پیامدهای اقتصادی رشد جمعیت در ایران تا ۱۵ سال آینده
- روزنامه اعتماد نوشت: روز گذشته آماری از آهنگ رشد جمعیت ایران طی ۱۵ سال آینده منتشر شد. براساس برآورد مراجع رسمی، جمعیت ایران تا سال ۱۴۱۵ به بیش از ۹۵.۲ میلیون نفر افزایش پیدا میکند. در این گزارش آمده است که جمعیت ایران از حدود ۸۱.۰۷ میلیون نفر در سال ۱۳۹۶ با روندی افزایشی به ۹۵ میلیون و ۲۷۸ هزار نفر در سال ۱۴۱۵ خواهد رسید.
ترکیب جمعیتی ایران به نحوی پیش رفته که در سال ۱۳۹۶ تعداد مردان حدود یک میلیون نفر بیش از زنان بوده است؛ بهطوری که از کل جمعیت، ۴۱.۰۴ میلیون مرد و ۴۰.۰۲ میلیون زن بودهاند که در سال ۱۴۱۵ تعداد مردان به ۴۷.۹ میلیون نفر و زنان به ۴۷.۳ میلیون نفر افزایش پیدا خواهد کرد که به نظر میرسد تعداد مردان و زنان در این سال مساوی خواهد شد. اما در نقاط شهری و روستایی وضعیت افزایش جمعیت به نحوی است که تا سال ۱۴۱۵ تعداد زنان و مردان نسبت به سال ۱۳۹۶ در مواردی با کاهش مواجه خواهد شد. طبق این گزارش، در سال ۱۳۹۶ تعداد مردان و زنان در نقاط شهری ۶۰.۲ میلیون نفر بوده که ۳۰.۵ میلیون مرد و ۲۹.۷ میلیون زن بودهاند، اما برآوردهای مرکز آمار از این حکایت دارد که تا ۱۵ سال آینده مجموع زنان و مردان در نقاط شهری به ۷۶.۳ میلیون نفر خواهد رسید که سهم مردان ۳۸.۳ میلیون و زنان ۳۷.۹ میلیون خواهد بود.
افزایش جمعیت میتواند عامل رشد اقتصادی شود
وحید شقاقی شهری اقتصاددان و رییس دانشکده اقتصاد دانشگاه خوارزمی درباره رشد جمعیت ایران تا سال ۱۴۱۵ که به بیش از ۹۵.۲ میلیون نفر افزایش خواهد یافت، معتقد است: افزایش جمعیت میتواند در تولید ملی و رشد اقتصادی کشورها تاثیرگذار باشد.
او در ادامه گفت: شاید یک زمانی نگاه مردم کشور این بود که افزایش جمعیت عامل منفی برای اقتصاد است این در حالی است که تئوریهای اقتصادی سایر کشورها نشاندهنده آن است که رشد جمعیت یک متغیر مثبت در رشد و تولید کشورهاست به شرط آنکه برنامهریزی برای بهرهوری نیروی کار ارتقا پیدا کند.
رییس دانشکده اقتصاد دانشگاه خوارزمی با اشاره به رشد جمعیت ایران در دهه شصت گفت: اینکه اغلب گفته میشود دهه شصتیها برای کشور مسالهساز بودند نگاه درستی نیست، چراکه اگر تدبیر درستی صورت میگرفت، میتوانستیم از ظرفیت دهه شصتیها برای توسعه کشور استفاده کنیم، اما متاسفانه از این جمعیت به نحو شایستهای استفاده نشد.
احتمال صفر شدن رشد جمعیت در ایران
شقاقی شهری ادامه داد: یکی از موارد مهمی که در بحث جمعیت باید به آن توجه شود این است که نرخ رشد جمعیت در ایران بهشدت در حال کاهش است و ما از نرخ رشد جمعیت بالای ۳.۵ درصدی دهه شصت به زیر یک درصد در دهه نود رسیدهایم و اگر با همین میزان رشد پیش رویم، رشد جمعیت ایران صفر خواهد شد.
این اقتصاددان با بیان اینکه جمعیت جوان ما امروز به مرز میانسالی رسیده است، تصریح کرد: با پیر شدن این جمعیت هزینههای سرسامآوری بر بخش سلامت کشور و صندوقهای بازنشستگی وارد خواهد شد و امروز نیازمند آنیم تا تدابیری برای این موضوع اندیشیده شود هر چند باید از گذشته این اقدامات صورت میگرفت و تا امروز زمان بسیاری از دست رفته است.
او تصریح کرد: در دهه ۹۰ حدود ۱۰ میلیون نفر به جمعیت ایران اضافه شد و از ۷۵ میلیون نفر به ۸۵ میلیون نفر رسیدیم، اما رشد اقتصادی ما در دهه ۹۰ صفر بود و این مساله موجب آن شد که تولید سرانه، قدرت خرید و رفاه خانوادههای ایرانی کاهش پیدا کند.
این اقتصاددان خاطرنشان کرد: در ۱۵ سال آینده جمعیت ایران به ۹۵ میلیون نفر خواهد رسید که باید چندین مساله را برای این جمعیت درنظر بگیریم که مهمتر از همه سهیم کردن این میزان جمعیت در رشد تولید در کشور است که باید در بخش بهرهوری نیروی کار تلاش شود، این در حالی است که میزان بهرهوری نیروی کار در ایران بهشدت پایین است.
ضرورت مهارتافزایی و تقویت بهرهوری برای نیروی انسانی
او با بیان اینکه نیروی کار در رشد اقتصادی ایران سهم ناچیزی دارد، ادامه داد: ما نیازمند تغییر و تحول در نظام آموزشی کشور هستیم، زیرا نظام آموزشی کنونی در ایران امکان مهارتافزایی و تقویت بهرهوری برای نیروی انسانی را در پی ندارد.
این کارشناس اقتصادی گفت: زمانی که جمعیت ۱۰ میلیون نفر افزوده میشود باید برنامهریزی برای پوشش هزینههای این میزان جمعیت داشته باشیم، بخش عمده جمعیت ما به سمت پیر شدن در حرکت است و تا سال ۱۴۱۵ دهه شصتیها به سن بازنشستگی خواهند رسید و یک فشار هزینهای سنگینی را بر دولت تحمیل خواهند کرد و این مساله باید برای بخش سلامت مهم باشد و برای این میزان جمعیت برنامهریزی شود.
او با بیان اینکه باید از این نیروی جدید کار که با این رشد جمعیت به کشور تزریق میشود بهره برد تصریح کرد: ضرورت دارد تا دولت برای ارتقای بهرهوری و مهارتافزایی این جمعیت را در خدمت تولید بهکار گیرد، متاسفانه آمارها نشان داده که نیروی انسانی در ایران سهم ناچیزی در تولید ملی و رشد اقتصادی داشته است.
شقاقی شهری ادامه داد: رشد اقتصادی ما عمدتا منابع محور بوده مانند منابع نفتی و سایر منابع طبیعی و رشد اقتصادی ایران براساس سرمایه انسانی نبوده و سهم سرمایههای انسانی در این رشد سهمی ناچیز بوده است و نیازمند آنیم که این جمعیت جدید سهمی را در تولید ملی ایفا کند که باید از تئوریهای رشد اقتصادی انسان محور در کشورهای دیگر درس بگیریم.
جمعیتهای بالا لزوما مشکل اقتصادی ایجاد نمیکند
این اقتصاددان گفت: تجربه کشورهایی مانند هند و چین نشان داد که جمعیتهای بالا لزوما مشکل اقتصادی ایجاد نمیکند و میتواند فرصتی برای اقتصاد کشور باشد، به عنوان نمونه در چین با وجود جمعیت یک میلیارد و ۳۰۰ میلیونی سیاست مربوط به تک فرزندی دیگر مطرح نیست و این کشور تلاش میکند رشد جمعیت خود را نگه دارد و حتی افزایش دهد زیرا به این نتیجه رسیده است که با تئوریهای رشد سرمایه انسانی، میتوان هزینهها را کاهش داد و رشدهای اقتصادی بالا را رقم زد و با برنامههایی که داشتند مشکلی هم درخصوص زیرساخت ندارند.
او افزود: در چین با افزایش جمعیت هزینههای دستمزد و تولید افت کرده است و این کشور توانسته از این تئوری بهره گیرد و در جهت رشد خودش استفاده کند و بازارهای بسیاری از کشورهای دیگر را نیز تصاحب کند. شقاقی شهری خاطرنشان کرد: متاسفانه در ایران طی سالهای گذشته چندان به موضوع نیروی کار و سرمایه انسانی توجه نشده است این در حالی است که اگر به دنبال این هستیم تا از تجربیات کشورهای دیگر استفاده کنیم باید به این نظریههای کار محور و سرمایهمحور توجه کنیم.
این اقتصاددان تصریح کرد: مهارتافزایی و تغییر آموزشهای کنونی در دانشگاهها و آموزش و پرورش و افزایش مهارتآفرینی و توسعه کارآفرینی میتواند بخشی از این مشکلات را مرتفع کند.
سرمایه انسانی باید در جهت افزایش تولید باشد
او با اشاره به کمبودها در بخشهای آب و برق و انرژی و... گفت: زمانی که نمیتوان از سرمایه انسانی در جهت تولید و رشد اقتصادی استفاده کرد این موضوع به جای فرصت تبدیل به تهدید میشود و همین اتفاق برای دهه شصتیها هم رخ داد و این جمعیت در حالی که میتوانست فرصتی برای توسعه ایران باشد و ثروتآفرینی کنند، اما دیدیم در برهههای مختلف اعلام شد که دهه شصتیها تهدید هستند و گفته میشود زمانی هم که به دوران بازنشستگی برسند برای کشور بحران ایجاد میشود.
شقاقی شهری ادامه داد: مساله این است که برنامهریزی و سیاستگذاری برای اینکه بتوانیم از سرمایه انسانی در جهت تولید بهره بگیریم صورت نگرفته است و اگر با همین نگاههای قبلی پیش رویم که افزایش جمعیت در جهت تولید ثروت نباشد ما با مشکلات زیرساختی نیز مواجه میشویم این در حالی است که اگر این جمعیت در جهت تولید ثروت بهکار گرفته شود این ثروت میتواند به توزیع زیرساختها هم کمک کند.