دیپلماسی متوازن
- محمدحسن قدیری ابیانه در روزنامه حمایت نوشت: سیاست خارجی همچون سایر مؤلفههای حاکمیت، تابع شرایطی است. در اصل ۱۵۲ قانون اساسی آمده است «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هرگونه سلطهجویی و سلطهپذیری، حفظ استقلال همهجانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطهگر و روابط صلحآمیز متقابل با دول غیر محارب استوار است.» تعادل در مناسبات خارجی بر این اساس، با استفاده از موقعیتهایی است که در هر دو جبهه شرق و غرب و با اتکا به یک دیپلماسی متوازن به دست میآید و درعینحال، وابستگی ایجاد نمیکند.
در هشت سال گذشته، عمده تمرکز دیپلماسی کشورمان به تنشزدایی با آمریکا معطوف بود که درنتیجه روابط خارجی ایران را از حالت تعادل خارج کرد و به شکل غیر متوازن و انفعالی در آورد. در چنین شرایطی، به این دلیل که طرف آمریکایی دست از فشار برنمیداشت و استراتژی «فشار حداکثری» را در پیشگرفته بود، سیاست پیشدستانه در دستگاه دیپلماسی ما جایی نداشت و مسئولان دولت سابق در واکنش به تحریمها، همواره به دنبال راهکارهایی بهمنظور دور زدن و یا رفع تحریمها بودند.
این در حالی است که اقدام برای حل اختلافات با آمریکا تنها در چارچوب برجام دیدهشده بود و راهکار جامع و طرح جایگزینی برای کوتاه کردن دست واشنگتن وجود نداشت. بنابراین، همه انرژی و توان وزارت خارجه در این راه صرف میشد و در خوشبینانهترین حالت، مجالی برای تدوین یک راهبرد پیشدستانه، متعادل، متوازن، جامع و کنشگرانه با اولویت مسائل اقتصادی پیش نیامد.
منظور از دیپلماسی متعادل و تعادل در مناسبات خارجی آن است که وزن روابط با همه کشورها مشخص باشد و بهجای چیدن همه تخممرغها در سبد غرب و آمریکا در حوزههایی مثل غرب و شرق آسیا، چین و روسیه، آفریقا و آمریکای لاتین سرمایهگذاری کنیم.
جمهوری اسلامی با برخورداری از ۱۵ همسایه که با ۷ کشور مرز زمینی و با ۸ کشور دارای مرز دریایی است میتواند ظرفیتهایی را بالفعل کند که در هر موقعیتی باعث شکوفا شدن اقتصاد و برطرف کردن نیازهای داخلی باشد. علاوه بر این، دیپلماسی را تنها در روابط سیاسی بین کشورها نباید خلاصه کرد. دیپلماسی عمومی، گردشگری، درمانی، دیجیتالی، حمل و نقل و مهمتر از همه دیپلماسی اقتصادی، هرکدام دارای ظرفیتهای فراوان برای عملیاتی کردن طرحهای ابتکاری هستند.
نمیتوان نادیده گرفت که در طول سالهای گذشته به دلیل فشارهای تحریمی و همچنین چشمپوشی از برخی حوزهها همچون قفقاز و میدان دادن به بعضی از رقبا، شاهد کاهش نفوذ و اثرگذاری سیاست خارجی ایران بودهایم. در حال حاضر، کانون توجهات به مذاکرات موسوم به احیای برجام از یک سو و توسعه روابط با کشورهای شرق آسیا از سوی دیگر، معطوف است. استقرار دولت سیزدهم این فرصت طلایی را برای کشور فراهم آورده که توازن و تعادلی میان این دو برقرار شود.
از سوی دیگر، در مناسبات جمهوری اسلامی با غرب لازم است منافع متقابل بهویژه در حوزه اقتصادی با استفاده از اهرمهایی که وجود دارد تضمین شود. متأسفانه در گذشته این تصور وجود داشت که اروپا، معادل انگلیس، فرانسه و آلمان است و از دیگر کشورهای این اتحادیه که خواستار روابط حسنه و متعادل با جمهوری اسلامی هستند چشمپوشی شد.
تروئیکای اروپایی در حال حاضر اصرار زیادی بر اجرای «راهبرد مهار» بهجای حل اختلافات دارد و نگاهش به «برنامه جامع اقدام مشترک»، از این زاویه است. برجام یک داد و ستد و توافق دوطرفه است که جمهوری اسلامی و طرفهای غربی بر اساس آن، تعهداتی در قبال یکدیگر دارند. این انتظارات و تعهدات چنانچه بهصورت متوازن پیش برده نشوند، قطعاً ایران نخواهد پذیرفت که در یک جاده یکطرفه، طی مسیر کند و غرب و آمریکا، فقط تماشاچی و طلبکار باشد.
بر پایه این تلقی، مذاکره ازنظر آنها به مفهوم عمل ایران به تعهداتش و پاسخگو بودن به کشورهای اروپایی است. در مورد آمریکا نیز همین قاعده برقرار است. تا زمانی که طرف آمریکایی بدون متحمل شدن هزینه، کشورمان را تحریم میکند، قطعاً ارادهای برای رفع تحریمها ندارد.
بنابراین، ضروری است از مزیتهای آفندی به شکل مشخص و ملموس در برابر قدرتهای جهانی استفاده کرد تا بهتدریج، فشارهای بلوک غرب کاهش یابد. این سیاستها باید بتواند طرف آمریکایی را به این جمعبندی برساند که ایران با برخورداری از شبکه روابطش با کشورهای منطقه و پشتیبانی قدرتهای جهانی بهسادگی در مذاکرات امتیاز نمیدهد و برای جلب نظر او لازم است که راهبرد حل اختلاف، جایگزین رویکرد مهار و تغییر محاسبات شود.
عضویت رسمی ایران در «پیمان شانگهای»، یکی از برگهای برنده بزرگ ایران در متعادلسازی سیاست خارجی به شمار میرود. افزایش قدرت چانهزنی در مذاکره با غرب و معادلات خلیجفارس و ایجاد معبری برای رهایی از فشارهای اقتصادی از مزیتهایی است که در نگاه به شرق وجود دارد و کشورمان را در مواجهه با منظومه غرب قدرتمندتر میکند. پیمان شانگهای آینده روشنی دارد و دستکم سه عضو این پیمان (چین، هند و روسیه) در زمره ۱۰ قدرت اقتصادی جهان هستند که طی دهههای آینده، جایگاه آنها از این منظر بهبود هم پیدا میکند.
بنابراین، نفس پذیرش ایران در این پیمان مهم نشان میدهد که شرایط ژئوپولتیک و ژئواکونومیک در جهان تا چه اندازه تغییر کرده و نگاه صرف به غرب در سیاست خارجی جمهوری اسلامی، جای خود را به مجموعه راهبردهایی داده که ادامه اثرگذاری تمدنی کشورمان در نقاط مختلف دنیا را تضمین میکند.