آموزش الفبا قبل از مدرسه ممنوع!
_ روزنامه ایران نوشت: پنج سال بیشتر ندارد، اما حروف الفبا را بخوبی میشناسد و کلمات را به زیبایی روی کاغذ مینویسد. حالا دیگر به الگویی برای کودکان فامیل تبدیل شده و مادرش که برق خوشحالی در چشمانش هویداست میگوید: «هرچقدر پول بدهی آش میخوری. من موفقیت پسرم را مدیون مربیان مهدکودک هستم». آیلین کوچولو، اما به مهد کودک لاکچری نرفته و مادرش در خانه با خرید بسته آموزشی یک شرکت معروف خواندن و نوشتن را به او آموزش داده. اوایل برایش سخت بود، اما تلاش و اصرار مادر باعث شده حالا از همسن و سالهایش یک قدم جلوتر باشد و براحتی بسیاری از کلمات را بخواند و بنویسد.
خواندن و نوشتن پیش از موعد یعنی در سنین قبل از دبستان، موضوعی است که برای بسیاری از خانوادهها جذابیت دارد و بسیاری گمان میکنند اگر فرزندشان این مهارت را زودتر از سنین دبستان بیاموزد نه تنها از همسالان خود پیشی گرفته بلکه در دوران دبستان هم کمتر دچار مشکلات یادگیری میشود و این به معنای خیال آسوده برای پدر و مادر است. امروزه در بسیاری از مهدکودکهای لاکچری مهارت خواندن و نوشتن زبان فارسی و حتی زبان انگلیسی در ازای پرداخت هزینههای هنگفت، آموزش داده میشود. اما متخصصان علم روان و کارشناسان حوزه آموزش معتقدند این سبک آموزش در سن قبل از سنین درنظر گرفته شده برای آموزش رسمی، میتواند عواقب ناخوشایندی برای کودک به همراه داشته باشد.
بسیاری از روانشناسان رشد معتقدند که تا وقتی زبان اول به طور کامل برای کودکان جا نیفتاده است نباید والدین به سراغ آموزش زبان دوم بروند. در حال حاضر یکی از مشکلات آموزشی در مناطق دو زبانه این است که کودکان تازه در سن یادگیری زبان الفبا با زبان رسمی کشور برخورد میکنند و افت تحصیلی برای این گروه اتفاق میافتد. مشکل دیگری که به وجود میآید ناهمخوانی روشهای یاددهی است. در پیش دبستانیهایی که اقدام به آموزش الفبا میکنند عموماً این آموزشها با روشهای رسمی که معلمی در کلاس اول به آن مسلط است و آن را یاد میدهد همخوان نیست و همین ناهمخوانی اول مصیبت است. ابتدا باید یادگیریهای قبلی پاک شود و یادگیری جدید جایگزین شود.
رکسانا خلیلیان روانشناس در این خصوص میگوید: هیچ چیز بدتر از شیوههای متنوع تربیتی و یاددهی در دوران کودکی نیست. تعارضهایی که کودک در این سن با آن روبهرو میشود در کنار تعارضهایی که در این سنین رشدی بهصورت طبیعی کودک با آنها برخورد دارد و باید از آنها عبور کند، بار سنگینی روی دوش کودکان است. ضمن اینکه اصولاً امروزه والدین بهدلیل تک فرزندی بار زیاد آموزشی روی دوش کودکان در سنینی که توانایی آن را به لحاظ شناختی ندارند میگذارند. از آموزش چرتکه و روبیک تا آموزش زبانهای متنوع تا انواع کلاسهای حرفهای موسیقی و... در مهدهای کودک و پیش دبستانیهای لاکچری هم، چون برای تکتک اینها پول جداگانه دریافت میشود با بهانههای مختلف و حتی حرفهای علمی تقویت میشود.
وی ادامه میدهد: مثلاً به والدین میگویند چرتکه باعث میشود نیمکره راست فرزندانتان تقویت شود و هوش فضایی او زیاد شود یا برای روبیک و حتی آموزشهای جدیدتری که آمده داستانهای علمی سر هم میکنند. واقعیتی که والدین باید بدانند این است که امروزه ثابت شده رشد شناختی گرچه بسیار انعطافپذیرتر از آن چیزی است که نظریهپردازان بزرگی مثل پیاژه دربارهاش گفتهاند، اما به هر حال آمادگی برای برخی مهارتها سن مشخصی دارد و نکته مهمتر اینکه برخی از این آموزشها باعث رشد تک بعدی کودک میشود. این در حالی است که چیزی که کودک بیش از هر چیزی در این سنین نیاز دارد تمرین مهارت و دستورزی و تعامل اجتماعی و بازی است. والدین باید باور کنند کودکان در مسابقه نیستند و فریب بسیاری از این بازیهای آموزشی را نباید خورد.
شاید مهدهای لاکچری اگر سری به نمونههای خارجی خود بزنند که چه میزان یادگیری مهارتهای ساده، اما بنیادین مورد تمرکز آنها است تا انواع آموزشهای غیرضروری، به این فکر بیفتند که دانش خود را در زمینه رشد کودک به روز کنند.
دلسردی و بیعلاقگی در سایه آموزشهای پیشاز موعد
بهناز جوادی روانشناس و کارشناس آموزشی نیز در این باره میگوید: آموزش یکسان برخی مهارتها نظیر مهارت خواندن و نوشتن قبل از سن دبستان شاید فرایند آموزش کودکان در دوران دبستان و کلاس اول را با مشکل جدی مواجه نکند، اما ن
کته مهم این است که در کشور ما حضور در مهدکودک و حتی پیش دبستانی اجباری نیست. ازاین رو تنها عدهای از کودکان آن هم در مهدکودکهایی خاص این آموزشها را میبینند یا گروهی از کودکان زیر نظر والدین خود در خانه خواندن و نوشتن الفبای فارسی را میآموزند. در واقع این تفاوت و قرارگیری گروهی از بچهها که آموزش دیدهاند در کنار گروهی دیگر که آموزش ندیدهاند در کلاس اول، مشکلاتی را به همراه خواهد داشت.
وی با اشاره به مشکلاتی که پیش روی این دسته از کودکان قرار گرفته است، میگوید: به طورکلی مهدکودک و پیش دبستان دوران بازی و جست و خیز است و باید کودک با بازی و قصه مهارتهای گوناگون را بیاموزد. خواندن و نوشتن جزو مهارتهایی است که باید در دوران مدرسه آموزش داده شود؛ بنابراین کودکی که قبل از مدرسه خواندن و نوشتن را میآموزد، هنگام قرارگیری در کنار کودکانی که همانند او قبلاً آموزش ندیدهاند و حالا با یادگیری مطالب جدید خوشحال هستند، دچار خستگی و بیحوصلگی میشود.
جوادی تأکید میکند: برای چنین کودکانی نه تنها درس و مدرسه جذابیت ندارد بلکه بسیار خستهکننده است. از اینرو اغلب دیده میشود آنها در کلاس مشغول بازی کردن یا حرف زدن با همکلاسیهای خود میشوند. این دسته از رفتارها جدای از اینکه نظم کلاس را برهم زده، مانع یادگیری دانشآموزان دیگر میشود و معلم را هم دچار چالش میکند. اما موضوع به همین جا ختم نمیشود و چنین دانشآموزانی از نگاه معلم و دیگر دانشآموزان، بهعنوان فردی ناآرام، بینظم و بازیگوش شناخته میشوند؛ بنابراین بهدلیل شکلگیری این نگرش منفی ممکن است آنها نتوانند رابطه دوستی خوبی با سایر همسالان برقرار کنند و همین امر به دلسردی و بیعلاقگی آنها نسبت به مدرسه و کلاس منجر میشود.
به گفته این کارشناس آموزشی، والدین یا مربیان مهدکودکهایی که قبل از مدرسه خواندن و نوشتن را به کودک آموزش میدهند، ممکن است از روشهایی استفاده کنند که با شیوه تدریس معلم متفاوت باشد. این تفاوت در شیوه آموزش به سردرگمی بچهها و خانوادههایشان منجر میشود.
وی اضافه میکند: کودکی که قبل از ورود به مدرسه آموزش میبیند، گمان میکند به همه مسائل درسی اشراف دارد از اینرو ممکن است نسبت به نکتههای مهمی که معلم در خلال درس اشاره میکند بیتوجه و بیدقت باشد و به نوعی آنها را از دست بدهد. در چنین شرایطی او از نظر تحصیلی دچار مشکل وافت میشود و بعدها حتی انگیزه تحصیلی او هم کاهش مییابد.
این روانشناس میگوید: آموزشهای قبلی میتواند در روند آموزش معلم در کلاس هم اختلال ایجاد کند یعنی وقتی معلم میخواهد برخی کلمات اولیه مانند آب را آموزش دهد، دانشآموزان آموزش دیده با خوشحالی اعلام میکنند که میتوانند بنویسند. در این هنگام گروهی که قبل از ورود به مدرسه الفبا را نیاموختهاند، ممکن است احساس سرخوردگی کنند یا احساس رقابت ناسالم یا حتی احساس حسادت در آنها شکل بگیرد.