تعدی شرکت آمریکایی به جغرافیای سایبری ایران/ حذف آپارات و فیلیمو و بلد و غیبت شبکه ملی اطلاعات
برای مواجه با انحصارطلبی و حضور بی ملاحظه گوگل در جغرافیای سایبری ایران مسدودسازی متقابل تنها گزینه پیشرو نیست، حمایت از سکوهای داخلی با مشوقهایی مانند دسترسی به پرداخت الکترونیک، افزایش پهنای باند و معافیتهای مالیاتی میتواند آنها را برای خنثی سازی تحریمهای سایبری یاری کند.
- علی پژوهش - اواخر هفته گذشته بار دیگر خبری مبنی بر حذف دو سرویس اشتراک ویدئو در رسانههای خبری منتشر شد که فعالان حوزه فناوری را متعجب کرد، فروشگاه اینترنتی گوگل بعد از مهلتی ده روزه به بهانه تحریمها دو برنامک پرطرفدار ایرانی در حوزه نمایش ویدئو درخواستی و یک مسیریاب ایرانی را حذف و ارائه خدمات به آنها را قطع کرد!
رتبه ۱۶۱ جهان!
فارغ از سبقه مدیران این سرویسها و فاصله گفتمانی که بین برخی از آنها و انقلاب اسلامی وجود دارد، اما به هر صورت این سرویسها ایرانی هستند، مدیرانی ایرانی نیز آنها را مدیریت میکنند بنابراین زمانی که مورد ظلم قرار میگیرند به طور طبیعی برای احقاق حقوق خود ار ساختارهای رسمی کشور مانند وزارت« ارتباطات و فناوری اطلاعات» و ... استمداد میطلبند.
البته امیدواریم حال که برای احقاق حقوق خود به تلاش میکنند، اتفاقات ماه گذشته را فراموش نکرده باشند که قانونگذاری و ایجاد چارچوب برای فعالیت سرویسهای خارجی و داخلی و روابط بین آنها را قطع ارتباطات با دنیا، ناقض حقوق اساسی مردم و تلاش حاکمیت برای محدود کردن شبکه جهانی وب بر میشمردند تا جایی که سه سکوی ایرانی یاد شده بنری تبلیغاتی در سامانههای خود قرار داده بودند تا مخاطبان آنها به مسئولین بگویند که نیازی به حمایت حقوقی ندارند، اما امروز با بحران پیش آمده به نظر میرسد که بیش از گذشته لزوم ساماندهی فضای مجازی و مدیریت روابط بین سکوها، کاربران و ارائه دهندگان خدمات زیرساختی را درک کرده باشند.
هرچند از فعالان کسب و کارهای دیجیتال انتظار میرود آگاهی نسبی از قواعد حقوق ارتباطات داشته باشند به نظر میرسد آنها به عنوان فعال حوزه اقتصاد دیجیتال باید از قواعد سختگیرانهای که در شرق و غرب جهان برای مدیریت فضای مجازی وجود دارد آگاه باشند بنابراین مخالفت آنها با تلاش ایران برای ساماندهی فضای مجازی، آنهم به عنوان ۱۶۱ کشوری که وارد حوزه رگلاتوری میشود، عجیب به نظر میرسید، اما به طور قطع حاکمیت در کشور ما از خرد سیاسی و معاش برخوردار است به همین جهت صاحبان این کسب و کارها را به عنوان فرزندان ایران زمین در این بزنگاه تنها نخواهد گذشت.
آب خوردنی که بازهم به لبخند غربیها گره خورد!
همانطور که پیشتر اشاره شد، حذف این سکوهای ایرانی واکنشهای متعددی را میان کاربران، سیاستمداران و فعالان فضای مجازی در پی داشت که البته برخی از این واکنشها دور از انصاف بود.
مدتی پیش و بعد از حذف ابر اپلیکیشن و موتور جستجوگر ایرانی از فروشگاه شرکت چند ملیتی گوگل، برخی توجیهاتی مطرح کردند از جمله اینکه اسامی سهامداران آنها، نقض حریم کاربران یا گزارشات مردمی سبب حذف آنها از سرویس فروشگاهی گوگل شده است تا روی اقدام غیر حرفهای گوگل سر پوش بگذارند، اما طولی نکشید که شرکت آمریکایی بار دیگر به جغرافیای سایبری جمهوری اسلامی تعدی کرد، آن هم بدون توجه به آسیبی که جوانان ایرانی ممکن است از اقدام این شرکت ببینند.
اما نکته جالب در این میان واکنش عجیب برخی از مدیران ارشد دولت گذشته در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات بود که بازهم شعار دادند اگر با دنیا تعامل داشتید گوگل بر شما غضب نمیکرد، البته حاصل تعامل ۸ ساله آنها با غرب و تضعیف توان داخلی به قدری روشن است که لازم نیست بگوئیم چه آبهای گوارایی بعد از تعامل ۸ ساله آنها نوشیدم!
متاسفانه گویی برخی علیرغم اینکه طریق آنها توسط رهبر انقلاب مایه عبرت خوانده شد، قصد ندارند که باور کنند راه عزت و اعتلای ایران تکیه به توان داخلی، قوی شدن و مقتدر بودن است، سالها بعد از قیام حسینی و خونخواهی مختار ثقفی هنوز برخی باور ندارند که «تزویر سکهای دو رو است که بر یک طرف آن نام خدا و در سمت دیگر سکه نام شیطان هک شده به آنها امان میدهد و بعد که مقاومت آنها را شکست، گردنشان را خواهد شکست» اگر این قاعده را در فضای مجازی دنبال کنیم در خواهیم یافت که اگر استقلال خود را نادیده بگیریم و تسلیم سرویسهای خارجی شویم تا بر فضای سایبر ایران حکمرانی کنند، فراتر از آنچه در معاهده برجام به دست آوردیم، عاید کشور نخواهد شد.
البته که برای مواجه با انحصارطلبی و حضور بی ملاحظه گوگل در جغرافیای سایبری ایران مسدودسازی متقابل تنها گزینه پیشرو نیست، حمایت از سکوهای داخلی با مشوقهایی مانند دسترسی به پرداخت الکترونیک، افزایش پهنای باند و معافیتهای مالیاتی میتواند آنها را برای خنثی سازی تحریمهای سایبری یاری کند.
صدها جوان متخصص ایرانی در معرض بیکاری قرار دارند
اقدامات شرکت گوگل سبب شده تا جوانان زیادی که در حوزه کسب و کارهای دیجیتال فعال هستند با دیده تردید به آینده خود نگاه کنند همچنین سرمایهگذاران اقتصاد دیجیتال هم نگران از سرانجام اقدام خود باشند، اکنون باید از این، رسانهها و کنشگرانی که ایران را بابت ابن که بعد از ۱۶۰ کشور به مسئله رگلاتوری ورود جدی کرده است به بهانه در معرض خطر گرفتن اشتغال خرد مردم ایران در فضای مجازی و به طور مشخص یک شبکه اجتماعی آمریکایی تقبیح میکردند به طور جدی سوال کرد که تکلیف صدها جوان متخصص ایرانی که در عرصههای تخصصی فضای مجازی شاغل هستند چیست اگر حاکمیت سازوکار حمایتی از آنها نداشته باشد؟! باید از آنها پرسید اگر شرکت گوگل مانند ترکیه، اتحادیه اروپا و کشورهای دیگر در ایران هم دفتر داشت و به عنوان یک مهمان خارجی پاسخگوی رفتار خود بود، بازهم چنین اقدامات نادرستی علیه اقتصاد ایران انجام میداد؟!
بدیهی است که رگلاتوری صحیح این فضا نیاز به تکامل طرح اولیه دارد، اما لزوم وقوع چنین اتفاقی به نظر محل تردید نمیآید. وافعیت این است که نهادی در حاکمیت به دنبال برخورد یا تضعیف لباسفروشی، صنایع دستی، آشپزی، گردشگری و ... در فضای مجازی نیست، اما به طور قطع اراده برخورد با سوداگران مرگ، قاچاقچیان اسلحه، باندهای غیر اخلاقی، توزیع کنندگان داروهای غیر مجاز و هر کسی که آرامش جامعه را مختل میکند در حاکمیت وجود دارد به طور قطع کودک و نوجوان ایرانی نیز مانند همسالان خود در اروپا و آمریکا نیاز به حفاظت در برابر دادههای مخرب دارد، بدون شک حق هر ایرانی است که آسوده خاطر در فضای مجازی تراکنش مالی انجام دهد و در یک جمله هر شهروند ایرانی حق دارد که اینترنتی پرسرعت، ارزان و امن در اختیار داشته باشد.
البته در رفتار شرکتهایی مانند گوگل یا فیسبوک برای اعمال مدیریت بر فضای سایبر ایران یک امر مشهود است، آنها هر آنچه منافع خود و غرب را دچار مخاطره کند به سادگی و بدون ملاحظه حذف کامل میکنند و البته رسانهای هم در داخل آمریکا نیست که اقدام آنها را محکوم کند!
در حذف محتوا و صفحات انقلابی توسط فیسبوک قهرمانان ملی ما، شهدا، مدیران انقلابی و جنایات آمریکا و همپیمانان این کشور سانسور میشوند تا مردم ایران از آینده خود ناامید شوند، در نقطه دیگر توسط شرکت گوگل و در فاصله کوتاهی از تصمیم جمهوری اسلامی برای مدیریت فضای مجازی، برنامکهایی تحریم و حذف میشوند که بیش از سایرین امکان رقابت با نمونههای محبوب غربی در ایران را دارند تا ناجوانمردانه بازار انحصاری آمریکایی حفظ شود.
برای مثال در مسئله حذف پیامرسان ایرانی از فروشگاه گوگل، سکویی حذف شد که آنها تصور میکردند از سایر پلتفرمهای ایرانی ظرفیت بیشتری برای به چالش کشیدن شبکه اجتماعی معروف فیسبوک دارد، مسیریابی را حذف کردند که بیش از سایر همردههای خود مورد توجه کاربران ایرانی بود، آنها همچنین سرویسهای اشتراک ویدئویی را حذف کردند که بزرگترین رقیب برای یوتیوب و نتفلیکس محسوب میشدتد، البته در مقام تحلیل محتوا نقدهای جدی به این سرویسها اشتراک ویدئو وجود دارد، اما برای بحث تجاری گوگل به حقوق بدیهی آنها را تضییع کرد که باید توسط مسئولین امر پیگیری شود.
خطر بالقوهای ک امنیت سایبری و ملی کشور را تهدید میکند
پیشتر نیز به مسئولین امر یادآور شدیم که اگر اقدام به هنگامی انجام ندهند، این امکان وجود دارد که شرکتی مانند فیسبوک تهدید امنیتی جدی برای کشور به وجود بیاورد اگر زیر ساختهای ایران را برای مواجهه با اقدامات ضد حاکمیتی آنها فراهم نباشد، شرایطی را تصور کنید که در سایه غفلت متولیان امر صدها هزار شغل ادعا شده توسط رسانهها بدل به چند میلیون اشتغال خرد در شبکه اجتماعی محبوب فیسبوک بدل شده و ادامه فعالیت آنها منوط به اجازه فیسبوک است، اما به یک باره تمام یا بخش بزرگی از این ظرفیت مسدود میشود و شرکت مذکور در پیروی از سیاستهای دولت متبوع خود برای رفع انسداد صفحات ایرانی که صاحبان آن تمام هستی خود را نابود شده میبینند از مسئولین ایرانی مطالبتی همچون کنار گذاشتن قدرت دفاعی یا مقاومت منطقهای و ... را مطرح میکنند اگر حاکمیت پیشتر برای چنین ضربهای آماده نشده باشد و مردم به واسطه مشوقهای متعدد به صورت خود خواسته در زیست بوم ملی حضور پیدا نکرده باشند، آنگاه چطور بحران سازی شرکتهای پشتیبان این سرویسها را مدیریت خواهند کرد؟!
شاید عدهای بگویند این سرویسها چرا باید خواستههای دولت آمریکا را فراهم کنند؟ پاسخ در رفتار گذشته آنها قابل ردیابی است، هیلاری کلینتون بعد از دوران وزارت خود در کتاب خاطرات خود به صراحت از دخالت دولت آمریکا در مدیریت فتنه میدانی ایران در سال ۲۰۰۹ میلادی صحبت کرده و اذعان میکند که در سال ۲۰۰۹ آمریکا مانع بروز رسانی خدمات پیامرسان توییتر به جهت مدیریت آشوبهای ایران میشود بنابراین نقش آفرینی این پلتفرمها در بحرانسازی برای جمهوری اسلامی به هیچ وجه دور از انتظار نیست همانطور که امروز کوچکترین اهمیتی برای صدها شغلی که اقدام گوگل آنها را دچار چالش کرده است، متصور نیستند به طور قطع در آینده نیز از تضییع حقوق مردم ایران ابراز ناراحتی نخواهند کرد.
شبکه ملی اطلاعات از نان شب واجبتر است!
اتفاقات اخیر نشان داد که کشور تا چه حد به تحقق رویای بلندپروازانه شبکه ملی اطلاعات احتیاج دارد، نیازی که بسیاری از کشورهای همپیمان آمریکا نیز به آن رسیدهاند و آگاه هستند که تکیه بر اینترنت آمریکایی آنها را در آینده با خطر استعمار جدی مجازی روبرو خواهد کرد، کشورهایی مانند کرهجنوبی، هند و برخی کشورهای اروپایی از همپیمانان آمریکا هستند که سرمایه گذاری سنگینی برای تحقق شبکه ملی اطلاعات انجام دادهاند از سوی دیگر روسیه و چین به عنوان رقبای جدی آمریکا چنین ظرفیتی را برای خود فعال کردهاند تا امکان مواجهه با خدعههای احتمالی آمریکا در عرصه فضای سایبر را داشته باشند.
واقعیت این است که شبکه ملی اطلاعات بر خلاف ادعای مسئولین اجرایی سابق محدود به چند پیامرسان بومی نمیشود و در واقعیت نقش خاک مجازی ایران اسلامی را ایفا خواهد کرد که تمام زیست بوم مجازی کشور در آن جانمایی خواهد شد، تحقق شبکه ملی اطلاعات به مثابه تسری انقلاب اسلامی در فضای مجازی خواهد بود.
دادههای کاربرانی که شبکه ملی اطلاعات محل فعالیت آنها است به صورت کدگذاری شده در سرورهای داخلی نگهداری خواهد شد و بر خلاف امروز نیازی نیست که این دادهها از مبدا ایران به خارج از کشور بروند، در سرورهای خارجی پردازش شوند تا تحویل گیرنده پیام شوند، چرخهای که علاوه بر فراهم کردن امکان پردازش و تحلیل دادههای کاربران ایرانی توسط شرکتها و دولتهای خارجی، هزینه نامعقولی نیز به مردم ایران برای دسترسی به اینترنت حتی برای استفاده از امکانات بومی تحمیل میکند و در صورت تحقق شبکه ملی اطلاعات دست کم حدود ۷۰ درصد صرفهجویی برای کاربران و چند میلیون دلار برای کشور دور از دسترس نیست، ضمن اینکه قرار نیست ارتباط کاربری با اینترنت جهانی قطع شود، صرفا امکانات داخلی برای نهادهای حقیقی با کیفیتی بالا، ارزان و امن فراهم خواهد شد.
البته نباید از کنار این نکته نیز به راحتی گذشت که هر زمان ایران اسلامی در عرصهای قوی شده است، دشمنان برای حفظ منافع مادی خود از تحریم و دهن کجی به ملت ایران دست کشیدهاند به همین دلیل رهبر انقلاب نیز به کرات از لزوم خنثی سازی تحریمها صحبت میکنند. بی شک شروع به کار شبکه ملی اطلاعات در کشور دخالتهای خارجی در زیست بوم فضای سایبر ایران را بیاثر خواهد کرد و شرکتهایی که امروز به هیچکس و نهادی بابت حذف سکوهای ایرانی پاسخگو نیستید برای حفظ حیات و بازار خود در ایران، شرایط حقوقی کشور را خواهند پذیرفت.
مصداق بارز تغییر رویکرد شرکتهای خارجی در قبال فضای سایبر نیز صرفا نیاز به مرور یک تجربه تولد مسیریابهای ایرانی دارد، فعالان فضای مجازی به خاطر دارند که پیش از فراگیری خدمات مسیریابهای ایرانی شرکت گوگل خدمات سرویس مسیریاب خود در ایران را محدود کرد، اما به محض فراگیر شدن راهنمای مسیر ایرانی این شرکت برای حفظ بازار خود بار دیگر خدمات خود را در اختیار کاربران ایرانی قرار داد بنابراین راه حمایت از مردم ایران و کسب و کارهای دیجیتال ایرانی به طور قطعی قوی شدن در فضای سایبر است، در حقیقت شبکه ملی اطلاعات با توجه به ابعاد قدرت نرمی که برای ایران اسلامی محقق خواهد کرد، سرآغازی خواهد بود برای شکلگیری تمدن نوین اسلامی مطلوب رهبر معظم انقلاب اسلامی که در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی به آن اشاره شده است و امیدواریم دولت سیزدهم با روحیه جهادی به زودی این رویای چند ساله را جامه عمل بپوشاند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *