روایت یک دگردیسی
به گزارش گروه فضای مجازی به نقل از ریشه؛ کبر گنجی در سال ۱۳۳۸ در کوی ۱۳ آبان، کمی پائینتر از نازی و به گفته خودش در خانوادهای تهی دست به دنیا آمد؛ پدر این خانواده شش نفره کارگر پمپ بنزین بود. گنجی در اوایل انقلاب حضور فعالی داشت. بسیاری از انقلابیون از وی به عنوان یک عنصر بسیار افراطی و تندخو یاد میکنند.
صفار هرندی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در مورد گنجی میگوید: «اکبر گنجی که امروز ادعا میکند آن روزها دنبال دخترهایی میگشت که چند تار مو از زلفشان بیرون زده و به روی آنها اسید میپاشید و به پیشانی دخترهای جوانی که پوشش متفاوتی داشتند پونز میچسباند» به دلیل این اقدامات از همان سالها به «اکبر پونز» شهرت یافت.
وی بعد از تشکیل سپاه به این نهاد انقلابی پیوست. در سپاه هم حواشی مختلفی داشت و نمیتوانست حتی به ظاهر درون منافقانه خود را پنهان کند. سعید قاسمی مسؤول وقت واحد اطلاعات- عملیات لشکر ۲۷ در مورد اکبر پونز و فعالیتش در سپاه با نقل خاطرهای میگوید: «برادر گنجی صدایش را انداخته بود پس کلهاش و با قیافهای مفتّشمآب، به همت نگاه میکرد و میگفت «بچههای تهرون را بردی و هزار هزار، کانال فکه رو با جنازههاشون پُر کردی؛ حاج همت!» حاج همت هم اورا مثل اعلامیه به دیوار چسباند و مشتش را بالا آورد و گفت «آخه چی بهت بگم بچه مُزلِّف؟ خدا وکیلی، ارزش خوردن این مشت منم، نداری!» این ماجرا نشان از شخصیت گنجی و تقابلش با نیروهای اصیل انقلابی داشت.
همچنین وی در یک سخنرانی در پادگان ولی عصر (عج) فرماندهان سپاه را به همکاری با منافقان متهم کرد!! هرچند این ادعا هیچگاه ثابت نشد، اما مشکلاتی برای سپاه در آن مقطع زمانی ایجاد نمود. اکبر گنجی در سال ۱۳۶۳ از سپاه جدا شد. بعد از کنار رفتن از سپاه مدتی رابط فرهنگی سفارت ایران در ترکیه بود.
گنجی پس از انتخابات دوم تیر و روی کار آمدن دولت اصلاحات خود را وارد این جریان کرد و به عنوان چهرهای اصلاح طلب شناخته شد. وی در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۷۷ هفته نامه «راه نو» را تاسیس کرد که پس از مدتی انتشار در شهریور همان سال به دلایلی نامشخص متوقف شد. این هفته نامه در زمینه سیاسی فعالیت میکرد و اکثر مطالب منتشره در آن به اصلاح طبان مربوط بود.
از برلین تا اوین
او در سال ۷۹ پس از شرکت در کنفرانس برلین به دلیل اقدام علیه امنیت ملی و
تبلیغ علیه نظام پس از بازگشت در فرودگاه بازداشت گردید. گنجی در حکم بدوی
دادگاه به ۱۰ سال حبس و پنج سال تبعید محکوم گشت اما در دادگاه تجدید نظر
این حکم به شش ماه حبس تقلیل یافت و دوباره با اعتراض دادستانی تهران حکم
دادگاه تجدید نظر نقض شد و حکم قطعی به شش سال حبس تغییر یافت البته قاضی
دادگاه تجدید نظر هم پس از پایان این پرونده بازخرید گردید.
گنجی تمام این شش سال را در زندان اوین سپری کرد؛ وی در این مدت دست از اقدامات سیاسیاش نکشید و بارها با اظهار نظرهایش افکار التقاطی خود را منتشر مینمود. گنجی در زندان به خاطر جلب افکار عمومی و سیاه نمایی، دو بار دست به اعتصاب غذا زد، بار اول سیزده و بار دوم ۷۰ روز اعتصاب غذای نامحدود وی ادامه داشت. در این بازه زمانی بسیاری از به اصطلاح فعالان حقوق بشر در خارج از کشور همچنین روسای جمهور آمریکا و انگلیس و رئیس سازمان ملل خواهان آزادی گنجی از زندان شدند. وی همچنین در نامههایی به منتظری و عبدالکریم سروش که خواهان پایان اعتصاب غذایش شده بودند پاسخ داد که خواهان تغییر نظام سیاسی در ایران است و صراحتا عناد خود با ولایت فقیه را اعلام کرد.
جوایز خوش رقصی
گنجی پس از پایان محکومیتش بارها از کشور خارج شد؛ البته هر بار هم اعلام
مینمود که خروجش از کشور موقتی است. وی که به خوش رقصی برای دوستان
غربیاش شهره شده بود حتی توسط رئیس پیشین دادگاه بینالمللی جنایتهای
جنگی، با اسلاو هاول مقایسه گردید!!
گنجی در سفرهای مختلف خود در اروپا و آمریکا با بیش از بیست نفر از به ظاهر اندیشمندان جهان از جمله آنتونی گیدنز، یورگن هابرماس، دیوید هلت، نوآم چامسکی، ریچارد رورتی، فوکویاما، رابرت بلا، نیکی کدی، خالد ابوالفضل، السدر مکاینتایر، مارتا نونپام، مارشال برمن، رونالد رورکین، نانسی فریزر، مایکل سندل، چارلز تیلور، فیلیپ پتیت، عبدالحی عبدالنعیم، خوزه کازاناوا و اولیور روآ ملاقات و با آنان به گفتگو پرداخت.
این مدعی حقوق بشر به خاطر خدمات فراوان به غرب و صهیونیست بارها توسط بنیادهای مختلف که عناد مسبوق به سابقهای هم با نظام اسلامی داشتند، مورد تقدیر قرار گرفت.
در یکی از این به ظاهر سفرها بود که گنجی برای همیشه به آمریکا گریخت و در آنجا ماندگار شد. وی در آنجا هم به اقدامات ضد ایرانیاش ادامه داد و حتی شدت آن را هم بیشتر کرد. بارها با مصاحبه با رسانههای معنادی چون بیبی سی فارسی و صدای آمریکا و همچنین انتشار یادداشتها و مطالب غیر واقع، به تبلیغ علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی پرداخت.
ماجرای حکم ارتداد و انکار امام زمان (عج)
گنجی در حدود سالهای ۸۷ تا ۸۸بخاطر انتشارات مقالاتی تحت عنوان «قرآن
محمدی» که در آن قرآن مجید را ساخته بشر دانست! و الهی بودن آن را زیر سوال
برده بود، توسط آیت الله مکام شیرازی مرتد اعلام شد.
گنجی سپس با نگارش مجموعه مقالاتی تحت عنوان «امام زمان به چه کار فقها میآید؟» به انکار امام زمان (عج) پرداخت!
این روشنفکرنما در ادعایی مضحک در حالی که اعتقاد به وجود امام زمان (عج) از اعتقادات اصیل مسلمانان است که در زمان امامان معصوم (ع) نیز اشارات متعددی به وجود ایشان شده است، افسانه وجود امام زمان را ساخته و پرداخته روحانیون حاکم بر ایران دانست و مدعی شد «تصویر و تصور امامیه از امام زمان، با دموکراسی و حقوق بشر تعارض بنیادین دارد.»
گنجی؛ فتنه؛ فساد
در حوادث سال ۸۸ نیز، گنجی حضور پررنگی داشت. وی در تظاهراتهای مختلف که
با تعداد انگشت شماری برگزار میشد حضور مییافت و حمایت خود را از سران
فتنه اعلام میکرد. گنجی که در بسیاری از اوقات در این تظاهراتها درکنار
فائقه آتشین (گوگوش) خواننده فراری و فتنه گر قرار میگرفت توسط برخیها
مورد ضن بود که با این خواننده لندن نشین ارتباطات خاصی برقرار کرده است.
گنجی در نوشتهای آورده است: «گوگوش بخشی از تاریخ معاصر ایران است. همهٔ
ما کودکی و نوجوانی و جوانی و بزرگی خود را با وی طی کردهایم»
این روزنامه نگار مرتد و بیدین با اشاره به نام گوگوش خواننده ضد
انقلاب فراری که به عنوان نمایندهٔ ایران در جوایز موسیقی جهان به لیست
بهترین خوانندهٔ زن! و بهترین اجرای کنسرت! اضافه و به رای گذاشته شده است
گفت:
«اینک نام وی -گوگوش- به عنوان نمایندهٔ ایران در جوایز موسیقی جهان به
لیست بهترین خوانندهٔ زن و بهترین اجرای کنسرت اضافه و به رای گذاشته شده
است. حالا همهٔ ما باید به وی رأی دهیم. تحریم هر انتخاباتی موجه باشد،
تحریم این انتخابات قطعاً ناموجه و غیر مسئولانه است. برای تمامی زنان ستم
دیده به گوگوش رأی دهید. از کجا معلوم، شاید این بار گوگوش ایران و
ایرانیان را شاد کند.» همین رفتار و نوشتهها همه را به این تفکر واداشت که
شاید گنجی در این سن و سال هوس کرده تا پنجمین همسر این هرزه گرد شبهای
لس آنجلس باشد!
اکبر گنجی در مقالهای به نام «همجنس گرایی اقلیتی ناحق و فاقد حقوق» از همجنس گرایی به صراحت دفاع میکند و مینویسد: «... همجنسگرایی همان قدر انسانی است که ناهمجنسگرایی. عدالت ورزی همان قدر انسانی است که ظلم و بیداد. با این تفاوت که عدالت از نظر اخلاقی فضیلت است و ظلم رذیلت»!
وی همچنین در مقاله ای تحت عنوان «از حق بهایی بودن تا بهایی صاحب حق بودن» بر خلاف فتوای فقهای شیعه مبنی بر ضاله بودن فرقه بهاییت، به دفاع از حقوق بهائیان پرداخت.
از طرف دیگر اما فعالیتهای اقتصادی گنجی همیشه مورد سوال بوده است. عدهای او را متهم به فساد مالی میکنند و عدهای هم میگویند که گنجی در واقع از نظام جمهوری اسلامی پول میگیرد!
یکی از این افراد «ابراهیم نبوی» ضد انقلاب خارج نشین است؛ نبوی در یکی از پستهای فیس بوک خودش مینویسد: «برای اینکه اثبات شود کسی مزدور نیست، باید دلیلی بیاورد، مثل اکبر گنجی، ولی وقتی میبینیم که ایشان در آمریکا زندگی میکند، پس پولش را از کجا میآورد؟ ارث پدری که ندارد، ممکن است بگوید که استاد فلان دانشگاه آمریکاست، ولی غلط میکند چنین حرفی میزند.»
در هر صورت هرچه باشد این روزها گنجی در سواحل آمریکا قدم میزند و علیه نظام اسلامی و به بهانه حقوق بشر مینویسد و تبلیغ میکند... اما بررسی هویت اینگونه چهرهها از جهاتی حائز اهمیت است که یکی از مهمترین وجوه آن این است که غالب چهر ههای اپوزیسیون نظام اسلامی از این طیف شخصیتی و هویتی هستند که دشمنیشان در غاطبه موارد اسباب فخر است و افتخار.
/انتهای پیام/
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.