صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

اربعین نام دیگر عاشور است

۰۵ مهر ۱۴۰۰ - ۱۴:۱۸:۴۲
کد خبر: ۷۶۱۴۹۱
اربعین نام دیگر عاشوراست و علامت واضح منطقی که بی‌‎هیچ تردیدی شکست را نمی‌پذیرد و با تمام نیرو آن را نفی می‌کند و لشکر متراکمش را پس می‌راند.

- کریم فیضی طی یادداشتی در ایکنا نوشت: اربعین کمانی است که آذرخش عاشورا از دل آن برجهیده و در آسمان تاریکی که دشمنان حسین بن علی (ع) با بی‌خبری آراسته بودند درخشیدن گرفت. این درخشش امروز نیز درست مثل روز نخست خویش با روشنایی خیره کننده خویش همچنان ادامه دارد و اربعین برای عاشورا همان اربعین است؛ کمانی که عاشورا چونان صاعقه‌ای هر سال با آن در سپهر جهان تابیدن می‌گیرد.

اربعین نام دیگر عاشوراست و علامت واضح منطقی که بی هیچ تردیدی شکست را نمی‌پذیرد و با تمام نیرو آن را نفی می‌کند و لشکر متراکمش را پس می‌راند. اربعین به لحاظ زمانی چهل روز پس از عاشوراست، اما در واقع نه تنها پس از عاشورا نیست بلکه تداوم عاشورا و روی دیگر عاشورا و اجازه بدهید بگویم: خود عاشوراست، عاشورایی دیگر با تمام خصوصیات و مشخصات عاشورای نخست که در غروب دهم محرم سال شصت هجری با رنگی از خون وارد تقویم آفرینش شد؛ عاشورای زینب (س) در ادامه عاشورای حسین (ع).

واقعه‌ای که در غروب سرخ عاشورا با خون سرخ پایان یافته بود در کمتر از چهل روز در صبح روز بیستم صفر با نام و عنوان اربعین با حماسه‌ای از جنس مقاومت ققنوس وار از میان غریو جهل و بی خبری مردمان برخاست و رو به جهان اعلام حضور کرد و امروز اربعین از واژه تا معنا و از مفهوم تا مصداق ملک طلق حسین بن علی (ع) و زینب بنت علی (س) است. بی شک اگر حسین (ع) نبود، واژه «اربعین» با دلالت بلیغ امروزش در میان کتاب‌ها گم می‌شد و هرگز به حقیقتی انسانی و سرشار از تبلور آنگونه که امروز هست مبدل نمی‌شد. تبلور این واژه، از لحظه‌ای آغاز شد که نور حسین (ع) بر خاک افتاد، اما هنوز محقق نشده بود و به خود _ چهلمین روز واقعه _ نرسیده بود که حسین (ع) با پایمردی زینب (س) از خاک برخاست و رو به خورشید به جهان و بر انسان و بر تاریخ و بر حیات تابیدن گرفت و این در اربعین بود و با اربعین و چنین بود که اربعین با دلالت مقدس خویش ظرف مظروفی شد که خون جاری شده در عاشورا بود. در این ظرف بود که این خون جوشش آغاز کرد و هم اینک نیز چونان روز نخست همچنان می‌جوشد و می‌خروشد. واقعیت این است که اربعین در حفظ و پاسداشت مظروف خویش آنچنان پایداری کرد تا جهان را با حسین (ع) آشنا کرد و سرانجام بشریت را به شناخت عاشورا و حسین (ع) واداشت.

آری، اربعین تداوم طبیعی و منطقی عاشوراست و در نفس خویش بنیان منطقی به شمار می‌رود که ظلم و تباهی را با تسلسل خویش به مبارزه می‌طلبد. کیست نداند که تسلسل اصلی‌ترین خصلت اربعین است، چون هر واقعه‌ای را اربعینی است و هر اربعینی، اربعینی را به دنبال دارد و اربعین‌ها پشت هم می‌آیند و از راه می‌رسند و اربعینی دیگر را نوید می‌دهند و اربعین در اربعین ماجرا دوام می‌کند و پیش می‌رود و پیش خواهد رفت تا آنگاه که خون خدا در شفق ابدیت آرام بگیرد.

در حقیقت اربعین جوشش خون سالار شهیدان حسین (ع) است. این جوشش از نخستین اربعین حسینی تا این زمان حتی یک دم نیز از جوش و خروش بازنمانده است و این واقعه‌ای شگرف است که به شکلی بی سابقه تا امروز ناشناخته مانده است. آری، جوشش خون حسین (ع) که از لحظه جاری شدنش بر جان خاک شروع شده بود، در اربعین نخست حسینی چونان نهالی از شوره زار بیابان خشک و بی آب و علف نینوای آن روز سر برآورد، نمایان شد و رو به آسمان قد کشید و همپای عاشورا پایید و تابید و دوام آورد و هنوز و همچنان بر دوام خویش مستقر است.

باید اعتراف بیاوریم اربعین میراث بزرگ عاشوراست، روزی که خون حسین (ع) را به عنوان حقیقتی بزرگ به وجدان بشر تحویل می‌دهد و خونب‌های این خون گران را نفی نفس ستم و اعاده حق و حقیقت قرار می‌دهد و نیز عدالت که شعبه‌ای از عدالت است.

هم از این روست که در ترازوی فرهنگ بشری حق و عدالت در کنار هم دو کفه میزان خدشه‌ناپذیر الهی را می‌سازند: آنجا که حق نیست عدالت نیست و آنجا که عدالت نیست حق نیست. هرجا که حق هست، عدالت هم هست و آنجا که عدالت هست، حق نیز جاری است و این دو زمینه‌ساز هستند. حق بهای عدالت و عدالت خونب‌های حق است و این‌ها همه اجزای منظومه یگانه‌ای است با کلماتی متعدد که به یکدیگر منتقل می‌شوند و بشریت را به خود منتقل می‌کنند: حسین، عاشورا، اربعین، حق و عدالت که همه میراث خدا در زمین است: «وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ» (القصص/۵)

باری، در آئینه اربعین بود که نور عاشورا بر زمین تابید. این نور آنگاه از آئینه زمین بر جهان تابیدن گرفت و همچنان می‌تابد. جهان برای رویت این تصویر بی مانند امروز نیز می‌تواند از روزنه اربعین بنگرد و حسین (ع) را ببیند که در ستیز با ظلم و نفی تباهی به اصالت خویش تکیه داده است و خون خویش را نثار می‌کند تا بشریت بداند که نفی حاکمیت باطل نخستین فریضه قابل تصور است، فریضه‌ای که بدون آن هیچ فریضه‌ای آنچنانکه باید استوار نمی‌شود. نماز را معاویه هم می‌خواند، اما نماز عدالت را تنها علی (ع) به‌جا آورده است و آنگاه فرزندان او که به او اقتدا کردند تا طنین حق در هیاهوی باطل گم نشود.

برماست که بگوییم اربعین کمانی بود که آذرخش عاشورا از دل آن برجهید و در آسمان تاریکی که دشمنان حسین (ع) با بی‌خبری آراسته بودند درخشید. این درخشش درست مثل روز نخست خویش با روشنایی خیره کننده‌اش ادامه دارد و اربعین برای عاشورا همان اربعین است؛ کمانی که عاشورا هر سال با آن و به دست آن در گوش جهان طنین‌انداز می‌شود.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *