ضرورت توسعه روستایی و نقش آن در توسعه ملی/روستاها نقشی قابل توجهی در تامین امنیت غذایی و تولید ایفا میکنند
یکی از خلاءهای اساسی روستاهای ایران، کمبود مطالعات و تحقیقات و ضعف شناخت در مورد آنهاست؛ بنابراین با توجه به پیچدگی مناطق روستایی نیاز عمیق به شناخت افزونتر آنها به منظور اتخاذ تصمیمات خردمندانه آشکار میگردد.
- محسن حاج محمدی فعال حوزه کار و تحلیل گر اقتصادی - شناخت دقیق مسایل مربوط به روستاههای ایران ازاهمیت بسیار زیادی برخوردار است. زیرا ریشه تمامی مشکلات و مسائل عقب ماندگی مثل فقر گسترده، نابرابری در حال رشد، رشد سریع جمعیت و بیکاری فزاینده، در مناطق روستایی قرار دارد.
یکی از اهداف کلان توسعه در اغلب کشورها و از جمله کشور ما، کاهش بیکاری و توسعه فعالیتهای شغلی است. توسعه و عمران روستایی در چند دهه اخیر همواره یکی از دغدغههای اصلی توسعه در ایران و اکثر کشورهای در حال توسعه بوده است.
در بسیاری از کشورها، توسعه روستائی به مثابه راهبردی با اهمیت برای تامین نیازهای اساسی و توزیع بهینه منافع ناشی از توسعه ملی تلقی شده و بدین منظور نیز با شیوههای متعدد، الگوهای متنوعی برای توسعه روستایی تجربه شده که عمدتا دستاوردهای مطلوبی نداشته و هنوز نیز سهم جوامع روستایی جهان سوم از توسعه و پیشرفت بسیار اندک است و اکثر فقرای این کشورها یا در روستاها بسر میبرند و یا شهرنشینانی عمدتاً حاشیه نشین با منشاء روستایی بوده اند.
بانک جهانی سرانجام به این باور رسیده که توسعه روستایی، راهبردی برای بهبود زندگی اجتماعی و اقتصادی روستاییان فقیر و تلاشی همه جانبه برای کاهش فقر است که بویژه با افزایش تولید و ارتقاء بهره وری در محیط روستائی میسر میگردد. توسعه روستایی با نوین سازی جامعه روستایی بایستی این جامعه را از انزوای سنتی بیرون آورد و با اقتصاد ملی عجین سازد. به همین جهت توسعه روستائی تلاشی فراگیر است و به محدوده یک بخش خلاصه نمیشود و کلیه بخشها و زمینههای اجتماعی، اقتصادی، فیزیکی و ... توسعه را در بر میگیرد
در ایران گر چه از ابتدای قرن حاضر تلاشهای پراکندهای برای توسعه روستایی آغاز گردیده و در تدوین بر نامههای عمرانی کشور نیز تا حدودی مورد توجه قرار گرفته است، اما تغییر و تحول در جامعه روستایی ایران با انقلاب اسلامی ابعاد گسترده و عمیقی یافت، هر چند به تناسب دگرگونیها بر مسائل و چالشهای توسعه روستایی نیز افزوده شد، بطوری که امروزه ضمن آن که بسیاری از مسائل دیرینه کماکان بجای مانده، چالشهای نوینی نیز سر بر آورده اند.
تا کنون راه حلهای متفاوتی برای مقابله با بیکاری، توسعه فعالیت شغلی و توسعه روستایی ارایه شده است. به نظر «والتر گالنسون» عامل اصلی بیکاری در کشورهای در حال توسعه این است که زمین نمیتواند جمعیت روزن افزون روستاها را به کارگیرد و احتمال زیادی وجود دارد که اتوماسیون در آینده بسیار نزدیک موجب تنزل مطلق اشتغال در صنایع تولیدی شود، علاوه بر آن علیرغم اینکه صنایع کوچک تولیدی و صنایع دستی آماده استفاده وسیع از نیروی انسانی است، اما این استراتژی با مشکل رقابت در بازار فروش مواجه میباشد.
با این حال برخی معتقدند که صنعتی شدن با ایجاد فرصتهای شغلی جدید، نرخ بیکاری را کاهش میدهد. کارشناسان دفتر بین المللی کار معتقدند که رشد اقتصادی، شرط لازم ریشه کن کردن بیکاری و فقر است؛ اما تنها شرط نیست. همچنین «مایکل تودارو» برای اشتغال استراتژی جامع تدوین کرده و راه حل نهایی مساله بیکاری شهری را بهبود محیط روستایی میداند.
اما در ایران عمران و توسعه روستایی به مقولهای سهل و ممتنع تبدیل گشته است. زیرا روستاها هنوز بخش عمدهای از جمعیت را در خود جای داده اند، نقشی قابل توجه در تامین امنیت غذایی و تولید ایفا میکنند و آماده پذیرش وظایفی جدیتر در اقتصاد کشور هستند و... ممتنع، زیرا این مناطق فاقد اسناد مدیریتی در سطوح مختلف میباشد و در نظام برنامه ریزی، تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور جایگاهی قابل اعتنا و نسبت به توسعه آنها اعتقادی بنیادین وجود ندارد. از کارگزارانی آموزش دیده و معتقد به توسعه روستایی، در سطحی وسیع بهره نمیبرند.
یکی از خلاءهای اساسی روستاهای ایران، کمبود مطالعات و تحقیقات و ضعف شناخت در مورد آنهاست. بنابراین با توجه به پیچدگی مناطق روستایی نیاز عمیق به شناخت افزونتر آنها به منظور اتخاذ تصمیمات خردمندانه آشکار میگردد.
پیشینه توسعه
پیشینه توسعه بسیار وسیع است و دارای قدمتی همزمان با تغییرات طبیعی و اجتماعی در سطح کره زمین میباشد. از دیدگاه طبیعی، سابقه توسعه، همزمان با تحولات زمین شناسی است و از منظر اجتماعی برابر با ظهور جوامع بشری اولیه میباشد. در ابتدا بحث از توسعه بیشتر با اصطلاح تکامل و پیشرفت انجام میشد.
رواج مفهوم امروزی توسعه که بیشتر جنبهای نسبی دارد، به دهه ۱۹۶۰ باز میگردد. پیش از آ ن مفاهیمی مانند آباد سازی (استعمار)، اصلاح، عمران، بهسازی، ترویج و نهایتا رشد طی سالها مطرح بودند. اما با رشد شتابان صنعت و تکنولوژی در جهان و گسترش شهرنشینی عقب ماندگی مناطق روستایی جهان بیش از پیش نمایان شد.
چون روستاییان نسبت به شهرنشینان درآمد کمتری داشته و از خدمات اجتماعی، رفاهی و آموزشی ناچیزی برخوردار بودند لذا در جهت رفع فقر شدید مناطق روستایی، بهبود سطح و کیفیت زندگی روستاییان، ایجاد اشتغال و افزایش بهره وری آنان بحث (توسعه روستایی) مطرح گردید.
در ایران نیز به عنوان یکی از مراکز اولیه و مهم تمدن بشری، برنامه ریزی و توسعه به مفهوم کلی و عمومی آن سابقه زیادی دارد. وقتی که میخواهیم نقش روستا را در فرایند توسعه ملی بشناسیم باید ابتدا روشن کنیم که روستا چیست، منظور از توسعه چیست و ارتباط این دو با هم چگونه است؟
تعریف روستا
در منابع مختلف، تعاریف گوناگونی از روستا شده است، که یکی از تعاریف که هم جامع به نظر میرسد و هم میتوان با توجه به شرایط امروزی از یک روستا یاد کرد این است: که روستا عمدتا یک واحد همگن طبیعی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی است که از یک مرکز جمعیت و محل کار و سکونت (اعم از متمرکز، پیوسته و یا پراکنده) با حوزه و قلمرو معین ثبتی و یا عرفی تشکیل میشود و اکثریت ساکنان شاغل دائمی آن به طور مستقیم و یا غیر مستقیم به یکی از فعالیتهای اصلی زراعی، باغداری، دامداری، صیادی، صنایع روستایی و یا ترکیبی از این فعالیتها اشتغال دارند و از آن ارتزاق مینمایند و پیوند فرهنگی و اجتماعی عمیقی ما بین جامعه آن برقرار است.
توسعه روستایی چیست؟
تا کنون تعاریف زیادی درباره توسعه روستایی مطرح شده است. بنا بر تعریف، توسعه روستایی، جزئی از برنامههای توسعه هر کشور میباشد که برای دگرگون سازی ساخت اجتماعی- اقتصادی جامعه روستایی بکار میروند.
اینگونه برنامهها را که دولتها و یا عاملان آنان در مناطق روستایی پیاده میکنند، دگرگونی اجتماعی بر اساس طرح و نقشه نیز میگویند.
این امر در میان کشورهای جهان سوم که دولتها نقش اساسی در تجدید ساختار جامعه به منظور هماهنگی با اهداف سیاسی و اقتصادی خاصی به عهده دارند، مورد پیدا میکند. از سوی دیگر توسعه روستایی را میتوان عاملی در بهبود شرایط زندگی افراد متعلق به قشر کم درآمد ساکن روستا و خودکفاسازی آنان در روند توسعه کلان کشور دانست.
توسعه روستایی به معنی حفظ یا گسترش روستا نیست یعنی نباید به این مقوله این گونه فکر کرد. نباید فکر کرد که با توسعه روستایی میخواهیم روستاها را گسترش دهیم و یا روستاها را حفظ کنیم؟ بطور مرسوم وقتی میگوییم توسعه روستایی، این عبارت این معنی را میرساند که روستاهای موجود کشور یا باید حفظ شوند یا گسترش پیدا کنند.
در حالی که هر دوی این معانی غلط است. توسعه روستایی را باید همان باز سازی روستا بدانیم. بازسازی روستا از دیدگاه فکری، اندیشه ای، آموزشی، تکنولوژی و تولید. این امور را باید توسعه اقتصادی انجام دهد.
پس هدف، بازسازی کامل جامعه روستایی است؛ لذا توسعه روستایی را باید به مفهوم باز سازی جامعه روستایی در نظر گرفت. توسعه فرایند نو سازی و باز سازی جامعه بر اساس اندیشهها و باورهای تازه است.
در حال حاضر باید دید که فرایند توسعه که خود ناشی از فرایند تحول فکری و اندیشه ای، و نهاد سازی است و سامانهای تازهای به زندگی میبخشد چه ارتباطی با توسعه روستایی به معنای مورد اشاره ما دارد؟ در این ارتباط بحث دو سویهای وجود دارد. اولا این که روستا در فرایند توسعه عمومی جامعه چه نقشی دارد؟ ثانیا این که توسعه عمومی بر روستا چه تاثیراتی میگذارد؟ آیا واقعا میتوان انتظار داشت که روستا در تحول اندیشه جامعه نقش موثری داشته باشد؟
این اندیشهها و بصیرتهای تازه در دوران مدرن شامل سه اندیشه اصلی علم باوری، انسان باوری و آینده باوری است.
۱. علم باوری: یعنی بشر پذیرفته که شاخهای از معرفت هایش که از آن بعنوان علم یاد میکنیم، از اهمیت ویژه برخودار است.
۲. انسان باوری: به این معنی که جامعه امروز ایده، یا اندیشه اصالت فرد و انسان را پذیرفته و ایده اصالت نجبا و اشراف را رها کرده است. بعبارت دیگر در دنیای مدرن وقتی کودکی به دنیا میآید. به همین اعتبار که این کودک از انسان زاییده شده، محترم است.
۳. آینده باوری: دو اندیشه علم باوری و انسان باوری با اندیشه سوم یعنی آینده باوری کامل شده است. در این اندیشه نگرش قدیمی به زندگی تغییر کرده است. در گذشته فردی که بدنیا میآمد این طور فکر میشد که از پیش سرنوشتش تعیین شده است. مثلا اگر پدر کشاورز بود فرزند هم به احتمال قریب به یقین باید کشاورز میشد. اگر پدر آهنگر بود فرزند باید آهنگر میشد و ...، اما دنیای جدید این اندیشه را عوض کرده است.
توسعه پایدار روستایی
آنچه امروزه در مورد توسعه در مناطق روستایی مطرح است، توسعه پایدار روستایی است. توسعه پایدار توسعهای است که بتواند نیازهای کنونی بشر را تامین کند بدون آن که توانهای محیطی و زیستی نسلهای آینده را در تامین نیازهایشان به مخاطره اندازد هدف اصلی توسعه پایدار، تامین نیازهای اساسی، بهبود و ارتقا سطح زندگی برای همه، حفظ و اداره بهتر اکوسیستمها و آیندهای امنتر و سعادتمندانهتر بیان میشود.
توسعهای که در مناطق روستایی بیشتر مورد نظر است و لازم است برنامه ریزان روستایی مد نظر داشته باشند به شرح زیر است.
۱. توسعه باید «تغییری» در جهت بهبود شرایط برای اکثریت مردم باشد.
۲. مردمی که از توسعه سود میبرند باید بیشتر از مردمی باشند که از آن متضرر میشوند.
۳. توسعه باید دست کم مردم را نسبت به تامین حداقل نیازهای زندگیشان یا نیازهای ضروری زندگیشان مطمئن سازد.
۴. توسعه باید با نیازهای مردم هماهنگی و مطابقت داشته باشد.
۵. توسعه باید باعث تشویق خود اتکایی گردد.
۶. توسعه باید بهبود طولانی و مستمر را به ارمغان آورد.
۷. توسعه نباید باعث تخریب محیط زیست طبیعی باشد.
هدفهای استراتژی توسعه روستایی ایران متکی بر اصلهای زیر است:
۱. کاهش شدت جریان مهاجرتهای روستاییان به شهر، بنحوی که مهاجرت روستایی رابطه معقول و متعادلی با توسعه خدمات، صنعت و کشاورزی پدید آورد.
۲. تمرکز یافشرده کردن جمعیت در محیط روستایی، جهت پدید آوردن مراکز روستایی بزرگتر تا روستاییان بتوانند تحت پوشش شبکه خدمات قرار گرفته و در عین حال پوشش کافی جمعیتی برای استقرار صنایع در محیط روستایی فراهم آید.
۳. انتظام بخشیدن به زراعت و دامداری در محیط روستا
۴. تقویت کردن و تنوع بخشیدن به اشتغال غیر کشاورزی در محیط روستا
۵. توسعه تعاونیهای زراعی و دامداری در میان روستاییان
۶. توسعه اراضی اشباع در چارچوب نظام تعاونی جهت بالا بردن میزان تولید.
بنابراین باید برای رسیدن به توسعه روستایی، خصوصا توسعه پایدار روستایی توجه به تعریف و اهداف توسعه و همچنین بکار گیری استراتژیهایی که برای توسعه روستایی در ایران درنظرگرفته شده لازم است. ضمنا در استراتژیهای فوق باید به مسئله پایداری توسعه روستایی نیز دقت لازم صورت گیرد.
ضرورت توسعه روستایی
چرا توسعه روستایی همچنان حائز اهمیت است؟ در برخی محافل، توسعه روستایی موضوعی منسوخ شده تلقی میشود این بدان معنی نیست که از شیوع یا شدت فقر روستایی در کشورهای جهان سوم در سالهای اخیر کاسته شده است.
بلکه در بخشهای بزرگی از جهان این موضوع کاملا بر عکس است؛ و دلیل آن این است که در طی ده تا پانزده سال گذشته اولویتهای دولتها و الگوهای بسیاری از کارگزاریهای کمک کننده در حال تغییر بوده است.
بانک جهانی، بر اساس تعریف محافظه کارانه اش، تعداد افرادی را که در کشورهای جهان سوم همچنان در فقر بسر میبرند و با فلاکت و ناامنی ناشی از فقر دست به گریبان اند را بیش از یک میلیارد نفر برآورد میکند، در بسیاری از کشورها بخصوص در جنوب صحرای آفریقا و جنوب آسیا، روستایبان فقیر نیمی از کل جمعیت را تشکیل میدهند.
در طی دهه ۱۹۷۰، الگوهای غالب در میان کارگزاریهای یاری دهنده، توسعه بر کاهش فقر متمرکز بود، با اذعان به اینکه اکثریت خانواده ها، به خصوص در نواحی روستایی، عمدتا از منافع رشد اقتصادی کلان بی نصیب بودند. بالا بردن سطح قابلیتها و آسایش فقرا میتوانست آنها را بیشتر در شکل دهی اقتصاد و جامعه شان سهیم کند.
بر این اساس انتظار میرفت که در طرحهای دولتی و مورد حمایت کمک کنندگان به نیازهای اولیه، توجه شود و میزان بهره وری این اکثریت فراموش شده افزایش یابد. توجه خاص به فقر زدایی در دهه ۱۹۸۰ تحت الشعاع فرمول نئوکلاسیکی قرار گرفت.
توسعه روستایی ضرورتها و راهبردها
چنانکه میدانیم اقتصاد کشورهای جهان سوم از جمله کشور ما اغلب بر تولیدات کشاورزی متکی است؛ و فعالیتهای کشاورزی هم، غالبا در روستاها انجام میشود؛ لذا از یک طرف به خاطر بهبود بخشیدن به روشهای سنتی تولیدات کشاورزی و بهره برداری بهینه از زمین و منابع تولید و توزیع محصولات کشاورزی و متعاقب آن تخفیف گرسنگی و محو فقر و از طرف دیگر به منظور نو سازی اجتماعی و فرهنگی روستاها که خود منبعث از توجه به مسائل انسانی و ضرورتهای سیاسی است، موضوع توسعه روستایی و اهمیت آن آشکار میگردد و برای همین هم هست که گفته اند مشکلات آینده جهان سوم اعم از بیکاری، فقر، کمبود درآمد، گرسنگی، کمبود تولید و ... باید در روستاها حل و فصل گردد.
بنابراین توسعه روستایی به خاطر حل مشکلات مزبور و مخصوصا برآوردن نیازهای اساسی مردم روستایی از اهمیت و اولویت خاصی برخوردار است. بررسی ضرورتهای توسعه روستایی یک بحث کلی و دامنه داری است که نمیتوان آن را در چند صفحه خلاصه کرد؛ لذا ما در اینجا به حد کفایت به بررسی آن میپردازیم.
بطور کلی ضرورت توجه به توسعه روستایی ناشی از عوامل زیر است:
۱. توسعه کشاورزی
۲. توزیع بهینه جمعیت
۳. استفاده از ظرفیتهای تولیدی
۴. باز سازی ظرفیتهای تولیدی
۵. باز سازی اقتصاد کشور
۶. عدالت اجتماعی، رفع فقر و محدودیتهای اجتماعی.
توسعه با شرایطی همراه است این شرایط عبارتند از:
۱. میزان زیاد و پایدار پس اندازهای داخلی
۲. سرمایه گذاری بخش عمدهای از آن پس اندازها در صنایعی که به جای فناوریهای کاراندوز از فناوریهای کاربر بهره گیرند
۳. میزان نسبتا آهسته رشد جمعیت
در بیشتر کشورهای کمتر توسعه یافته کنونی، معدودی از این شرایط وجود دارد. میزان پس اندازها معمولا پایین است، و پس اندازها نه برای تولید صنعتی بلکه برای زمین، اموال غیر منقول شهری یا تجارت سرمایه گذاری میشوند؛ و سرمایههای داخلی به میزان قابل ملاحظهای به مکانهای امن در کشورهای صنعتی در آن سوی مرزها سرازیر میشود.
ضرورت و اهمیت توسعه روستایی در ایران با توجه به جایگاه، اهمیت و نقش جامعه روستایی و مسائل و مشکلاتی که این جامعه با آن مواجهه است و همچنین با توجه به شرایط کشور کاملا روشن و آشکار است. هر چند که از ابتدای قرن اخیر بویژه از میانه این قرن به تدریج از سهم جمعیت روستایی کاسته شده و شهرنشینی گسترش یافته، اما با توجه به آمار ارائه شده هنوز یک سوم جمعیت ایران در روستاها زندگی میکنندرشد بی وفقه جمعیت در نواحی روستایی نیروی کار جوانی را بوجود آورده است که با توجه به فناوریهای مورد استفاده و نظامهای رایج اجاره داری زمین و سازمان دهی تولید، بسیار بیشتر از تعدادی است که بتوان به طور مولد در اقتصاد روستایی به کارگمارد.
پیامدهای این روندها را میتوان در محلههای فقیرنشین، حلبی آبادها و سکونتگا ههای غصبی در نواحی شهری که روز به روز در حال گسترش هستند در جای جای جهان سوم مشاهده کرد. در آنجا کارگران بیکاری که از نواحی روستایی آمده اند نا امیدانه در جستجوی هر نوع کاری (بیشتر در بخش غیر رسمی) هستند.
روستائیان فقیر در بسیاری موارد با سوء تغذیه و مشکلات حاد بهداشتی دست به گریبان اند و گاه تعصبات نژادی باعث میشود که اغلب در مناطق دور افتاده و مجزا زندگی کنند و دسترسی محدودی به منابع تولید داشته باشند.
نقش توسعه روستایی در توسعه ملی
اساسا حوزههای روستایی به عنوان قاعده نظام سکونت و فعالیت ملی، نقش مهمی در توسعه ملی ایفا میکند، چرا که توسعه پایدار سرزمین در گرو پایداری نظام روستایی به عنوان زیر نظام تشکیل دهنده نظام سرزمین است، و پایداری فضاهای روستایی در ابعاد مختلف میتواند نقش موثری در توسعه منطقهای و ملی داشته باشد.
حال اگر به دلایلی در روند پیشرفت و توسعه فضاهای روستایی وقفهای ایجاد شود، به گونهای که نظام روستایی قادر به ایفای نقش سازنده خویش در نظام ملی و سرزمینی نباشد، در آن صورت آثار و پیامدهای مسایل روستایی در حوزههای شهری و در نهایت در کلیت سرزمین گسترش مییابد. از این رو باید به این موضوع اذعان نمود که توسعه پایدار و یکپارچه ملی معطوف به توسعه پایدار در سطوح منطقه ای، شهری و روستایی است.
متاسفانه شواهد و تجربیات نشان میدهد که به حق و وظیفه توسعه جوامع و فضاهای روستایی، به تناسب سهم، جایگاه و کارکرد آن در اقتصاد ملی، کم توجهی شده و حوزههای روستایی در شرایطی کاملا نابرابر از جهت دسترسی به فرصتها و منافع حاصل از رشد و توسعه قرار نگرفته اند. از این رو تعدیل عدم تعادلهای اجتماعی – اقتصادی و سرزمینی در جهت بالندگی جوامع روستایی و تسهیل رشد و ارتقای این جوامع، ضرورتی اساسی و اجتناب ناپذیر محسوب میشود. توسعه یک ناحیه روستایی باید در چارچوب کلی سیاستهای ملی طراحی گردد این مسئله نشانگر پیوستگی توسعه روستایی و توسعه ملی است.
همچنین، چون روستاها کانون تولیدات زراعی هستند تاکید بر دانش روز، یکپارچه شدن اراضی، بالا بردن بهره وری و راندمان هیچ منافاتی با یکدیگر ندارد؛ و با این رویکرد، میتوانیم غذای مردم را که یکی از مسائل اساسی کشور است، تامین نماییم. تکیه بر واردات مواد غذایی، که قیمت آن در نوسان است و ممکن است که هر لحظه گرانتر شود، عاقلانه نیست و با توجه به حذف حمایتها و یارانههای تولیدی و صادراتی سایر کشورهای تولید کننده محصولات مواد غذایی که طبق آموزههای سازمان تجارت جهانی صورت میپذیرد، واردات مواد غذایی در آینده باعث افزایش رشد منفی تراز پرداختهای کشور خواهد گردید. ودر نتیجه قیمت محصو لات غذایی گرانتر میشود؛ که تحمل این امر بسیار مشکل است.
اما اگر بتوانیم توسعه ملی را طوری سامان دهیم که اهمیت ویژهای به کشاورزی، روستا و تولید داده شود، میتوانیم باعث ارتقاء دانش فنی و بومی کردن آنها در کانونهای تولید و روستاها شویم؛ و از این طریق نه تنها صرفه جویی قابل توجهی در تراز پرداختها بوجود آوریم بلکه اگر با سیاستهای آگاهانه و حمایت از تولید به افزایش مازاد بر نیاز دست یابیم آن وقت صادرات دور از دسترس نیست و میتوانیم درآمد ارزی بیشتری داشته باشیم.
مایکل تودارو در کتاب توسعه اقتصادی در جهان سوم، ابعاد و اهمیت توسعه روستایی و نقش آن در توسعه ملی را بدین صورت بیان میکند:
توسعه کشاورزی و توسعه روستایی محور اصلی توسعه ملی است، وی معتقد است که توسعه و رشد بخش کشاورزی به عنوان موتور و محرکه اصلی توسعه روستایی است و علت آن را اشتغال بیش از ۸۰ درصد جمعیت روستایی جهان سوم بطور مستقیم و غیر مستقیم در فعالیتهای کشاورزی میداند. در نظر تودارو توسعه ملی، به توسعه روستایی است چرا که ریشه تمامی مشکلات و مسائل عقب ماندگی مثل فقر، نابرابری در حال رشد، رشد سریع جمعیت و بیکاری فزاینده در مناطق روستایی قرار دارد.
سرنوشت اغلب کشورهای جهان در هر دوره از تاریخ به سرنوشت روستاها بستگی داشته است. یکی از خصیصههای بارز روستا آن است که تامین کننده غذای بشر است و میتواند بدون تکیه به شهر، به حیات خود ادامه دهد. در حالیکه شهر بدون روستا و بهره گیری از منابع آن محکوم به نابودی است. جمله زیبای سقراط میگوید: ((نظامی میتواند بر آتن حکومت کند که بتواند غذای مردم آن را تامین نماید)) موید مطالب فوق الذکر میباشد.
بر این اساس، در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است که بخش کشاورزی محور توسعه تلقی شده و اهداف این بخش را در راستای توسعه اقتصادی، در بسیج کلیه امکانات ملی و همه بخشهای اقتصادی به منظور نیل به خود کفایی در تولید کالاهای اساسی کشاورزی، تقویت توان اقتصادی روستاها و احیای آن به عنوان منبع و جایگاه اصلی تولید بیان داشته است حال با توجه به اهمیت روستا و کشاورزی، ضرورت توسعه روستایی و اهمیت و نقش آن در توسعه ملی میپردازیم.
میزان زیاد فقر را در کشورهای در حال توسعه را نمیتوان فقط با ذکر این که میزان درآمد سالانه در این کشورها خیلی پایینتر از میزان درآمد در کشورهای توسعه یافته است، بیان کرد. بلکه باید حداقل دو عامل یا دو ویژگی دیگر از توسعه نیافتگی را در نظر گرفت، این دو ویژگی عبارتند از: ویژگیهای داخلی و خارجی. در باب ویژگیهای داخلی این کشورها باید به مساله توزیع در آمدها اشاره کرد. شکی نیست که نابربری در تمام کشورها وجود دارد، اما نابرابری در میان گروهای فقیر و ثروتمند در کشورهای توسعه نیافته به مراتب از نابربری در کشورهای ثروتمند بیشتر است.
عامل بیرونی که باید به خاطر داشت این است که در مقایسه با کشورهای پیشرفته، اکثر کشورهای در حال توسعه از رشد بطئی درآمد سرانه برخوردارند. نقش تولیدی روستا جهت حصول به امنیت غذایی، مساعدت به بخش صنعت و نیز نقش صادرات غیر نفتی روستا در تولید ناخالص کشور و ایجاد فرصتهای شغلی در ابعاد مکانی از جمله آثار مناطق روستایی در توسعه ملی کشور است. در سالهای اخیر نیز توسعه صنعت گردشگری روستایی بویژه در کشورهای توسعه یافته، عامل اساسی در فرایند توسعه روستایی و تحقق اهداف توسعه ملی بوده است. نقش توسعه روستایی در توسعه ملی را در ۴ بخش کلی زیر میتوان بررسی کرد.
بعد اقتصادی: (Economic dimension)
نواحی روستایی بویژه از طریق تولیدات کشاورزی و صنایع دستی نقش مهمی در اقتصاد ملی دارند. رشد بالای بخش کشاورزی در سالهای اخیر نشان دهنده وجود ظرفیتهای بالقوه زیاد این بخش برای افزایش تولید و توسعه بیشتر است. این همه دستاوردهای بخش کشاورزی برای اقتصاد ملی در شرایطی است که سهم این بخش از کل منابع سرمایه گذاری شده دولت در ۳۰ سال گذشته همواره کمتر از ۶ درصد بوده است.
در واقع بخش کشاورزی با حداقل سرمایه گذاری ریالی و ارزی، بالاترین نقش را در اقتصاد ملی داشته است. بنابراین، نقش مهم نواحی روستایی در اقتصاد ملی بویژه از طریق تولیدات کشاورزی ایجاب میکند که برای تدوام و افزایش این نقش، مخصوصا در زمینه امنیت غذایی پایدار، نواحی روستایی به عنوان عرصه مهم این فعالیت مورد توجه بیشتر قرار گیرد.
بعد اجتماعی (social dimension)
در بعد اجتماعی سکونت بیش از ۳۱ درصد جمعیت کشور در مناطق روستایی، همچنین وجود توانمندیهای فرهنگی، یادمانهای تاریخی، ساختارهای اجتماعی متنوع و کارآمد، نوع و شیوه زندگی منحصر به فرد روستایی با خصلت های، چون خودکفایی و توانمدی، قادرند ضمن ایجاد ثبات اجتماعی و فرهنگی و منطقه ای، در تحقق فرایند توسعه ملی کشور در بعد اجتماعی و فرهنگی مساعدت نمایند.
بعد زیست محیطی: (Environmental Dimension)
قوانین کشاورزی و زیست محیطی تاثیر زیادی بر توسعه نواحی روستایی دارد (Deunert، ۲۰۰۶). بنابراین نقش زیست محیطی روستا در تحقق اهداف توسعه ملی با قابلیتهای مناطق روستایی در جهت مقابله با بیابان زایی و خطرات ناشی از خشکسالی ها، مقابله با فرسایش و تخریب خاک، حفظ و نگهداری منابع طبیعی و نیز میکرو اقلیم ها، معنا مییابد.
بدین ترتیب اگر توسعه را به معنای تعامل بهنجار نظامهای اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی بدانم، در آنصورت روستاومناطق روستایی نقش اساسی در تحقق توسعه پایدار کشور ایفا مینمایند.
بعد سیاسی و امنیتی: (Political Dimension)
ملاحظات امنیتی و سیاسی از دیگر نکاتی است که تاثیر و نقش توسعه روستایی را در توسعه ملی نمایان میسازد. به لحاظ امنیتی بهبود وضع زندگی روستاییان و نیز تثبیت جمعیت فضاها و نقاط روستایی بویژه در فضاهای خاص مانند سرحدات مرزی، حواشی دشت کویر، دشت لوت و مناطق شرقی و جنوبشرقی کشور نقش موثری در حفظ امنیت کشور خواهد داشت.
توسعه نیافتگی مناطق مرزی، تاثیرات زیادی بر روند توسعه کشور میگذارد و چالشهای اساسی در برابر آن قرار میدهد. توسعه نیافتگی در مناطق مرزی کشور، امنیت این مناطق را تهدید میکندو ناامنی مناطق مرزی ناامنی را به داخل کشور منتقل میسازد که این امر به نوبه خود چالشهای بزرگی را در برابر توسعه ملی میگذارد.
فلذا توجه به روستاها و توسعه روستایی امری لازم و ضروری است با توجه به این که برنامه ریزی بهترین راه رسیدن به توسعه میباشد فلذا برای رسیدن به توسعه ملی باید یک برنامه مدون و اصولی در تمامی زمینهها چه در مناطق شهری وچه در مناطق روستایی داشته باشیم.
برای کشوری مثل ایران با این جمعیت انبوه که امنیت غذایی برایش مهم است، روستا به عنوان کانون تولید مواد غذایی خیلی معنی دار است. علی رغم اینکه کشور ما یک کشور خشک محسوب میشود. ولی با صرفه جویی و بالا بردن راندمان مصرف آب در فرایند تولید محصولات نهایی، صنایع تبدیلی و تکمیلی مواد غذایی میتواند به راحتی این نوید را بدهد که ما در تامین امنیت غذایی موفق خواهیم شد.
با توجه به مطالب فوق نتیجه میگیریم که:
۱. توسعه روستاها نه تنها یک بحث حاشیهای و ساده نیست بلکه با توجه به نظر ((تودارو)) که توسعه ملی هر کشوری را در گروه توسعه روستایی آن کشور میداند، یک بحث مهم و حیاتی است لذا جهت توسعه پایدار ملی، هر کشوری نیازمند توسعه روستاها و توجه به روستا و روستایی میباشد.
۲. تقریبا ۳۲ درصد جمعیت کشور در روستاها ساکن هستند و توجه به آنان و رفع مشکلات معیشتی و اجتماعی آنها یک وظیفه اصلی و شرعی برای حکومتها بویژه حکومت اسلامی ایران میباشد. پس توجه به روستاهای کشور باید یک وظیفه برای دولت محسوب شده و در کنار تمامی مسائل، برنامه ریزی توسعه روستایی را نیز جزء اولویت کاری خود قرار دهد.
۳. با توجه به اینکه یکی از ابعاد مهم توسعه بعد انسانی آن است بنابراین به لحاظ انسانی، لازم است که جامعه روستایی متناسب با جامعه شهری از فرصتها برخوردار گردد؛ و همچنین با توجه به اینکه امروزه بیش از هر زمان دیگر توجه به حقوق انسانها و محرومیت زدایی از اجتماعات انسانی در کانون توجه همگانی قرار دارد و حق توسعه و برخورداری از امکانات و فرصتها، از حقوق مسلم انسانی محسوب میشود، لذا توسعه روستایی و برنامه ریزی برای تحقق آن در کشور یکی از ضرورتهای مهم در فرایند توسعه ملی است.
۴. فقر و بیکاری از جمله مشکلات بزرگ و اساسی در روستاهای ماست و این امر باعث تشدید مهاجرتهای روستایی میشود و همچنین با توجه به اینکه جوان و نخبه گزین بودن از ویژگیهای بارز مهاجرتهای روستایی است. بنابراین برای رفع فقر و بیکاری در روستاها، توسعه روستایی یک ضرورت بنظر میرسد که در این راه میتوان با متنوع کردن اقتصاد روستایی و همچنین با استفاده از کارآفرینی و ایجاد بنگاههای کوچک و متوسط، فرصتهای جدید شغلی خصوصا برای فارغ التحصیلان، جوانان و زنان روستایی ایجادکرد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *