کارگردانان تئاتر شهرستانی هنگام ورود به تهران با چه چالشهایی روبرو میشوند؟
مازیار شیرازی در گفتوگو با میزان پیرامون نمایش جدید خود با نام «یک نیایش یک فریاد» گفت: این نمایش محصولی از گروه هنری ابرهام است، هدف اصلی ما از تشکیل این گروه و این روند تمریناتی و این نمایش، یادگیری و تجربه و پیدا کردن رویکردهای جدیدی، برای تئاتر درمانی و تئاتر کنشگر بود.
وی در همین راستا بیان کرد: «یک نیایش یک فریاد» تئاتری است که اساسا به دنبال پیدا کردن ریشه آسیبهای اجتماعی و تاثیرات آنها بر ذهن و احساسات افراد است و ابتدا خودمان به عنوان اولین سوژههای آزمایشی و نیازمند روانکاوی برای مقابله با نمودهای ته نشین شده از این آسیبها (آموزشهای نادرست، خشونت، و ...) در خودمان؛ و سپس پیدا کردن راهکاری در امر نمایشی و کارکتر برای برون ریزی و مواجه با آنها، در پی این هدف با این نمایش نامه که نوشته ایوا انسلر، که بنیان گذار بزرگترین کمپین علیه خشونت و حامی کودکان است برخورد کردیم.
این کارگردان تئاتر ابراز کرد: متن نمایش «یک نیایش یک فریاد» امتیازهای مهم و جدی داشت، اینکه تمام روایت این متن واقعیست و از نامههای واقعی افراد نوشته شده؛ و همینطور این متن یکی از درناکترین، پنهانترین، و آسیب زاترین رفتارهای اجتماعی، فردی و خشونت را آن هم به صورت مستند وار و واقعی در بین زنان و کودکان متفاوت چه از نظر جغرافیا، فرهنگ و حتی سطوح اجتماعی نشان داده است.
شیرازی با اشاره به موضوع و مضمون نمایش «یک نیایش یک فریاد» تصریح کرد: نمایش «یک نیایش یک فریاد» به موضوعاتی همچون اینکه: ۱- صنعت مد چه تاثیری بر جایگاه زن در غرب گذاشت؟، ۲- مدرنیته چه تاثیری بر جایگاه و هویت زنان در در غرب گذاشت؟، ۳- جنگ چگونه میتواند روح یک زن رو از او برای همیشه بگیرد که حتی از مردن دردناکتر است. یا اینکه چطور سرمایه داری ممکن است یک کودک را از چشمهای مادرش و پدرش نامرئی کند و این موضوع چه آسیبهایی را به دنبال دارد آن هم در آزادترین و پیشرفتهترین جوامع غربی؟؛ ۴- و در نهایت ما کجای قضاوت و داستانیم؟.
وی با اشاره به مدت زمان تمرین برای نمایش «یک نیایش یک فریاد اظهار کرد: مدت زمان تمرین برای نمایش «یک نیایش یک فریاد» تقریبا ٤ الی ٥ ماه شد ولی طبیعتا بخاطز کرونا و شرایط پیوسته نبود. من ایدههای متفاوتی برای این نمایش داشتم. اما رفته رفته با نزدیکتر شدنم به روایتها متوجه شدم که هر چه عاملهای نمایشی در این کار کمتر باشد صراحت و وجود درونی متن خودش را بیشتر و راحتتر نشان میدهد به همین دلیل به سمت نگاهی به اسم کانسپت تئاتر رفتم نمایشی که حول محور یک حس میچرخد، خشم، درد، تنهایی و حالا موسیقی کا، متن، نور و بدن و بیان بازیگر باید هرکدام در ابزاری جدا روایتگر قصه نه، روایتگر این حس باشند.
شیرازی همچنین بیان کرد: موسیقی این کار برای مثال به طور مستقل و به صورت یک کانسپت آلبوم ساخته شده که روایت و داستان خودش را دارد و بدن بازیگر هم به عنوان نمایش گری از صحنههای ساده و روزمره در زندگی، اما با شدت و تنش، نمایانگر درد شده.
این کارگردان تئاتر پیرامون ریسک اجرای نمایش در دوران کرونایی تاکید کرد: اتفاقا کرونا نقطه عطفی بود که گروههای تئاتری با در کنار هم بودنشان حضور خود را ثابت و پویا نگاه دارند این کار غیر از امر نمایشی به نظرم رویدادی برای اجازه دادن به افرادی که مدت هاست با ترسهای درونی خود زندگی میکنند است.
شیرازی پیرامون ورود کارگردانان تئاتر شهرستانی بیان کرد: مشکلات متفاوتی میتواند برای ورود کارگردانان شهرستانی به عرصه تئاتر تهران وجود داشته باشد که مهم ترینش آشنایی با روند نمایشی و مسیر شکل گیری یک نمایش در تهران است برای مثال در ابتدا این کارگردان باید بتواند بازیگر های نمایش خود را پیدا کند مرحلهای که البته احساس میکنم مرحله پختگی کارگردان خواهد بود.
وی همچنین در همین خاطرنشان کرد: برای من به عنوان کارگردانی که از شهرستان به تهران آمدم چالش بزرگی بود که باید نمایشم را در محیط کوچک پلاتو (محل تمرین نمایشها» و به صورت انتزاعی آماده کنم و در چهار روز آخر بتوانم صورت کلی نمایشم را در سالن ببینم که البته مشکل اصلی خود سالنها هستند؛ و عدم شناخت کارگردان به وضعیت آنها؛ و در نهایت هم مسیر تبلیغات.