نقض قانون در فدراسیون مدعی قانونمداری/ «رُطب خورده منعِ رُطب چون کند»
- یکی از موضوعاتی که از مدتها قبل به چالشی جدی برای فوتبال ایران و باشگاهها تبدیل شدهاست قانون منع جذب بازیکن و مربی خارجی است، اینکه این قانون چقدر به نفع فوتبال کشور است، بحثی جداگانه است، اما اینکه در پس این قوانین چه اهدافی نهفته، موضوعی است که میتوان تا حدودی به آن پرداخت.
یکی از معضلاتی که این روزها باعث بدنامی فوتبال ایران در سطح بینالمللی شده پروندههای بیشمار از شکایتهای داخلی و خارجی است و از همه بدتر اینکه در بسیاری از این پروندهها دادگاه حکم به محکومیت باشگاههای ایرانی میدهد که نشان از ضعف مفرط و کم دانشی در بخش حقوقی ورزش بهخصوص باشگاههای فوتبال دارد.
در همین راستا فصل قبل بود که فدراسیون فوتبال اقدام به وضع قانون منع جذب بازیکن و مربی خارجی کرد تا نه تنها از حجم این پروندهها کاسته شود بلکه از ضررهای کلان ارزی به کشور نیز جلوگیری شود، اما این تصمیم تا چه حد محلی از اعراب دارد؟
این قانون زمانی میتواند مفید باشد که در وهله اول قانونگذار به عنوان مدعی اصلی مبادرت به اجرای آن نماید، چراکه در غیر اینصورت زیر مجموعهها یا ارگانهای وابسته وقعی به آن نخواهد نهاد.
موضوع زمانی جالبتر میشود که جمشید نورشرق مسئول کمیته وضعیت بازیکنان در مصاحبههای خود به این موضوع تاکید دارد که باشگاههایی که شکایت یا پرونده خارجی تسویه نکرده دارند حق جذب بازیکن یا مربی خارجی ندارند؛ این در حالی است که اگر قرار به اجرای این قانون است ابتدا از همان فدراسیون فوتبال باید اجرایی و به آن عمل شود.
چطور فدراسیون فوتبال که همچنان درگیر پرونده شکایت ویلموتس و در انتظار صدور رأی برای پرداخت غرامت چندین میلیون یورویی به سرمربی بلژیکی پیشین تیم ملی است میتواند باوجود این پرونده که به اذعان بسیاری از کارشناسان یکی از سنگینترین پرونده های تاریخ ورزش و فوتبال کشور است، اقدام به جذب و استخدام یک مربی خارجی دیگر کند، اما باشگاههایی که حتی بسیاری از آنها زیرمجموعه این فدراسیون هم نیستند، حق اینکار را ندارند.
البته خیلی عجیب نیست که مسئولان فدراسیون فوتبال آشنایی چندانی با قوانینی که خود وضع میکنند نداشته باشند، اما اینکه چطور به قانونی که خود وضع کردهاند احترام نمیگذارند اتفاقی عجیب است و اینکه چطور این قانون برای بقیه بد است و برای فدراسیون خوب چون «رُطب خورده منعِ رُطب چون کند».