سیم خاردارهای فرشی و زمین صاف
کتاب «راز کانال کمیل» به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی در راستای گسترش فرهنگ ایثار و معنویت، گردآوری شده است و پنج روز مقاومت رزمندگان گردان کمیل در کانال دوم فکه را در دوران طلایی هشت سال دفاع مقدس در تاریخ شکوهمند انقلاب اسلامی روایت میکند.
- کتاب «راز کانال کمیل» به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی در راستای گسترش فرهنگ ایثار و معنویت، گردآوری شده است و پنج روز مقاومت رزمندگان گردان کمیل در کانال دوم فکه را در دوران طلایی هشت سال دفاع مقدس در تاریخ شکوهمند انقلاب اسلامی روایت میکند. در سلسله برشهایی، به بازخوانی این کتاب میپردازد.
فصل۱۹، موانع عجیب
ما تپههای دوقلو را دور زدیم و چند دقیقه بعد بچهها به سیم خاردارهای حلقوی رسیدند، اما مشکلی پیش آمد جنس آنها بهقدری سخت و محکم بود که با سیمچین تخریبچیها بریده نمیشد، ظاهراً این سیمها فولادی و جدید بودند و عبور از آنها خیلی سخت و نفس گیر شده بود و با هزار زحمت تعدادی از آنها را بریدیم و روی دو ردیف آخر سیمها برانکارد قراردادیم.
نیروها به سختی از روی آنها عبور کردند، بعد از سیم خاردارهای حلقوی حدود ۱۰ متر سیمخاردار فرشی کشیده شده بود و همه اینها برای این بود که زمان از من گرفته شود و هوا روشن شود، تعدادی از بچهها کولهپشتیها و اورکتهای خود را روی آنها پهن کردند و نیروها با سختی و جراحت پاهایشان از آنها عبور کردند.
پس از سیم خاردارهای فرشی به یک زمین صاف و ظاهراً خالی از موانع رسیدیم و بعدها فهمیدیم نام این زمینه صاف کشتار است، درواقع بعثیها برای اینکه گلولههای خمپارههایشان به داخل میدانها مین نخورد و مینها بیهوده منفجر نشود آتش خمپاره و توپخانه خود را در آن منطقه ثبت کرده بودند.
وقتیکه رزمندگان با عبور از سیم خاردارهای حلقوی و فرشی بهتدریج وارد این منطقه میشدند و فرصت بسیار کوتاهی برای استراحت فراهم میشد و این بهترین فرصت برای رفع خستگی پیادهرویهای طولانی با تجهیزات و عبور از موانع سخت و نفسگیر بود، اما درست در مقابل ما یک میدان دیگر مین قرار داشت.
در این فرصت تا رسیدن همه نیروهای گردان تخریبچیها باید برای ایجاد یک معبر در میدان مین پیشرو اقدام میکردند و برای لحظاتی ساکت و آرام نشسته بودیم و این آرامش قبل از طوفان، تنها دقایقی دوام داشت، دشمن منطقه تجمع افرادی را که منتظر باز شدن معبر بودن زیر آتش خود قرار داد و ظاهراً این زمینه خالی از موانع کشتارگاه بسیار مناسبی بود تا تجمع رزمندگان را به خاک و خون کشد.
برخی از بچهها ناگزیر برای نجات از این معرکه به هر سو میدویدند در تاریکی شب بعضی از آنها ناخواسته وارد میدان میشده و تخمینهای بی رحم دشمن شدند ما سریع از جا بلند شدیم و از منطقه کشتارگاه بیرون رفتیم. میدان مین با عمق حدود ۳۰۰ متر در مقابل ما وجود داشت که جعفر جهروتی با کمک چند تخریبچی سریع معبر باز کردند و به جادهای به نام ذوزنقه رسیدند.
بعضیها با استفاده از خاک و شیبهای جاده مرزی ایران را از بین برده بودند تا نیروهای ایرانی موفق به پناه گرفتن پشت آنها نشوند در این هنگام یک گروهان از نیروهای لشکر نجف به جاده ذوزنقه رسیدند.
با تعجب سئوال کردیم که اینجا چه میکنید؟، آنها راه را گم کرده بودندو هنگام حرکت نیروهای ما تعداد کمی از آنها با گردان کمیل همراه شدند و بقیه هم آنجا ماندند درست بعد از عبور از این جاده به کانال اول رسیدیم همه نیروها از بزرگی این کانال تعجب کردند، چگونه باید از این کانال عبور کنیم؟!.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *