صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

روزهای آخر علی هاشمی دوشادوش قاسم سلیمانی و احمد کاظمی

۰۱ شهريور ۱۴۰۰ - ۲۳:۰۰:۰۱
کد خبر: ۷۵۱۳۹۱
دسته بندی‌: سیاست ، دفاعی و مقاومت
هوری حکایت مردی است که هور را پل پیروزی کرد و تا پایان کار، بر سر این پیمان ایستاد. او تا لحظه آخر در هور ماند تا مشعل هدایتی باشد برای راهیان نور و همه آیندگان.

 - شهید «علی هاشمی» از جمله کسانی است که با شنیدن «أین عمار» سر از میان نیزارهای هور بلند کرد و به ندای مظلومیت ولی زمان خود لبیک گفت. هوری حکایت مردی است که هور را پل پیروزی کرد و تا پایان کار، بر سر این پیمان ایستاد. او تا لحظه آخر در هور ماند تا مشعل هدایتی باشد برای راهیان نور و همه آیندگان.

کتاب هوری که به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی گردآوری شده است، به بخشی زندگی‌نامه و خاطرات سردار فاتح «هور»، شهید سرلشکر علی هاشمی می‌پردازد.  در سلسله برش‌هایی، به بازخوانی این کتاب می‌پردازد.
 

***

اوضاع وخیم

سرداران محسن رضایی و غلامپور و شهید سوداگر
در اردیبهشت، خرداد و تیر سال ۱۳۶۷ اوضاع جبهه‌ها عوض شد! طرح دفاع متحرک توسط دشمن پیاده شد.

همه دنیا پشت سر عراق قرار گرفتند. عراقی‌ها مدام به جبهه‌های مختلف ما در غرب و جنوب حمله می‌کردند.
 
گلوله‌باران شیمیایی، کار هر روزه آن‌ها شده بود. آن روزها، دشمن به کمک آمریکایی‌ها به فاو حمله کرد.

بعد از تصرف آن، به سمت شلمچه آمدند.
 
آن روز‌های تلخ، علی در مقر فرماندهی در عمق جزیره حضور داشت و یگان‌هایش را هدایت می‌کرد و کوتاه نمی‌آمد!

حاج علی از پیشروی‌های دشمن خبر داشت، ولی خم به ابرو نمی‌آورد. از خبر‌های تلخ و مأیوس‌کنند‌ه‌ای که از بی‌سیم‌ها می‌شنید، ترسی نداشت.

نفس پاک و مطمئنه‌اش، علی را به این باور رساند که مزد جهاد مردان خدا، شهادت است.

سردار محسن رضایی درباره آن روز‌ها می‌گوید: پس از شکست در فاو، یقین کردم عراقی‌ها در قدم بعدی به سوی شلمچه خواهند آمد.

حدسم درست بود، در عرض چند ساعت شلمچه از دست ما خارج شد و عراقی‌ها با استراتژی دفاع متحرک، چهارنعل پیش می‌آمدند!

بی‌سیم‌ها هر لحظه خبر تاز‌ه‌ای را به من می‌دادند.

پس از تصرف شلمچه، به فرماندهان، مخصوصاً علی هاشمی و احمد غلامپور گفتم: عراقی‌ها در گام بعدی به سراغ جزیره می‌آیند. حواستان را خوب جمع کنید.

به همراه آقا رحیم صفوی و علی شمخانی در قرارگاه جنوب بودم. مدام منطقه را زیر نظر داشتم. این برادران، همه گزارش‌های منطقه را برایم توضیح می‌دادند و من سراپا گوش بودم.

به غلامپور گفتم همه یگان‌ها، مواضع و استحکامات را بررسی کند و غفلت نکنید. گفتم: سریع به هور برو و همراه علی باش و از آنجا لحظه‌به‌لحظه به من گزارش بده.

بعد‌ها غلامپور به من گفت: «صبح روز چهارم تیرماه در جزیره با علی جلسه گذاشتم. به او گفتم: در این موقعیت چه کنیم؟ عراق داره با قدرت جلو می‌آید و نمی‌شود جلوی آن‌ها ایستاد. عراق همه محور‌ها را شیمیایی زده و...

علی خونسرد و آرام و با اطمینان گفت: «طرح‌های زیادی برای این شرایط دارم.

خوب یادم هست که حاج علی در کنار احمد کاظمی، قاسم سلیمانی، گرجی‌زاده، عباس هواشمی، شهبازی و عد‌ه‌ای دیگر از فرماندهان سپاه ایستاده بود.»
 
برادر غلامپور ادامه داد: «داشتم به علی می‌گفتم اگر الان عراق حمله کند، چه می‌توانیم بکنیم؟!

وقتی خواست جواب مرا بدهد، ناگهان حمله سنگین توپخانه‌ای عراق شروع شد. مثل باران بهاری، عراق گلوله می‌ریخت. به نظر می‌رسید عراقی‌ها می‌خواستند روحیه ما را در جزیره تضعیف کنند تا راحت پیشروی کنند.

در جزیره عراق عادت داشت از ساعت چهار یا پنج صبح حملاتش را شروع کند، ولی آن روز حدود ساعت هشت صبح حمله‌اش را شروع کرد. این تغییر ساعت هزار راز و رمز داشت».

آن روز غلامپور مرا نسبت به منطقه و چگونگی هجوم عراق توجیه کرد. هرچند به حرف‌های غلامپور گوش می‌دادم، ولی بیشتر ذهنم متوجه علی بود که در جزیره چه می‌کند؟!

علی هاشمی از نیرو‌های مهم برای دشمن بود. به این دلیل که نیرو‌های عراقی، کادر را بر وظیفه، فرمانده را بر غیر فرمانده، عرب را بر غیر عرب، لباس سبز را بر غیر لباس سبز ترجیح می‌دادند. می‌خواستند انتقام آن رویایی را که هرگز محقق نشد، از عرب‌هایی که در خطوط مقدم بودند بگیرند.

علی هاشمی هم کادر بود، هم فرمانده، هم سپاهی بود و مهمترین نکته‌ای که داشت این بود که او عرب هم بود. علی هاشمی با غیرت خودش خواب راحت را از صدام و ماهر عبدالرشید که فرمانده سپاه سوم عراق بود، با عملیات‌ها و طرح‌های مختلف رُبود.
 
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *