میدان مین در فکه؛ گود شجاعت پهلوانان واقعی با سربند یازهرا(س)
کتاب «راز کانال کمیل» به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی در راستای گسترش فرهنگ ایثار و معنویت، گردآوری شده است و پنج روز مقاومت رزمندگان گردان کمیل در کانال دوم فکه را در دوران طلایی هشت سال دفاع مقدس در تاریخ شکوهمند انقلاب اسلامی روایت میکند.
- کتاب «راز کانال کمیل» به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی در راستای گسترش فرهنگ ایثار و معنویت، گردآوری شده است و پنج روز مقاومت رزمندگان گردان کمیل در کانال دوم فکه را در دوران طلایی هشت سال دفاع مقدس در تاریخ شکوهمند انقلاب اسلامی روایت میکند. در سلسله برشهایی، به بازخوانی این کتاب میپردازد.
فصل۱۳، اولین درگیری
فرمانده گردان برای جلوگیری از پراکندگی و گم شدن نیروها در منطقه رملی و طولانی بودن مسیر طنابی را به دست نفر اول داده بود و این طناب تا گروهان سوم کشیده شده بود و همه نیروها با یک دست را گرفته بودند و حرکت میکردند. به این ترتیب گردان به آهستگی و در سکوت کامل به سمت مواضع دشمن حرکت کرد و موانع را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و هنگامی که گردان کمیل از دیگر گردانها جدا شد درست پشت قتلگاه کنونی فکه به فاصله علی ۲۰۰ متری یکی از سنگرهای کمین بعثیها قرار داشتیم.
من در تاریکی و با نور انفجارها متوجه شدم که در آنجا یک قبضه سلاح دوشکا مستقر شده است و آن قدر پایههای اصلی را در زمین فرو برده بودند که به راحتی ارتفاع نیم متر را مورد آتش شدید خود قرار میداد. بعثیهای عراقی مستقر در این سنگر از نور ایجاد شده توسط خمپارههایی که شلیک میشد متوجه حرکات و نزدیک شدن نیروها شدند تا اینکه یک بار یکی از آنها فریاد زد و منطقه مقابل خود را زیر آتش گرفت و برش رگبار دوشکا سکوت سنگین حاکم بر منطقه را شکست و گلولههای رسام در فضا به حرکت درآمد.
نفس در سینه نیروها حبس شده بود و هرکس سرش را بالا میآورد شهید میشد لحظاتی گذشت برادر ثابت یا به چند نفر گفت سریع دوشکا رو خاموشکنید این چند نفر با نارنجک و آرپیجی از مو جدا شدند آنها جلو رفتن و زمانی که سر دوشکا به سمت راست منحرف شد یکی از آنان نشست و با فریاد الله اکبر گلوله شلیک کرد و این اولین درگیری نیروهای ما بود آنها موفق شدند تا آتش دوشکا را خفه کنند.
این مانع برداشته شد و حرکت خودمان را سریعتر از قبل ادامه دادیم ما به کمین نیروهای عراقی نزدیک شده و به پشت میدان مین آنها رسیدیم آنجا بود که فرماندهان با تعجب به افراد خود نگاه میکردند چیزی که مشاهده میشد این بود که منطقه عملیات با ایجاد موانع جدید بسیار تغییر کرده و یا نقشی توجیهی بسیار متفاوت است.
در اینجا درآید و قدرت فرمانده گردان کمیل به کمک نیروها آمد و برای چند لحظه به اطراف خود خیره شد تا بهترین راهکار را پیدا کند. گردان ما به میدان مین رسیده بود چند نفر تخریبچی به همراه جعفر جهروتی در میدان مینی که به عمق تقریبی ۵۰۰ متر بود معبری باز کردند و بلافاصله فرمان حرکت صادر شد.
هنوز بچهها کاملاً برای عبور آماده نشده بودند که آتش دوشکای سنگر کمین دشمنرو به سمت بچهها باز شد و همه نیروها متوقف شدند و یک آرپیجی زن شجاع از داخل معبر به داخل میدان مین غلتید و البته دلشیر داشت که این کار را کرد، چون ممکن بود بدنش روی مین برود و بعد به یکباره از جا بلند شد و با فریاد یا حسین شلیک کرد و سنگر کمین منهدم شد نفسی بهراحتی کشید و بعد از جا بلند شدیم و حرکت مجدد گردان کمیل آغاز شد.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *