در مسیر خدمت
_ حسین ارجلو در روزنامه حمایت نوشت: سفرهای استانی رئیسجمهور و وزرای دولت سیزدهم، بدون تردید یکی از نمادهای مردمی بودن قوه مجریه و باعث دلگرمی مناطق دوردست و عمدتاً محروم بوده است. گفتوگوی نزدیک مردم با آیتالله رئیسی در نقاطی که کمتر موردتوجه بوده، بیان مشکلات و احیاناً اعتراضات و انتقادات مستقیم اقشار مختلف، صحنههایی را شکل داده که سالهاست به بوته فراموشی سپرده شده بود. برخی از این سفرها و بازدیدهای میدانی، سرزده انجام میشود که لطف آن نیز دوچندان است و بازخوردها نشان میدهند اکثریت قریب بهاتفاق مردم – اگر نگوییم همه - از آن خرسند و خشنود هستند چراکه مقدمه فهم بیواسطه مسائل و درنهایت، حل آنها خواهد شد. چند نکته قابل توجه است:
یکم؛ عهد دولت از روز نخست، همتراز کردن شئونات قوه مجریه با دغدغههای مردم بوده و به همین جهت بود که در انتخابات مورد اعتماد جامعه قرار گرفت. آیتالله رئیسی پیش از پذیرش مسئولیت سنگین دولت و در جریان رقابتهای انتخاباتی، هدف خود را صرفاً «خدمتگزاری» بیان کرده و تصریح کردند که از جایگاه مطالبهگری در عدلیه، داوطلب ورود به جایگاه پاسخگویی شدهاند.
این در حالی است که سفرهای استانی و حضور میدانی ایشان و وزرا در میان مردم، برخی را عصبانی کرده و ترجیح دادهاند برای تخلیه ناراحتی خود، به این سنت فراموششده، برچسب «پوپولیسم» بزنند! متأسفانه افرادی در میان منتقدان دیده میشوند که هیچگاه به مدل حکمرانی برخی مسئولان در سالهای گذشته اعتراضی ازایندست نکردند؛ مقامات بعضاً برجستهای که حتی به میان مردم تهران نرفتند، چه رسد به سرکشی از مناطق دورافتاده و محروم!
دوم؛ بازدیدهای استانی و حضور در میان اقشار مردم را بهسادگی میتوان عیارسنجی کرد تا مشخص شود کدامیک برای نمایش و تبلیغات و چه بخشی از آنها برای اقدام و عمل واقعی است. مؤلفه این سنجش دشوار نیست و پیشتر از سوی مقام معظم رهبری بیانشده است. سفری نمایشی محسوب میشود که از ابتدا تا انتها، وعدههای غیرعملی داده شود و جانمایه صداقت در آن گم باشد؛ درحالیکه آن مقدار اندک از بازدیدهای رئیس دولت که به نمایش درآمده، حاکی از جدیت ایشان و هیئت همراه برای گرهگشایی و فریادرسی است.
اصلاً جنس سفرهای پوپولیستی فرق میکند و فارغ از نتیجه، مردم بهاندازه کافی باهوش هستند که متوجه شوند سفر در روزهای غیراداری و تعطیل به مناطق گرم و خشک، با انبوهی از مشکلات تلنبار شده و حضور در میان ساکنان ناراحت و بعضاً عصبانی، از سر تفریح یا خوشگذرانی نیست. بعضی از بهاصطلاح منتقدان بیانصاف، با ایجاد حواشی و موضوعات انحرافی، نسبت به عمق این روش پسندیده، بیتوجهاند و با انگیزههای مختلف، درصددند آن را بیفایده و حتی غیرسودمند جلوه دهند.
سوم؛ زحمات شبانهروزی دولت برای بهبود معیشت را از یک زاویه دیگر نیز باید موردتوجه قرار داد. شنیدن صدای مردم بهصورت بیواسطه و وعده حل معضلات هر شهر و استان، در حالی است که وزرا و رئیسجمهور بنا دارند طی فرصت چهارساله، چندین بار به مناطق بازدید شده، سفر کنند. خب، چنانچه دولت خدایناکرده قصد بازی با افکار عمومی را داشته باشد، در دور بعدی سفرها چه پاسخی برای مردم دارد؟! آیا با اقبال و استقبال مواجه میشود و یا همچون بعضی از سفرهای استانی در دولتهای گذشته، جوانان، مردان و زنان برای اعتراض به خلف وعدهها تجمع میکنند؟ طبعاً دولت سیزدهم، دلخوش کردن مردم به وعدهها را خلاف موازین شرعی و اخلاقی میداند و مایل نیست از این طریق، اعتبار خود را خدشهدار کند.
چهارم؛ تماس مستقیم دولتمردان با مردم حدود یک دهه به آرزو تبدیلشده بود و دارای نکات بسیار مثبتی است که همگان از آن منتفع میشوند. به این تعبیر که دولت، بنای کار حزبی و جناحی در خدمترسانی را ندارد و برای او تفاوتی نمیکند که جامعه هدف خدماتش، وابسته به کدام جریان فکری و سیاسی هستند. عقلانیت انقلابی هم جز این، چیزی حکم نمیکند و لذا به نفع همه است که دولت را برای عملیاتی کردن برنامههایش، یاری کنند. این البته بدان معنا نیست که نخبگان در قوه مجریه به حاشیه رفتهاند و فقط واگویههای مردم شنیده میشود. نخبگان جایگاه ویژه خود را دارند و همانگونه که در خدمتگزاری، مرزبندیهای جناحی فاقد اعتبار هستند، در بهرهمندی از نظرات نخبگان نیز همین نگاه دارای وجاهت است.
پنجم؛ ترمیم و بازگرداندن «امید» و «اعتماد» به حاکمیت، شاید برجستهترین خروجی تماس نزدیک دولت با مردم باشد. شنیدن بلا واسطه نگرانیها و انتقادات، باعث تسکین آلام و آرامش مردم میشود و احساس میکنند اگر دردی داشته باشند، میتوانند به خدمتگزارانشان مراجعه کنند و از آنها کمک بخواهند. حضور در بین اقشار مختلف جامعه، برکات و آثار بزرگ اجتماعی دارد برخی در سالهای نهچندان دور حتی نتوانستند درد مردم را بشنوند.
نکته پایانی اینکه نگاه به دولت سیزدهم، مطالبهگرانه است و هر آنچه تاکنون درباره محسنات دستگاه اجرایی گفتهشده، ناظر به کارنامه گذشته و دستور کارهای فعلی است. به این معنی که اعتماد عمومی زمانی بهصورت تمام و کمال جلب میشود که تغییر محسوسی در معیشت مردم به وجود آید و اولویتهای کشور با برنامهریزی و کار شبانهروزی، مورد رسیدگی ویژه قرار گیرند. امروز دولت در دفع شرّ بیماری کرونا و سامان دادن به اوضاع معیشتی، مأموریتی بسیار سخت و دشوار را در پیش رو دارد که ازیکطرف، نیازمند همت دولتمردان و از سوی دیگر، کمک همگانی است. مردم ثابت کردهاند اگر از مسئولان، کار بیوقفه ببینند و وعدههای صادقانه بشنوند؛ به یاری شتافته و پای کار خواهند آمد.