بهناز ضرابی زاده: زنان مفهوم جنگ را تغییر میدهند
- «دختر شینا»، خاطرات قدمخیر محمدی کنعان، همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر است که به روایت بهناز ضرابیزاده روی کاغذ آمده؛ روایتی سرراست و صمیمی از ناگفتههای زندگی خانوادهای که جنگ و عشق را سر سفره خود نشاندهاند. خانوادهای که با صبوریهای مادر از جنگ به زندگی پل میزند و دوست داشتن را معنا میکند.
نگارنده این کتاب، بهناز ضرابیزاده که هم در حوزه کودک هم بزرگسال آثاری به نگارش درآورده ۱۶ عنوان کتاب در کارنامه دارد. ۳ عنوان از کتابهای او برگزیده کتاب سال است و دو عنوان نامزد کتاب سال. «بابای ۹ سالگی» برگزیده نخستین جایزه کتاب سال کودک و نوجوان بوده است، «آدم برفی»، برگزیده سیزدهمین دوره کتاب سال سلام بچهها و «دختر شینا» برگزیده شانزدهمین دوره کتاب سال دفاع مقدس شده است.
همچنین «اسم عروسکی»، نامزد شانزدهمین دوره کتاب سال دفاع مقدس و «دختر شینا» نامزد سیزدهمین جشنواره کتاب سال شهید غنیپور بوده است. دختر شینا پس از انتشار با استقبال خوب مخاطبان مواجه شد و در این مدت با شمارگان ۲۵۰۰ نسخه به چاپ صدوششم رسید.
کتابهای «گلستان یازدهم» و «ساجی» آثار بعدی این نویسنده در زمینه ادبیات انسانی جنگ تحمیلی، توانایی قلمش را به همه اثبات کرد. پیرامون نگارش «دختر شینا» و روایت عاشقانههای یک همسر شهید با ضرابیزاده به گفتوگو نشسته است که در ادامه خواهید خواند:
میزان: به نظر میرسد از همان ابتدای دست گرفتن کتاب «دختر شینا»، با فضایی زنانه روبروییم. با خواندن اسم کتاب که «دختر شینا» نام دارد وارد این فضا میشویم. با این موضوع موافقید؟
ضرابی زاده: بله کاملاً همینطور است. در وهله نخست زن بودنم به این مساله کمک کرد و دیگر اینکه زن به دلیل ماهیتش عاشق زندگی و خانوادهاش است. وقتی او با این توصیف، به ناچار قدم در میدان جنگ بگذارد حتما خالق داستانی زیباست. جنگ برای او دزدی است که همه چیز خانهاش را به غنیمت برده است هر چند که در جنگ ما زنانی بودند که همه چیزشان کشورشان بود، اما در کل زنان معنای جنگ را تغییر میدهند و مفاهیم انسانی آن را برجستهتر میسازند.
میزان: روایت شما از جنگ در این کتاب غیرمستقیم است و با پرداختن به زندگی خانوادگی خانم محمدی ما را وارد فضایی صمیمی کردهاید که از جنگ و خشونت خیلی فاصله دارد. چطور توانستید میان این دو تعادل ایجاد کنید؟
ضرابی زاده: خب من اصلاً قصد نداشتم وارد حوزه خاطرهنگاری جنگ نظامی شوم. قصد داشتم یک زندگی کاملاً ساده و معمولی را روایت کنم که با شروع جنگ و درگیریهای آن، دچار مسائل و مشکلات فراوانی میشود. مرد به جبهه جنگ میرود و زن سعی میکند دامن زندگیاش را از جنگ بیرون بکشد و به هر قیمتی شده آرامش و صلح را به زندگیاش برگرداند. اما جنگ با کسی تعارف ندارد آنقدر بیرحم و خشن است که یک ذره مهربانی و گذشت سرش نمیشود. نه به تکدانههای خانواده رحم میکند نه به مادر بیست و چهار سالهای که پنج بچه قد و نیمقد دارد.
میزان: سادگی زبان یکی از ویژگیهای اصلی کتاب «دختر شینا» است، با توجه به اینکه مخاطبان از قشرهای مختلف هستند و سطح انتظارشان از متن متفاوت است ممکن بود این سادگی عدهای را خسته کند. برای از دست ندادن مخاطب چه فکری کردهاید؟
ضرابی زاده: من در حین نوشتن این خاطرات به تنها چیزی که فکر میکردم، روایت یکدست و صمیمی و ساده آن بود. خودم را موظف میدانستم حقیقت را بیان کنم؛ اما موبهمو و جزءبهجزء. دوست داشتم آن احساسات، آن عواطف پاک و آن خاطراتی را که بعد از بیست و چند سال هنوز برای راویاش آن همه تازه و نزدیک بود به اندازهای عینی و حسی است را روایت کنم تا مخاطب آن را با تمام وجود حس و فراتر از اینها با آن همزادپنداری کند. دوست داشتم این احساس و عاطفه را به مخاطب منتقل کنم؛ و فکر میکنم اصلیترین ویژگی کتاب همین موضوع بوده و هست. یعنی بیان تمام احساس و مادرانگی یک زن.
میزان: فکر میکنید مهمترین ویژگی «دختر شینا» چیست که موجب شده کتاب به چاپ صدوششم برسد؟
ضرابی زاده: آن طور که از مخاطبان شنیدهام، روانی و سادگی، داشتن قصهای جذاب، توجه به جزئیات و سرشار بودن از احساسی واقعی و عاطفهای قابل تجربه از ویژگیهای بارز این کتاب است. اما مهمترین ویژگی کتاب پرداختن به جنگ از نگاه یک زن و عاشقانههای اوست. چیزی که تقریباً برای مخاطب تازگی دارد، روایت زندگی کاملاً خصوصی یک سردار شهید و عاشقانههای او با همسرش است؛ و بیان صریح احساسات و عواطف خانوادگی یک سردار شهید که حتی همرزمها دوستان و آشنایان نزدیک هم تا قبل از چاپ این کتاب از آن بیخبر بودند.
میزان: نگارش این نوع کتابها که به بخشهای ناگفته زندگی همسران شهید میپردازد تا چه حد میتواند تأثیرگذار باشد؟
ضرابی زاده: گاهی این تفکر برای نسل امروزیها پیش میآید که کسانی که به جبهه میرفتند و عاشقانه شهادت را طلب میکردند، افرادی بودند که یا مجرد بوده و یا پایبند زندگی خانوادگی و مسائل عاطفی نبودند، بیان خاطرات دفاع مقدس و پرداختن به زندگی خانوادگی و خصوصی شهدا آن سوی سکه را به ما نشان میدهد. قصه دلدادگی، عشق، هجران و عواطف بسیار لطیف و رقیق این افراد بیانگر این واقعیت است که آنها در مرحله بسیار بالایی از شعور قرار داشتند و با معرفت و شناختی عمیق که از زندگی به دست آورده بودند، پاسخهای دقیقی برای بنیادیترین سؤالهای هستی پیدا نموده و به همین دلیل سختترین، اما صحیحترین انتخابها را در لحظات حساس زندگی اتخاذ نمودند.
میزان: نگران این نبودید که شخصیتهایتان را بیش از حد خوب نشان دهید؟ آیا شخصیتها برای خوانندگانتان باورپذیر بودهاند؟ میدانید که خواننده انتظار دارد شخصیتهای کتاب شبیه خودش باشند با همان نگرانیها، عصبانیتها و دلخوریها از زندگی و رنجهایش.
ضرابی زاده: همانطور که اشاره کردم سعی من بر این بود که خاطراتی را که میشنیدم، به واقعیترین شکل ممکن بنویسم. اتفاقاً در کتاب «دختر شینا» شما شخصیتها را همانگونه که انتظار میرود، میبینید. قدمخیر خانم از همسرش دلگیر میشود. در برابر ناملایمات و سختیهای زندگی جا میزند، کم میآورد، نق میزند، قهر میکند به همسرش اعتراض میکند چرا تو باید به جبهه بروی مگر جنگ و دفاع از کشور فقط سهم ماست. به زمین و زمان میتوپد چرا جنگ فقط توی خانه ما جا خوش کرده؟ فریاد میزند، گریه میکند، اما به تدریج جنگ او را مقاوم میکند. یاد میگیرد جنگ بیرحم است. اسلحه او در برابر جنگ دوست داشتن است. جنگ به او یاد میدهد باید قدر ثانیهها را دانست. باید تا میتواند عشق بورزد و دوست بدارد و زندگی کند. یاد میگیرد قدر با هم بودنشان را بیشتر بداند. از فرصتها برای عشق ورزیدن استفاده کند نه برای کینهتوزی. یاد میگیرد جنگ بیرحم است و فرصتها را بیرحمانه از انسانها میرباید.
میزان: خاطرهنگاری همسران شهدا چه سختیهایی دارد و در نگارش دختر شینا چه دشواریهایی را تحمل کردید؟
اصولاً نوشتن سختترین کار بشری است؛ و خاطرهنگاری از نوع سختترش. زیرا شما متعهد و پایبندی جز حقیقت چیزی ننویسی. نمیتوانی به تخیلت رجوع کنی. اما از آن طرف باید جذاب و شیوا و خوشخوان بنویسی. نوشتن در ایران بسیار سخت است. زیرا شما نه میتوانی از این راه پول درآوری و زندگی بگذرانی و نه میتوانی زندگی نکنی. اگر شاغل باشی و زن که اوضاعت سختتر است، زیرا چند ساعت بیشتر در شبانهروز فرصت مطالعه و نوشتن نداری. پس باید عاشق باشی و دغدغهمند. وگرنه بعید است بتوانی خطی کتاب بخوانی و سطری، چیز بنویسی. بگذریم...خاطرهنگاری همسران شهدا کار بسیار سختی است، زیرا شنونده دردها و بیننده اشکهایی. با غصه و آه و درد سروکار داری. کاری هم از دستت ساخته نیست. وقتی میبینی راویِ خاطراتت ناگهان رخت میبندد و به سفر ابدی میرود و تو ماندهای و باری سنگین بر روی شانهها و دریغ و افسوس و بغضی در گلو و یک دنیا دلتنگی و زمانی که میگذرد و ردّی از اندوه و حسرت به جا میگذارد.