صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

«زیر سایه نخل»؛ ماجرای نویسنده نوجوانی که راوی شهدای یک روستا شد

۲۹ مهر ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۰:۰۲
کد خبر: ۷۶۷۸۳۷
کتاب «زیر سایه نخل»؛ روایت‌هایی کوتاه از شهدای روستای ایزی به قلم محمدحسین ایزی و توسط انتشارات «راه یار» چاپ و روانه بازار نشر شد.

- کتاب «زیر سایه نخل»؛ روایت‌هایی کوتاه از شهدای روستای ایزی به قلم محمدحسین ایزی و توسط انتشارات «راه یار» چاپ و روانه بازار نشر شد.

هر شهری به چیزی شهره است، مثلاً کرمان به زیره و کاشان به گلاب. روستا‌ها هم همین گونهاند؛ باشتین به شروع قیام سربداران مشهور است و افچنگ و شمآباد به داشتن شهدای بیشمار در روز‌های جنگ. بعضی روستاها، اما مثل گنجینه‌هایی هستند که باید غبار از سرورویشان تکانده شود تا همه مفتون هنرنمایی مردان و زنان و جوانانش شوند. ایزی یکی از همین روستاهاست، پنج کیلومتر با سبزوار فاصله دارد و بهرغم این نزدیکی، گنج‌های روستا سالهاست غریب ماندهاند...

روستایی، اهل مبارزه است با خشکسالی و نداری و.... دارایی روستایی، توکل است و چشم امیدش به آسمان. وقتی صحبت از مبارزه و قیام علیه شاه شد، مردمان روستا هم در صف مبارزه حاضر شدند. از ایزی میآمدند شهر و در دعای کمیل و روضۀ امام شهید شرکت میکردند و ایمان داشتند به اینکه هر روز عاشوراست و هر زمینی کربلا. برای همین تا وقتی پشت دشمن را به خاک نمالیدند، دست از مبارزه برنداشتند. مردمی که مبارزه را زیر سایۀ نخل آموخته بودند؛ نخلی که روز عاشورا زیر سایهاش جمع میشدند و فریاد میزدند «یا حسین شهید». نخلگردانی آیین مردم ایزی در روز عاشوراست و نخل نمادی از شهدای کربلا...

گوهر بزرگ روستای ایزی، سیزده شهید این روستاست؛ شهدایی که سالهاست کسی برایشان کاری نکرده. البته باید خدا را شاکر بود که هنوز بنیاد شهید پایش به روستا باز نشده و قبور شهدا را یکسانسازی نکرده است! در قبرستان روستا چند سنگ مزار با جعبۀ آینه و پرچم ایران، شرف روستا شده است. سال‌ها این گنجینه‌ها جلوی چشم همه بود؛ جام جمی که باید با چشم دل به آن‌ها نگاه میشد: «سال‌ها دل طلب جام جم از ما میکرد/ آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد» تا اینکه دو سال قبل نوجوانی پانزدهساله بهاسم محمدحسین ایزی عزم کرد دربارۀ شهدای روستای ایزی تحقیق کند. متأسفانه بیشترِ پدر و مادر شهدا دستشان از دنیا کوتاه بود. دارایی محمدحسین، فقط اسناد و مصاحبه‌های سال‌های قبل بنیاد شهید بود...

روایت شهدای هر روستا، نیازمند نهضتی فراگیر و مردمی است؛ نهضتی که نویسندههایش میتوانند همین نوجوانان تازه از گرد راه رسیده باشند تا راه شهید فهمیده را ادامه دهند؛ بهشرط آنکه خوب فهم شوند و اندکی میدان ببینند.»

در بخشی از این کتاب نیز که در پشت جلد آن آمده است، این طور می‌خوانیم: «انقلاب که پیروز شد کومله‌ها دست به کار شدند. علی هم رفت. کار بلد بود و فعالیتهایش را ضدکومله شروع کرد. قرار بود عملیاتی انجام بدهند. علی با دیگر نیرو‌ها توانست کومله‌ها را زمینگیر کند. کومله‌ها بدجور از دست علی عاصی شدند. بهخاطر همین برای سرش جایزه گذاشتند و لقبش را گذاشتند چنگیز!
رفیقش گفت: «دیدی چی شده؟ کومله‌ها توی یکی از قهوهخونه‌ها یه برگه چسبوندن.»
_ خب؟
_ روش نوشتن: «داغ این علی رو به دل مادرش میذاریم.»

بنابرین گزارش، کتاب «زیر سایه نخل» که تحقیق و تدوین آن برعهده محمدحسین ایزی بوده، در ۱۸۰ صفحه، شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و با قیمت ۴۵ هزار تومان توسط انتشارات «راه‌یار» منتشر شده است و علاقمندان جهت تهیه این کتاب علاوه بر کتاب‌فروشی‌ها می‌توانند به صفحات مجازی این ناشر به نشانی @raheyarpub و یا سایت vaketab.ir مراجعه کنند.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *