محاسبات آمریکا
- اصغر زارعی در روزنامه حمایت نوشت: منطقه غرب آسیا همواره در زمره مهمترین مناطقی بوده که در همه اسناد اطلاعاتی، امنیتی، نظامی و دفاعی آمریکا به آن پرداختهشده و دارای اهمیت ویژهای برای کاخ سفید است. این اهمیت در برخی دورهها به حدی بود که واشنگتن به جهت تأمین منافع خود، به فکر حضور نظامی گسترده و ایجاد پایگاههای نظامی دائمی در منطقه افتاد. اما با گذر زمان و بهخصوص در سالهای اخیر، به موازات اهمیت این منطقه برای راهبردنویسان واشنگتن اولویتهای جدیدی برای آمریکا شکل گرفت. در اسناد راهبرد دفاع ملی آمریکا بهوضوح به این اولویت جدید، با طرح موضوع «رقابت با قدرتهای بزرگ» بهعنوان اصلیترین دغدغه امنیت ملی این کشور اشاره شده است.
کلیدیترین بخش این اسناد، ارتقای جایگاه روسیه و چین در عرصه نظام بینالملل است. ضمن اینکه با اذعان به منابع محدود آمریکا، بر مشخص شدن اولویتهای سیاستگذاری واشنگتن، تأکید شده است. دولت بایدن نیز با انتشار سند «راهنمای موقت راهبرد امنیت ملی در سال ۲۰۲۱»، چین را بهعنوان جدیترین تهدید آمریکا در سالهای آینده مورد توجه قرار داده است.
این اولویتها در سالهای اخیر، باعث چرخش در نوع آرایش نیروهای آمریکا در جهان و بهخصوص در غرب آسیا شده که در ماههای اخیر، نمونههایی از آن را همچون خروج نیروهای پنتاگون از افغانستان و همچنین انتقال سربازان آمریکایی از پایگاههای غرب آسیا به اردن دیدیم. در همین راستا بود که «جو بایدن» از «لوید آستین» وزیر دفاع خود، خواست تا بررسی کاملی در رابطه با میزان و حجم حضور نیروهای آمریکایی در سراسر جهان به عمل آورد و راهبردی را در رابطه با آن تدوین کند.
از این رو، به نظر میرسد تمرکز فعلی نظامی آمریکا بر بازدارندگی دشمنان قدرتمند و کسب آمادگی جهت نبرد و مواجهه در مناطق حائز اهمیت است که این امر به معنای کاهش حضور نظامی در سایر مناطق و البته افزایش میزان توافقنامهها، همکاریها و مأموریتها بهمنظور اطمینان بخشی به شرکا و متحدان آمریکا، بهویژه در منطقه غرب آسیا خواهد بود. این رویکرد قطعاً بر حضور مستقیم نیروهای نظامی آمریکا و جایگاه پایگاههای نظامی این کشور در راهبرد دفاعی ـ امنیتی کاخ سفید در خاورمیانه تأثیرگذار است.
در خصوص نقش و کارکرد پایگاههای نظامی در رویکرد جدید واشنگتن نیز تغییراتی دیده میشود. بر پایه راهبرد تدوینشده کاخ سفید، آمریکا در نظر دارد تا وظیفه بازدارندگی را که عمدتاً از طریق حضور مستقیم نیروهای نظامی و ایجاد پایگاههای دائمی بهخصوص تأمین میشد را بر دوش سایر بازیگران انداخته و از طرق دیگری بازدارندگی را حفظ کند. بر اساس گزارشهای منتشرشده وزارت دفاع آمریکا در سالهای ۲۰۱۵، ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ از تعداد پایگاههای این کشور، میتوان به این جمعبندی رسید که پایگاههای آمریکا در جهان کاهشیافته است.
علاوه بر این، از شواهد و قرائن اینگونه برمیآید که آمریکا نوعی ترکیب هیبریدی و تقویتشده از مؤلفههای پایگاه سازی جنگ سرد (پایگاههای بزرگ و متمرکز در کشورهای متحد و شرکای کلیدی) و مدل بهاصطلاح مبارزه جهانی با تروریسم (پایگاههای نامتمرکز کوچک در کشورهای شریک) را مورد استفاده قرار خواهد داد؛ چراکه در حال حاضر با توجه به راهبرد دفاع ملی در سال ۲۰۱۸ و همچنین راهنمای موقت راهبرد امنیت ملی بایدن در سال ۲۰۲۱، اولویت راهبردی واشنگتن، در مواجهه با قدرتهای بزرگ و بهطور خاص، چین تعریف شده است.
همچنین سایر تهدیدات از جانب کشورهایی مانند روسیه، کره شمالی و ایران نیز وجود دارند که آمریکا میکوشد از طریق تحریم و تشویق به آنها بپردازد. بهعنوان نمونه، در خصوص روسیه و ایران، با تحتفشار قرار دادن این دو کشور از طریق بحرانهای ساختگی (در روسیه از طریق حمایت از الکسی ناوالنی و تشدید تحریمها به بهانه مجازات او در مسکو و در ایران، با مستمسک قرار دادن مسئله هستهای و منطقهای) در کنار ارائه پیشنهادهایی برای همکاری، سعی بر این است که دستکم، تهدیدات افزایش نیابند.
علاوه بر این، واشنگتن برنامه انتقال پایگاههایش را برای دور نگهداشتن آنها از تیررس موشکهای کشورمان در دستور کار قرار داده و تا حد امکان، نیروهای خود را به مناطق دیگر منتقل خواهد کرد. از باب مثال، میتوان انتقال نیروهای آمریکایی به اردن را مثال زد که ضمن دور شدن از شعاع موشکی ایران، به سرزمینهای اشغالی نزدیک شدهاند.
از سوی دیگر، مهمترین زیرساختهای نظامی و سنتی آمریکا در منطقه در حال حاضر، شامل پایگاه هوایی العدید قطر (مرکز عملیاتهای هوایی منطقهای)، پایگاه هوایی موفق السلطی در اردن، پایگاه هوایی الظفره امارات، کمپ عریفجان کویت (محل استقرار نیروی زمینی)، فرماندهی نیروهای دریایی آمریکا در بحرین و پایگاه شاهزاده سلطان در عربستان هستند. عمده کارکرد این پایگاهها، انجام مأموریتهایی شامل بازدارندگی ایران و همکاریهای امنیتی بهمنظور تقویت روابط نظامی آمریکا با متحدانش و تقویت توانمندی آنان به شمار میرود. این در حالی است که تأکید واشنگتن در منطقه بر حفظ پایگاههایی با قابلیت استفاده برای نیروی هوایی بهویژه برای پهپادها و تفنگداران است؛ و بالاخره اینکه افزایش هزینه حضور در خاورمیانه و واقعیتهای میدانی آن، آمریکا را به این نتیجه رسانده تا نیروهای خود را از این منطقه خارج و در شرق آسیا مستقر کند. بهعبارتدیگر، کاخ سفید در حال بهینهسازی حضور نیروهایش در جهان و تغییر آرایش نظامی خود است. به این ترتیب که حضور خود را در منطقه غرب آسیا علیالدوام کاهش داده و استقرار سربازان به کشورهای اردن، قطر، عربستان و بحرین محدود خواهد شد.
بااینحال، نباید ازنظر دور داشت که تعیین و چرخش مناسبات بینالمللی به نفع واشنگتن، دیگر کار آسانی نیست و استراتژی این کشور، کارکرد خود را در مهار رقبا و دشمنانش سالهاست که از دست داده. آمریکا در حالی با احتیاط در قبال توانمندی ایران و قدرتهای منطقهای، جابجایی نیروهایش را در دستور کار قرار داده که پیش از این، حرکت یک ناو این کشور، میتوانست به ابزاری سیاسی در تغییر حاکمیتها بدل شود. امروز این شرایط، دیگر برقرار نیست و اگر واشنگتن از سیاست منطقهای گذشته خود در تغییر محاسبات ایران و همپیمانانش بهره برد – که نبرد – در آینده نیز همان وضعیت، ادامه پیدا خواهد کرد.