استقبال از کتاب تحسین شده رهبر انقلاب ادامه دارد/ «حوض خون» در ایستگاه چهارم
- چاپ چهارم کتاب «حوض خون»؛ روایت زنان اندیمشک از رختشویی در دفاع مقدس که تدوین و نگارش آن برعهده فاطمهسادات میرعالی بوده است، به همت انتشارات «راه یار» منتشر و راهی بازار نشر شد.
بنابرین گزارش، چندی پیش، رهبر معظم انقلاب در دیدار با دستاندرکاران کنگره شهدای زنجان با اشاره به کتاب «حوض خون»، از آن تمجید کردند.
ایشان در بخشی از سخنرانیشان که در پشت جلد چاپ جدید کتاب هم درج شده است، فرمودند: «من اخیراً یک کتابی خواندم به نام «حوض خون» البتّه من در اهواز دیده بودم؛ خودم مشاهده کردم آنجایی را که لباسهای خونی رزمندگان را و ملحفههای خونی بیمارستانها و رزمندگان را میشستند؛ [اینها را]دیدم ــ که این کتاب تفصیل این چیزها را نوشته؛ انسان واقعاً حیرت میکند؛ انسان شرمنده میشود در مقابل این همه خدمتی که این بانوان انجام دادند در طول چند سال و چه زحماتی را متحمّل شدند؛ اینها چیزهایی است که قابل ذکر کردن است.»
فاطمه سادات میرعالی که علاوه بر تحقیق، تدوین کتاب را هم برعهده داشته است، در بخشی از مقدمه خود درباره راویان کتاب اینطور نوشته است: «اولِ مصاحبهها درد و زجرشان توی ذهنم پررنگ بود، اما انتهای مصاحبه وقتی متوجه میشدم هنوز حاضر هستند پای انقلاب جان بدهند، وقتی تلاش میکردند راهی برای شستن لباسهای رزمندگان جبهۀ مقاومت پیدا کنند و بعضی از آنها از من میپرسیدند «راهی سراغ نداری بریم سوریه لباس رزمندهها رو بشوریم؟»، معادلات ذهنم دربارۀ اینکه افرادی زجرکشیده هستند به هم میخورد. خانمهای رختشویی با وجود همۀ سختیها و دردهایی که دیدهاند و از نزدیک تکههای بدن شهدا را لمس کردهاند، روح زینبی دارند و با بیان تمام تلخیها، از شستن لباس رزمندهها بهزیبایی یاد میکنند. اگر غیر از این بود، اکنون با وجود ناتوانی، باز پای ثابت فعالیتهای انقلاب نبودند.»
بنابرین گزارش در بخش ضمیمه کتاب، تصویر راویان کتاب به همراه تصاویری از فعالیتهای این بانوان اندیمشکی در دفاع مقدس، شهدای منتسب به آنها و همچنین بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک به عنوان محل رختشویی البسه رزمندگان آمده است. لازم به ذکر است خانم پوراندخت لینمن از راویان این کتاب پیش از انتشار و خانم خدیجه داغری، دیگر راوی کتاب هم مدتی پس از انتشار کتاب «حوض خون» از دنیا رفتهاند.
در بخشی از این کتاب چنین میخوانیم: «جعبهجعبه تاید و وایتکس و صابون میخریدم. خانمهای همسایه هم به هر بهانهای تاید میآوردند. رختهای بیمارستان سرخ بود از خون. چندبار آنها را میشستم و لکهها را توی دست میسابیدم تا تمیز شود. شبانهروز درگیر شستوشو بودم. وقتی توی حیاط جوی خون راه میافتادم گریه من هم شروع میشد. داغ جوانهای غرق خون هم شد مثل داغ زهرا و بچههایش. دیگر جز کمک به جبهه هیچ چیز برایم اهمیت نداشت.
یک روز یکی از بچههای بسیج، وقتی پتوها را خالی کرد، چند بسته تاید هم گذاشت رویشان. بهش گفتم: «اینا برای چیه؟»
گفت: «شما هر روز دارید از جیب خودتون خرج میکنید. هربار یه مقدار فاب براتون میآریم تا با اونها بشورید و کمتر بهتون فشار بیاد».
ناراحت شدم. گفتم: «نه! دیگر نیار. شرم دارم از این همه خون ریخته.» اصلاً به پول، استراحت و خورد و خوراک فکر نمیکردم. شب و روز دغدغه جنگ را داشتم. تا پاییز ۶۰ توی خانه رخت شستم. بعد هم رختشوی خانه بیمارستان شهید کلانتری راه افتاد، یک گردان از خانمها شدیم رختشوی آنجا.»
براساس این گزارش، چاپ چهارم کتاب ۵۰۴ صفحهای «حوض خون»، بدون افزایش قیمت و به بهای ۸۰ هزار تومان و شمارگان ۱۰۰۰ نسخه توسط انتشارات «راهیار» منتشر شده است و علاقمندان علاوه بر کتابفروشیهای کشور، میتوانند از طریق صفحات مجازی ناشر @raheyarpub و سایت vaketab.ir نسبت به سفارش کتاب اقدام کنند. همچنین در صورت نیاز میتوانند با شماره ۰۲۱۴۲۷۹۵۴۵۴ تماس بگیرند.
انتهای پیام/