صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

افسردگی و اضطراب؛ دروازه ورود به بیماری‌ها

۱۳ آبان ۱۴۰۰ - ۰۳:۵۰:۰۱
کد خبر: ۷۷۱۱۴۴
احتمالاً همه‌ی ما شنیده‌ایم که افسردگی و اضطراب می‌تواند بر جسم ما تأثیر بگذارند یا روند بیماری‌های ما را تسریع کند. اما این ادعا چقدر صحت دارد؟

- ایرنا نوشت: عجیب نیست که وقتی فردی دچار بیماری قلبی، سرطان یا سایر بیماری‌های جسمی تهدید کننده می‌شود همزمان دچار افسردگی و اضطراب شود. اما عکس آن نیز می‌تواند اتفاق بیفتد: اضطراب یا افسردگی بیش از حد، می‌تواند باعث توسعه یک بیماری جسمی جدی شود و حتی توانایی تحمل یا بهبودی آن را نیز مختل کند.

در بدن انسان چندان نمی‌توان بیماری‌های روحی و جسمی را از یکدیگر جدا کرد. در حرفه‌ی پزشکی بین بیماری جسمی و روحی تمایز قائل می‌شوند، اما واقعیت این است که بیماری‌های جسمی به اختلالات روحی می‌انجامند و برعکس اخلالات روحی نیز پیامد‌های جسمی دارند. ذهن و بدن یک خیابان دو طرفه هستند. آنچه در ذهن یک فرد می‌گذرد می‌تواند آثار مخربی در سراسر بدن و همچنین برعکس داشته باشد. یک بیماری روانی درمان نشده می‌تواند خطر بیماری جسمی را به میزان قابل توجهی افزایش دهد و اختلالات جسمی ممکن است منجر به رفتار‌هایی شوند که شرایط روحی را بدتر می‌کنند.

در مطالعاتی که وضعیت بیماران مبتلا به سرطان پستان را بررسی کردند، مشخص شد که زنانی که افسردگی‌شان رو به کاهش بود، بیشتر از آن‌هایی که افسردگیشان رو به وخامت بود زنده ماندند. بدن به استرس روانی واکنش نشان می‌دهد چنانکه گویی استرس جسمی است. با وجود چنین شواهدی، ناراحتی‌های مزمن روانی اغلب توسط پزشکان نادیده گرفته می‌شوند. به طور معمول، یک پزشک برای بیماری‌های جسمی مانند بیماری‌های قلبی یا دیابت تجویز می‌کند، اما تعجب می‌کند که چرا برخی از بیماران به جای بهتر شدن بدتر می‌شوند.

بسیاری از مردم تمایلی به درمان بیماری‌های روانی خود ندارند. برخی از افراد مبتلا به اضطراب یا افسردگی ممکن است از انگ خوردن بترسند حتی اگر تشخیص دهند که یک مشکل روانی جدی دارند. بسیاری سعی می‌کنند با اتخاذ رفتار‌هایی مانند نوشیدن بیش از حد یا سوء مصرف مواد، ناراحتی‌های احساسی خود را درمان کنند، که فقط به آسیب قبلی آن‌ها اضافه می‌شود.

با افسردگی تغییر فصل چگونه مواجه شویم؟

گاهی اوقات، خانواده و دوستان به طور ناخواسته ناراحتی روانی فرد را انکار می‌کنند؛ با عباراتی مانند «چیزیت نیست» و در عمل و هیچ کاری برای ترغیب آن‌ها به درخواست کمک حرفه‌ای انجام نمی‌دهند.

افسردگی و اضطراب بدن را بیمارتر می‌کند

اختلالات اضطرابی تقریباً ۲۰ درصد از بزرگسالان آمریکایی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این بدان معناست که میلیون‌ها نفر در معرض خطر قرار دارند. وقتی استرس دارید، مغز با ترشح کورتیزول، که نوعی سیستم هشدار دهنده داخلی است، واکنش نشان می‌دهد. با افزایش تنفس، افزایش ضربان قلب و هدایت جریان خون از اندام‌های شکمی به ماهیچه‌هایی که در مقابله یا فرار از خطر کمک می‌کنند بدن آمادگی فرار یا دفاع پیدا می‌کند. این اقدامات محافظتی ناشی از انتقال دهنده‌های عصبی آدرنالین و نوراپی‌نفرین است که سیستم عصبی سمپاتیک را تحریک کرده و بدن را در حالت آماده باش بالا قرار می‌دهند. اما تحریک بیش از حد و مداوم ممکن است به بروز انواع بیماری‌های جسمی منجر شود؛ از جمله علائم گوارشی مانند سوء هاضمه، گرفتگی عضلات، اسهال یا یبوست و افزایش خطر حمله قلبی یا سکته مغزی.

افسردگی نیز می‌تواند تأثیرات مخرب‌تری بر سلامت جسمانی داشته باشد. در حالی که احساس افسردگی گاه به گاه طبیعی است، اما بیش از ۶ درصد از بزرگسالان چنان احساس افسردگی مداومی دارند که در نتیجه آن روابط شخصی خود را مختل می‌بینند. همچنین افسردگی مداوم می‌تواند درک فرد از درد را تشدید کرده و شانس ابتلا به درد مزمن را افزایش دهد. افسردگی توانایی فرد را برای تجزیه و تحلیل و پاسخ منطقی به استرس کاهش می‌دهد. در نتیجه فرد افسرده در یک چرخه معیوب با ظرفیت محدود برای خروج از وضعیت روانی منفی قرار می‌گیرند.

مطالعه‌ای بر روی ۱۲۰۴ زن و مرد سالخورده کره‌ای که ابتدا از نظر افسردگی و اضطراب مورد ارزیابی قرار گرفتند، نشان داد که دو سال بعد، این اختلالات عاطفی خطر ابتلا به اختلالات جسمی و ناتوانی را در آن‌ها افزایش می‌دهد. اضطراب به تنهایی با بیماری قلبی و افسردگی به تنهایی با آسم و هر دو این اختلالات با مشکلات بینایی، سرفه مداوم، آسم، فشار خون بالا، بیماری‌های قلبی و مشکلات گوارشی مرتبط بودند.

اگرچه اضطراب و افسردگی مداوم با داروها، درمان شناختی رفتاری و گفتگو درمانی قابل درمان هستند، اما بدون درمان این شرایط بدتر می‌شود. درمان زمانی بهتر عمل می‌کند که پزشکان فشار‌هایی را که بر رفتار بیماران تأثیر می‌گذارند و منجر به آسیب بالینی می‌شوند را درک کنند.


برچسب ها: افسردگی استرس

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *