موضوع توافق هستهای و مواضع سران اروپا و آمریکا
اروپا با مشاهده تحولات اخیر به ویژه در رابطه خود با آمریکا، باید در رویکردش تجدیدنظر کند.
- با وجود اینکه ایران هیچگاه از فعالیتهای هستهای صلح آمیز خود منحرف نشده است، اما برجام برای اروپا و آمریکا یک ضمانت محسوب میشد.
توافق هستهای ایران و ۱+۵ یک توافق مدت دار است، هر چند اکنون طرفهای مقابل تعهدات خود را اجرا نمیکنند و از آن خارج شدهاند، اما این توافق یک نکته مهم را بار دیگر ثابت کرد، اعتماد به غرب امکان ندارد مگر آن که خلاف آن ثابت شود!
خلاف این ادعا زمانی ثابت خواهد شد که غرب به توافق متعهد باشد و تعهدات خود را به طور کامل در چارچوب برجام اجرا کند.
آمریکا و اروپا پس از روی کار آمدن دولت تازه در ایران اصرار بر آغاز مذاکرات برجامی دارند.
آمریکاییها میگویند زمان کمی باقی مانده و اروپاییها نیز اعتقاد دارند «در مذاکرات همیشه باز نیست.»
ایران میداند با رصد مواضع و سخنان مقامات غربی میتواند رفتار و تصمیم آنها را تحلیل کند و برای آن تصمیم بگیرد.
«ژان ایو لودریان»، وزیر خارجه فرانسه به تازگی اظهار نظر کرده که باید مسائل موشکی ایران را هم در مذاکرات برجامی بگنجانیم.
فرانسه که این روزها داغدار لغو معامله تسلیحاتی با استرالیا به خاطر قرارداد آمریکا و انگلیس با استرالیاست، با سخنان و مواضع خود عقده گشایی میکند!
ایران بارها قاطعانه تاکید کرده که مسائل موشکی قابل مذاکره نیست و هیچگاه تن به چنین خواستهای نمیدهد؛ با این حال غرب بر سر این موضوع اصرار دارد.
اما مسئله اصلی موجود در بحث احیای برجام اختلاف میان آمریکا و اتحادیه اروپاست که به خاطر برخی مسائل و سیاستهای اعمالی از سوی آمریکا به وجود آمده است.
خروج ناگهانی و بدون اطلاع آمریکا از افغانستان باعث شد تا اروپا نسبت به آمریکا یک موضع انتقادی تند اتخاذ کند.
حضور نیروهای ناتو در افغانستان با هماهنگی میان آمریکا و اروپا شکل گرفته بود و در طول ۲۰ سال اشغال این کشور، هر دو نقش داشتند، اما آمریکاییها بدون هماهنگی با همپیمان سنتی خود از افغانستان خارج شدند.
چندین بار برای اروپا فرصت مهیا شد تا بتواند استقلال سیاسی خود را به دست آورد، اما باز هم به نظر میرسد که اتحادیه اروپا از این فرصت استفاده نکند و هنوز به همپیمانی با آمریکا دلخوش باشد.
درک این مسئله که آمریکا رو به اضمحلال است، کار دشواری نیست، اما اروپا نمیخواهد به این باور برسد که آمریکا در سراشیبی قرار دارد.
اتحادیه اروپا اگر به این درک سیاسی نرسد که همپیمان، متحد و حامی دیرین خود را در آینده نه چندان دور از دست خواهد داد، خود نیز با افول آمریکا، افول خواهد کرد.
اتحادیه اروپا نیز با بحرانهایی روبرو است که میتوان به بحران انگلیس اشاره کرد؛ کشوری، چون انگلیس توان سامان دادن به وضعیت سوخت خود را ندارد و از سوی دیگر مخالف با جدایی برخی از کشورهای زیر پرچم این کشور است.
اسکاتلند قرار است همه پرسی جدایی را برگزار کند و انگلیس با جدایی این کشور، از پیکره خود ضعیفتر میشود؛ قدر مسلم اروپا میتواند خود را نجات دهد به شرطی که از سیاستهای آمریکا دوری کند.
تبعیت از سیاستهای آمریکاست که اروپا را نیز به وضعیت کنونی دچار کرده و اکنون احیای برجام راهی است برای آنکه اتحادیه اروپا خود را باز یابد و در یک آزمون صداقت و اعتماد، خود را نشان دهد، در غیر این صورت ادامه روند کنونی اروپا را نیز تضعیف خواهد کرد.
نکته مهم دیگری که اروپا باید در نظر داشته باشد آن است که خوی استعماری و استثماری گذشته و الگو گرفته از آمریکا را در سر نداشته باشد.
اروپا اگر همچنان سعی دارد تا همچون سالهای نه چندان دور در اندیشه اشغال و استثمار کشورهایی، چون لیبی، الجزایر و... باشد، راهی را خواهد رفت که آمریکا رفته و اکنون دست از پا درازتر مشغول خارج شدن از کشورهایی است که اشغال کرده است.
در هر حال اروپا اگر درک سیاسی داشته باشد، میتواند نه تنها توافق هستهای را بر اساس آنچه که هست احیا کند، بلکه استقلال سیاسی خود را نیز بازیابد و یک روند و روال عادی را در سیاست خارجی خود سپری کند.
فرصت از دست برود باز آفرینی آن نیز غیر ممکن خواهد بود.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *