صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

الطاف: «جان پدر کجاستی؟» یک اقلیم فرهنگی را دور هم جمع کرد

۱۷ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۵:۰۰:۰۱
کد خبر: ۷۵۶۲۰۱
یک نویسنده افغانستانی گفت: داستان کتاب «جان پدر کجاستی؟» در واقع برمی‌گردد به حملۀ گروهی از افراد مسلح به دانشگاه کابل. این حمله به تاریخ دوازدهم عقرب (آبان) سال ۱۳۹۹ خورشیدی به وقوع پیوست.

- کتاب «جان پدر کجاستی؟» مجموعه شعری با محوریت حوادث تروریستی دانشگاه کابل است که به همت شاعران پرآوازه ایرانی و افغانستانی گردآوری و از سوی سوره مهر چاپ شد.  عصمت الطاف نویسنده و فعال ادبی اهل ولسوالی یا شهرستانِ میرامور افغانستان جمع‌آوری اشعار مرتبط با حادثه را در کابل بر عهده داشته است. به همین مناسبت میزان با این ادیب جوان به گفت‌وگو نشسته است که در ادامه خواهید خواند: 

میزان: لطفا خودتان را کمی معرفی کنید

الطاف: فرزند یوسف و ماه‌جان از ولسوالی یا شهرستانِ میرامور هستم. در سال ۱۳۷۲ خورشیدی به دنیا آمدم. دورۀ مکتب را در ولسوالی میرامور به اتمام رساندم. سال ۱۳۹۲ وارد دانشگاه کابل شدم. سال ۱۳۹۵ دورۀ کارشناسی و سال ۱۳۹۸ دورۀ کارشناسی ارشدم را در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی دری به پایان رساندم. سال ۱۳۹۹ دورۀ دکتری خود را به صورت آنلاین در دانشگاه علامه طباطبایی تهران شروع کردم و اکنون دانشجوی ترم دوم دورۀ دکتری در این دانشگاه هستم.

دو مجموعه داستان کوتاه مشترک به نام‌های «نفس عمیق» کابل، ۱۳۹۶ و «کرانه‌های نزدیک» کابل، ۱۳۹۹ با جمعی از نویسندگان تازه‌قلم منتشر کرده‌ام. مجموعه داستانم تحت عنوان «اینجا در نقشه نیست» همین اکنون تحت چاپ است. گفتنی است که سال ۱۳۹۹ خورشیدی در ششمین دورۀ جایزۀ بین‌المللی فرشته با داستان «اینجا در نقشه نیست» مقام چهارم را به دست آوردم.

در این سال‌ها با نشریه‌های مختلف در کابل همکاری داشته‌ام و مقاله‌های زیاد ادبی و فرهنگی و اجتماعی‌ام در نشریه‌های ادبی و فرهنگی افغانستان به چاپ رسیده‌اند. از ماه ثور (اردیبهشت) سال ۱۳۹۷ تا سقوط کابل به دست طالبان (۲۴ اسد (ادیبهشت) ۱۴۰۰) در بنیاد اندیشه مشغول به کار بودم. به عنوان دبیر بخش رویداد فصلنامۀ فرهنگی، ادبی و هنری «ادبیات معاصر» عکاسی و گزارشگری کردم. در بخش انتشارات بنیاد اندیشه هم ویراستار و بازخوان بودم.

میزان:  نظرتان دربارۀ کتاب «جان پدر کجاستی؟» چیست؟

الطاف: کتاب «جان پدر کجاستی» روایت همدلی و همدردی شاعران و سرایندگان فارسی‌زبان افغانستان، ایران و و سایر کشور‌های دنیا است با قربانیان و آسیب‌دیدگان حادثۀ دوازدهم عقرب (آبان) سال ۱۳۹۹ خورشیدی دانشگاه کابل و همۀ مردم افغانستان. شعر‌های این مجموعه مصداق عینی این شعر بلند و ماندگار سعدی شیرازی بزرگ است: «بنی آدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند/ چو عضوی به درد آورد روزگار/ دیگر عضو‌ها را نماند قرار».

بازی‌های پیچیدۀ روزگار عضوی را در افغانستان به درد آوردند و عضو‌های بی‌شماری دیگر در سراسر کشور از این درد متألم شدند و بی‌قرار. وقتی معیار کسی که انسانیت است و ارزش‌های انسانی، دیگر مهم نیست که این عضو دردآلود و زخمی، در کابل باشد یا بامیان یا هم مزار و بدخشان یا هرجای دیگر؛ چون عضو‌های دیگر چه در هرات است یا نیشابور، چه در تهران است و تبریز یا مشهد و اصفهان، درد می‌گیرند و احساس ناآرامی و رنج می‌کنند. مصداق عینی و مثال زدنی این همدردی و همدلی، و این ناآرامی و حس بی‌قراری، در واژه‌واژۀ شعر‌های کتاب «جان پدر کجاستی؟» بازتاب یافته است. این شعر‌ها و شعر‌های زیاد دیگر که به دلیل عدم جزالت و استواری، از چاپ بازماندند، مرز‌های نابجای سیاسی را درهم شکستند و یک بار دیگر هم‌زبانان و هم‌فرهنگیان افغانستان و ایران و سایر کشور‌های دنیا را باهم وصل کردند و در اصل انسانیت آن‌ها را جمع کردند. شاعران و سرایندگان این مجموعه شعر نشان دادند که مرز‌های سیاسی نمی‌توانند آن‌ها را از هم دور بسازند و کاری کنند دیگر با درد همزبان و همنوعش در آن طرف خط و مرز‌های سیاسی دردمند و متألم نشود.

میزان: داستان نگارش و نوشتن کتاب چطور شروع شد

الطاف: داستان کتاب «جان پدر کجاستی؟» در واقع برمی‌گردد به حملۀ گروهی از افراد مسلح به دانشگاه کابل. این حمله به تاریخ دوازدهم عقرب (آبان) سال ۱۳۹۹ خورشیدی به وقوع پیوست. طی آن تعداد زیادی از دانشجویان دانشگاه کابل جان باختند، جمع زیادی زخم برداشتند، خانواده‌های بسیاری در سوگ عزیزان‌شان نشستند. صنف‌های دانشکدۀ حقوق دانشگاه کابل که مرکز حمله بود، تخریب شدند و تجهیزات آن‌ها از بین رفتند. وقتی این حمله به وقوع پیوست و جزئیات و عکس‌هایی از صحنه‌های فجیع و دردناک آن بیرون داده شدند، قلب‌های زیادی جریحه‌دار و زخمی شدند. در این میان، تماس پدری به دخترش که یکی از قربانیان این حادثه بود، بیشتر جلب توجه کرد. او بیشتر از یکصد و چهل و چند بار به دخترش تماس گرفته بود و جویای احوال او شده بود؛ اما از او هیچ الطافی نگرفته بود. وقتی مأیوس شده بود، در پیامی به دخترش نوشته بود: «جان پدر، کجاستی؟» این پیام پدر زخم‌دیدۀ این حادثه و گستردگی فاجعه و بی‌گناهی قربانیان و بی‌رحمی‌ای که در حق آنان صورت گرفته بود، موجی از همدردی و همدلی اهالی شعر و فرهنگ و هنر و کاربران صفحه‌های مجازی را از افغانستان و ایران و سایر کشور‌های دنیا، به همراه داشت. همه با دانشجویان زخم‌دیده و ترسیده و دانشگاه کابل و مردم آسیب‌دیدۀ این فاجعه اظهار هم‌دردی کردند. مظلومیت و بی‌گناهی و قربانی شدن جوانان دانشجو که با هزاران امید و آرزو پا در در دانشگاه گذاشته بودند، دلیلی شد برای شاعران فارسی‌زبان از سراسر دنیا که شعر بسرایند و با شعرشان با زخم‌خوردگان و مردم افغانستان همدردی کنند.

علاوه براین، اندکی پیشتر از این حادثۀ المناک، مرکز آموزشی «کوثر دانش» در منطقۀ دشت برچی نیز اتفاق افتاد که تعداد زیادی از جوانان و نوجوانان دانش‌آموز قربانی شدند. این حادثه نیز قلب‌های زیادی را ویران کرد و جگر‌هایی را آتش زد. قلب شاعران بیشتر از قلب‌های دیگر زخم خوردند. در همدردی با آسیب دیدگان این حادثه نیز شاعران شعر سرودند و اظهار همدلی کردند. در پیوند به این حادثه نیز در این مجموعه شعر وجود دارد.

میزان: شما چطور در جریان نگارش کتاب قرار گرفتید و چه نقشی در تدوین آن داشتید؟

الطاف: پس از این‌که در صفحه‌های مجازی همدردی شاعران فارسی‌زبان از سراسر دنیا دست‌به‌دست می‌شد، ایدۀ جمع‌آوری این شعر‌ها را اولین بار در کانال مجازی جناب محمدکاظم کاظمی، شاعر چیره‌دست کشورمان دیدم. ایشان از فرهنگیان خواسته بودند که اگر کسی فرصت جمع‌آوری شعر‌ها و انجام این کار را داشته باشد، کاری است بس ستودنی و نیک. با خودم گفتم، این طرح و ایدۀ خوبی است. باید به انجام برسد و چه خوب است که این شعر‌ها در یک دفتر گردآورده شوند و این همدردی و همراهی تاریخی شاعران و سرایندگان فارسی‌زبانان جهان در یک دفتر ماندگار شوند. این شد که با خانم حسین‌زاده در تماس شدم و ایشان گفت که دوستانی در ایران نیز آمادگی این کار را دارد. این شد که من هم در جمع دوستان قلم‌به‌دست و شاعرمان در ایران؛ چون محمدکاظم کاظمی، زهرا حسین‌زاده، ابوطالب مظفری، زنده‌یاد سرور رجایی، محمدی شاری و خلیل افضلی پیوستم و مسئولیت هماهنگی و جمع‌آوری شعر شاعران کابل را به عهده گرفتم.

میزان: نقاط قوت و ضعف کتاب را چه می‌دانید؟

الطاف: واقعیت این است که هیچ کاری، بی‌عیب نیست. زیرا کار بدون عیب و نقص اصلاً ممکن نیست. بدیهی است که این کتاب نیز نقطه ضعف‌هایی خود را دارد و این نقطه‌ضعف هم نه از سر سهل‌انگاری و کوتاهی، بلکه از سر اینکه از نظر دست‌اندرکاران آن نقطه‌ضعف پنداشته نمی‌شده. در مورد کتاب نقطه‌ضعف خاصی به خاطرم نمی‌آید. گردآورنده و شورای کارشناسی تمام تلاش خود را کرده‌اند که عاری از هر گونه عیب باشد. اگر شعر‌هایی سست در این مجموعه هنوز هم مانده باشد کمتر دامن این‌ها را می‌گیرد، بیشتر به سرایندۀ آن‌ها برمی‌گردد. منتها گردآورنده و شورای کارشناسی سعی خودشان را کرده‌اند که شعر‌های با ادبیت و شعریت لازم در این مجموعه آورده شوند. اما در مورد زمان چاپش حرفی دارم.‌ای کاش مشکلات کمتر بود و این کتاب پیشتر از این در اختیار مخاطبان قرار می‌گرفت.

اما این مجموعه نقطه‌قوت‌های زیادی دارد و جدا از بار ادبی و فرهنگی آن، که اثر ادبی و فراوردۀ زبانی که حاصل تلاش شاعران وسرایندگان زیادی از سراسر جهان است و تلاشی است برای زبان و فرهنگ و ادبیات و گذشتۀ تاریخی و ادبی و فرهنگی مشترک؛ از نگاه انسانی و درد انسانی نیز ارزش والایی دارد. هرچند مرز‌های جغرافیانی امروز سد‌های بلندی ایجاد کرده‌اند برای این‌که انسان‌های هم‌درد و هم‌زبان و هم‌ادبیات و هم‌فرهنگ را در طرف‌شان از هم جدا نگه‌دارند و نگذارد در غم‌ها و شادی‌هایشان یک‌جا باشند و در آغوش هم بگریند و در کنار هم برقصند؛ اما بازهم می‌بینیم چقدر در این کارشان ناتوان بوده‌اند. شعر‌های این مجموعه، همۀ بازی‌های کثیف سیاسی و مرز‌های نوساختۀ سیاسی را درهم شکستند و انسان‌هایی را بر محور زبان مشترک، فرهنگ مشترک، ادبیات، درد و بالاخره شادی مشترک گرد آوردند و این کار کمی نیست و نقطه قوت اندکی نیست.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *