد به این که درباره آن پیام هم بدهند. این برای من افتخار بزرگی و نشان رضایت رهبرم است. از اینکه با این کتاب ایشان را خوشحال کردم، بسیار خرسندم و تلاش می‌کنم تا کارهای بهتری ارائه دهم و از وقتم بیشتر استفاده کنم و بعد از تقریظ حضرت آقا تلاشم را در زمینه نویسندگی بیشتر کردم.
 
گفتنی است حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از اصناف پشتیبان جنگ راجع به کتاب "عباس دست طلا" فرمودند:
"این کاری که اخیرا شروع شده که از شماها با این جزئیات و ریزه کاری ها خاطرات میگیرند،‌ این هم کار خیلی خوبی است. ما دو جلد از این کتاب های شما را خواندیم، یکی کتاب آقای بنائی را خواندم یکی هم کتاب این حاج آقای عباس دست طلا را که مفصل و با جزئیات خواندم. خیلی خوب بود انصافا، مخصوصا کتاب ایشان. هم مطلب در آن زیاد بود هم آثار صفا و صداقت در آن کاملا محسوس بود و انسان میدید. خداوند ان شاءالله فرزند شهید ایشان را با پیغمبر محشور کند و خودشان را هم محفوظ بدارد".
 




ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *