پیروز جنگ ارادهها
_ هادی سید افقهی در روزنامه حمایت نوشت: قدرت جمهوری اسلامی در تغییردهی مناسبات منطقه زمانی برای تئوریسینها و راهبرد نویسان غربی بیش از گذشته مشخص شد که محور مقاومت با همیاری ایران توانست تروریسم تکفیری را در عراق و سوریه مقتدرانه نابود کند. فتنه داعش در حقیقت بخشی از پروژه بیثباتسازی در غرب آسیا بود که «مایکل لدین» سیاستمدار معروف آمریکایی بهصراحت آن را بیان کرده بود.
او در کتابش به نام «سیاستهای ریاست جمهوری و مسیر جنگ دوم عراق» بهصراحت مینویسد؛ «ثبات، یک مأموریت آمریکایی بیاهمیت و یک مفهوم گمراهکننده است. ما به دنبال ثبات در ایران، عراق، سوریه، لبنان و حتی عربستان سعودی نیستیم. ما به دنبال تغییر امور هستیم.» این کارشناس آمریکایی ضد ایرانی در حال حاضر در لابی صهیونیستی «بنیاد دفاع از دموکراسیها» بهعنوان به اصطلاح مغز متفکر تحریمهای ضد ایرانی مشغول به کار است و در یادداشتی در روزنامه نیویورکتایمز بهصراحت تأکید کرد که ازنظر او مقصر هر اتفاقی در منطقه، نهایتاً ایران است!
طبیعی است که وقتی ادعای ثباتزدایی ایران از طرف آمریکا، رژیم صهیونیستی و ارتجاع منطقه مشترکاً شنیده میشود؛ بدان معنی است که ایران منافع نامشروع منظومه استکباری غرب را هدف قرار داده و هر سناریویی را در غرب آسیا با هدف برهم زدن ثبات کشورمان در دستور کار قرار دادهاند. یکی از زوایای خروج آمریکا از افغانستان، تحمیل هزینههای بحران در این کشور به ایران و دیگر قدرتها همچون چین و روسیه بود که البته تا به حال نتوانستند بهمنظور خود دست یابند.
در عراق، پس از فتنه داعش، شورشها و بحرانهایی را با بهانه فساد و ناکارآمدی دولت کلید زدند و یک دوره پرتلاطم را ایجاد کردند. طبعاً یک عراق ناآرام و پر از آشوب در همسایگی ایران، بهترین گزینه برای بیثباتی منطقه و جمهوری اسلامی است.
همزمان، ناآرامیهایی در لبنان شکل گرفت که با انفجار مهیب بندر بیروت به نقطه اوج خود رسید. پازل آمریکا به این صورت تعریفشده بود که با مقصر نشان دادن حزبالله لبنان در تحولات این کشور، بهزعم خود، حیطه عمل مقاومت را محدودتر و درنهایت از طریق فشار افکار عمومی و تشدید چالشهای معیشتی، حزبالله را از دور مناسبات لبنان بهطور کامل خارج کند.
با وجود این، محور مقاومت از دل تهدید فرصت ساخت و با ابتکار عمل سید حسن نصرالله دبیر کل حزبالله لبنان، نفتکشهای ایرانی سوخت خود را برای ادامه کار نیروگاههای برق و همچنین حملونقل به این کشور رساندند. با برطرف شدن مشکل سوخت در لبنان، حزبالله روز گذشته اعلام کرد برای کاستن از درد و رنج مردم، محاصره غذایی و دارویی را نیز در هم خواهد شکست و توطئهای که درصدد بود در ذهن مردم لبنان القا کند عامل گرسنگی، رنجها، قطعی برق و نبود سوخت، مقاومت و سلاح مقاومت است، شکست خورد.
جمهوری اسلامی پیش از این نیز با انتقال موفقیتآمیز چندین نفتکش به ونزوئلا، قدرت خود را در نیمکره غربی و در حیاطخلوت آمریکا به رخ کشیده بود. صادرات سوخت ایران به ونزوئلا درحالیکه راهبرد «فشار حداکثری» آمریکا در جریان بود، سد تحریمهای غیرقانونی آمریکا را به شکل آشکاری شکست و دشمنان جمهوری اسلامی را با این حقیقت روبرو کرد که ساختار تحریمهای اقتصادی، غیرقابل فروپاشی نیست.
در حقیقت، تحریمهای اقتصادی، بخشی از پروژه بیثبات ایران و همپیمانانش و اهرمی برای نیل به این هدف است و پیوستهای متعددی نیز دارد. خرابکاری در تأسیسات و زیرساختها از قبیل و پالایشگاهها و نیروگاهها، اخلال در تأمین نیازهای حیاتی مردم همچون دارو به انحای مختلف، توقیف و حمله به نفتکشها و کشتیهای تجاری، تجاوز نظامی به گذرگاههای مرزی بین عراق و سوریه، تصویب قانون تحریمی «سزار» برای جلوگیری از مراودات اقتصادی تهران، دمشق و سوریه ازجمله پیوستهای دیگر جنگ اقتصادی آمریکا به شمار میروند.
به بیان روشنتر، راهکار غرب برای تغییر محاسبات جمهوری اسلامی از ابعاد بسیار وسیعی برخوردار است، اما در رأس همه آنها، فشارها و تحریمها از یکسو و تلاش برای کشاندن ایران پای میز مذاکره و تحمیل شرایط خود از سوی دیگر قرار دارد.
از سوی دیگر، عضویت دائم ایران در سازمان همکاری شانگهای، وزن ایران و متحدانش را در مناسبات امنیتی، اقتصادی و سیاسی افزایش داد و جمهوری اسلامی بر این مبنا شرکای جدیدی خواهد داشت؛ کشورهایی که پیش از این نیز در بسیاری از جهات با ایران همنظر و همراستا بودند.
اما مهمترین وجه آن این است که غرب درخواهد یافت که در صورت پافشاری بر تحریم و امتیازخواهی، عرصه ژئو استراتژیک و ژئواکونومیک برای ایران بسته نمیشود و جهان بسیار وسیعتر از آن است که مسائل را فقط از زاویه غرب، قابلحل و فصل دانست. ضمن اینکه با عضویت کشورمان در پیمان شانگهای، تحریمهای غیرقانونی غرب، قدرت فعلی خود را از دست خواهند داد و این اتفاق، توسعه ریلگذاری اقتصادی کشورمان را در عرصه روابط بینالملل تسریع خواهد کرد.
علاوه بر این، هر کشوری که حضور اقتصادی خود را در مناطق مختلف جهان بتواند تثبیت کند، در حقیقت اثربخشی اقتصادی- سیاسی خود را نیز تقویت کرده است؛ لذا با توجه به نقش و جایگاه جمهوری اسلامی در منطقه آسیای مرکزی و افغانستان از هماکنون وحشت آمریکا و رژیم صهیونیستی از امتداد عمق استراتژیک ایران به مناطق شرق آسیا و آسیای مرکزی قابل پیشبینی است؛ و بالاخره اینکه برآیند کلی هماورد ایران در برابر قدرتهای استکباری تا به حال این بوده که فشارها و تهدیدات، نه تنها مانع از توسعه قدرت کشورمان از منظر اقتصادی و منطقهای نشده، بلکه حیطه عمل ایران را از شرق آسیا تا حوزه آتلانتیک در حیاطخلوت آمریکا توسعه داده و جمهوری اسلامی را به پیروز بلامنازع جنگ ارادهها تبدیل کرده است.
: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه ای منتشر می شود.