صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

آینده افغانستان

۱۶ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۸:۵۵:۳۵
کد خبر: ۷۵۵۷۲۱
اصغر زارعی در یادداشتی نوشت: اگر تنش طالبان با پنجشیر به‌صورت معقول و منطقی و مسلمات آمیز حل و فصل شود، از رهگذر آن، مشارکت عادلانه و معنادار نیز به دست می‌آید.

_ اصغر زارعی در روزنامه حمایت نوشت: ولایت (استان) پنجشیر این روز‌ها به کانون توجهات در افغانستان تبدیل‌شده است. همزمان با مذاکره فرماندهان این استان شمالی با رهبران طالبان، از چند هفته پیش خبر‌هایی از ورود نیرو‌های نظامی امارت اسلامی به این منطقه منتشر شد. طالبان از روز‌های نخست استقرار در کابل، اعلام کرد که وضعیت پنجشیر را نمی‌پذیرد و مایل نیست این ولایت، همچون جزیره‌ای جداگانه در دل افغانستان باشد.

این در حالی است که طالبان در تلاش است چالش بزرگ خود با پنجشیر را تقلیل وضعیت داده و مانع از گسترش مقاومت در سایر نقاط شود. موضوع تقابل میان طالبان و رهبران پنجشیر عبارت است از عیارسنجی وعده‌های امارت اسلامی. طالبان قول داده است که دولتی فراگیر و شامل همه قومیت‌ها تشکیل دهد و به رهبران این منطقه نیز پیشنهاد کرد در حکومت آینده شریک باشند. «احمد مسعود» رهبر مقاومت پنجشیر با رد این پیشنهاد، مسئله اصلی را «تغییر ساز و کار‌های حاکمیتی» عنوان کرده و دولت آینده افغانستان را وقتی فراگیر می‌داند که متکی به آرای عمومی و نقش‌آفرینی همه جریان‌های سیاسی باشد؛ بنابراین مطالبات پنجشیر را می‌توان به مطالبه همه مردم افغانستان تعمیم داد چراکه همه‌کسانی که در آنجا اعلام مقاومت ملی کرده‌اند، نماینده اقوام و اقلیت‌های مختلف هستند و خواسته‌هایی فراتر از نژاد و زبان خود دارند. به نظر می‌رسد طالبان با این ساز و کار مخالف باشد و بنا دارد قواعد مردم‌سالاری را با قرائت خود، ساری و جاری کند. از سوی دیگر، درصورتی‌که طالبان به انحصارطلبی، اقتدارگرایی و تحمیل ساز و کار خود به مردم افغانستان پافشاری کند، مقاومت پنجشیر از این ظرفیت برخوردار است که به‌سرعت فراگیر شده و به یک جنبش ملی تبدیل شود.

طالبان روز گذشته مدعی تصرف کامل پنجشیر شده درحالی‌که مقاومت این ادعا را رد کرده و خواستار پیوستن تمام مردم افغانستان به قیام علیه امارت اسلامی شده است. تاریخ معاصر افغانستان ازجمله دوره کوتاه حاکمیت طالبان از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ حاکی از آن است که برخورد قهرآمیز با مطالبات عمومی ازجمله مردم غیور این استان شمالی چاره کار نیست چراکه اساساً قاطبه افغان‌ها خواستار تغییر در مدل حاکمیت طالبانی هستند؛ لذا اگر فرض را بر این بگذاریم که خطوط دفاعی جبهه پنجشیر شکسته شود و این منطقه به‌طور کامل در اختیار طالبان قرار گیرد، سرکوب این مطالبه باعث محو آن نخواهد شد و به‌صورت مخفیانه در لایه‌های زیرین جامعه فعال باقی می‌ماند. به‌بیان‌دیگر، آن‌ها شاید بتوانند دژ مستحکم پنجشیر را فتح کنند و به آرزوی خود جامه عمل بپوشانند؛ اما آیا می‌توانند اذهان و قلوب مردم افغانستان را نیز تسخیر کنند و با تحکم، سرکوب و ارعاب، حاکمیت خود را بر آن‌ها تحمیل نمایند؟ طالبان باید نشان دهد که آمادگی و ظرفیت پذیرش و استقبال از حضور همه اقوام و اقشار در ساختار سیاسی را دارد و خواستار حل و فصل چالش پنجشیر در دایره همین هدف همگانی است.

احمد مسعود این بستر را تاکنون فراهم کرده و اعلام نموده از نظریه علمای دین مبنی بر گفتگو با طالبان استقبال می‌کند درحالی‌که امارت اسلامی پس از چند هفته مذاکره، وضعیت را به سمت بغرنج شدن و پیچیده‌تر شدن سوق داده است. با اطلاعیه خصمانه «ذبیح‌الله مجاهد»، سخنگوی طالبان که مقاومت را گروهی «یاغی» و «دشمن» توصیف کرد، این پیام به جهانیان مخابره شد که امارت اسلامی برخلاف ادعای مدارا و مسامحه، به دنبال انحصار قدرت است و از نظر این گروه، جریان‌های دیگر نیرو‌های مزاحمی هستند که یا باید زیر پرچم طالبان مجتمع شوند و یا به هر طریقی از سر راه کنار بروند.

اما همان‌گونه که اشاره شد تجربیات گذشته نشان می‌دهند چنین تفکری محکوم به زوال است، زیرا هیچ گروهی به‌صرف شعار دادن قادر به حاکمیت بر افغانستان نبوده است و برای حکمرانی مستمر و مستظهر به حمایت‌های مردمی، دستاورد‌های میدانی و نظامی به‌تن‌هایی کافی نیستند.

علاوه بر این، اتخاذ رویکرد حذفی در خصوص منتقدان و مخالفان تنها به تقویت احساس تقابل و گسترش آن در حد مقیاس ملی منتهی خواهد شد درحالی‌که یک دولت با ثبات و مقتدر، مشروعیت خود را مبتنی بر عقلانیت و مشارکت سیاسی از رهگذر حضور همه اقلیت‌ها و اقوام زیر چتر یک ساختار گسترده به دست می‌آورد.

تردیدی نیست که طالبان نقش محوری و شاید حتی انحصاری در فراری دادن نیرو‌های آمریکا و متحدانش ایفا کرد؛ با این حال نباید فراموش شود که دستاورد امروز مرهون یک جریان خاص نیست بلکه همه مردم افغانستان در این پیروزی سهیم و شریک بودند؛ بنابراین اقوام و اقلیت‌ها حق دارند در ساختار نظام آینده سهم تعیین‌کننده و اثرگذار داشته باشند و به جایگاهی که سزاوار آن هستند دست پیدا کنند.

افزون بر این طالبان باید ثابت کند در تصمیم‌گیری‌های سیاسی تحت تأثیر هیچ قدرت خارجی قرار ندارد. گزارش‌های مربوط به مداخله نظامی پاکستان در پنجشیر در صورت صحت، خطر باز شدن پای دیگر قدرت‌های منطقه‌ای در منازعات داخلی را به همراه دارد.
بالاخره این که امارت اسلامی نباید تصور کند که پس از فتوحات و پیروزی‌هایش در برابر دولت خائن اشرف غنی دیگر هیچ نیرویی تاب مقاومت در برابر توان نظامی آن‌ها را ندارند و در عرصه سیاست و امنیت این کشور بازیگری بی‌رقیب هستند. بر این اساس اگر تنش طالبان با پنجشیر به‌صورت معقول و منطقی و مسلمات آمیز حل و فصل شود، از رهگذر آن، مشارکت عادلانه و معنادار نیز به دست می‌آید؛ در غیر این صورت باید منتظر پیامد‌های خشونت‌بار آن بود که در نهایت، به زیان همه جریان‌های این کشور به‌ویژه طالبان تمام خواهد شد.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *