صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

خاستگاه هویتی و گفتمانی سیاست خارجی روسیه و آمریکا

۲۷ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۴:۰۰:۰۱
کد خبر: ۷۵۰۱۴۵
دسته بندی‌: سیاست
اگر در حافظه تاریخی و لایه‌های ادراکی و هویتی مردمان آمریکا، انگار‌هایی نظیر «مانیفست سرنوشت» و تئوری توسعه‌گرای جکسون ترنر وجود دارد که بقا و ارتقای این سرزمین را در گرو گسترش و توسعه آن می‌بینند و آن را نیز سرنوشتی محتوم برای خود تلقی می‌کنند.

- با ترسیم نمودار تحول نگرش روسیۀ پساشوروی به ایران، جابه جایی‌هایی با شدت نوسان گسترده قابل مشاهده است که در یک سوی آن، ایران به مثابه «متحدی مطمئن و قابل اتکا در منطقه و جهان» و «متحدی در برابر دشمان مشترک» و در سوی دیگر به عنوان «تهدید جنوبی و به منزله ابزاری برای تنظیم روابط با غرب» مورد شناسایی قرار گرفته است.

یکی از جلوه‌های عملی این نوسان، در ارائه دو رای متفاوت و مهم در شورای امنیت سازمان ملل متحد در قبال ایران مشاهده می‌شود، مخالفت و وتوی قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت در ۲۶ فوریه ۲۰۱۸ و موافقت و رای به قطعنامه ضد ایرانی ۱۹۲۹ در ۹ ژوئن ۲۰۱۰ است.

«ایران در هندسه سیاست خارجی روسیه» عنوان کتابی به قلم محمد شاد است که وی در این اثر کوشیده است تصویری منطبق با واقعیت، از نحوه سیاستگذاری خارجی روسیه در مقابل ایران و عناصر دخیل در شکل‌گیری این سیاست‌ها ارائه دهد. در نظر دارد هر روز برشی از این کتاب را با خوانندگان خود به اشتراک بگذارد.

خاستگاه هویتی و گفتمانی سیاست خارجی روسیه و آمریکا
همان گونه که پیشتر نیز اشاره شد، نظام سیاسی همواره یکی از متفرعات نظام معرفتی به شمار می‌رود و اساساً در فرایند مواجهه نظام معرفتی با مقوله قدرت است که نظام سیاسی متولد می‌شود؛ از این‌رو، نظام سیاسی از حیث ماهوی در التزام نظری و مفهومی با قواعد نظام معرفتی حاکم بر خود قرار دارد. یکی از مسائل و دغدغه‌های عمده جهان‌نگری سیاسی به معنای اعم، تبیین نوع رابطه یک واحد سیاسی با جهان پیرامون خود است.
 
بسته به نوع نگرش نظام هویتی حاکم، این رابطه می‌تواند در نقطه‌ای از دامنه یک طیف قرار گیرد که در یک سوی آن رابطه‌ای مرکز محور و رو به درون و در سوی دیگر، رابطه‌ای پیرامون محور یا رو به بیرون قرار دارد.
 
نحوه تجویز این رابطه در ادبیات علوم سیاسی معمولاً فراورده‌هایی نظیر سیاست خارجی انزواگرایی و سیاست خارجی مداخله‌گرا یا بین‌الملل‌گرا را بازتولید می‌کند. دو واحد سیاسی که از منظر سیاست خارجی واجد مؤلفه‌های سیاست خارجی مداخله‌گرا هستند با در نظر داشتن محدودیت کنش، به سرعت دچار تداخل منافع می‌شوند و به تعریف توازن نیاز پیدا می‌کنند.

در این قسمت قصدا داریم که ریشه‌های تنش را در روابط این دو کشور بررسی، و با تشریح روند شناسی تحول در بروز تنش‌های هویت‌مدار، تأثیرات این وضعیت را بر جایگاه ایران در سیاست خارجی روسیه ارزیابی کنیم.

اگر در حافظه تاریخی و لایه‌های ادراکی و هویتی مردمان ایالات متحده، انگار‌هایی نظیر «مانیفست سرنوشت» و تئوری توسعه‌گرای جکسون ترنر وجود دارد که بقامندی و ارتقامندی این سرزمین را در گرو گسترش و توسعه آن می‌بینند و آن را نیز سرنوشتی محتوم برای خود تلقی می‌کنند.
 
مشاهده می‌شود که همین گفتمان با ادبیات مشابهی که در حافظه تاریخی مردمان سرزمین روسیه نیز مستتر بوده، انگاره‌هایی نظیر «راه مخصوص روسیه» را تولید کرده است که تجلی عینی آن را نیز می‌توان در «وصیت‌نامه پتر کبیر» یافت، مانیفستی که در آن به تصریح از ناگزیری روسیه از توسعه به ترکستان و خیوه و بخارا تا حوزه‌های بالتیک و آتلانتیک سخن گفته است. بسیاری بر وجوه شباهت عمیق این دو آموزه عمومی در حافظه تاریخی مردمان روسیه و آمریکا تأکید کرده‌اند.

در آمریکا برونداد عملی این میراث گفتمانی (مانیفست سرنوشت)، تولید ایستار‌هایی نظیر «مأموریت جهانی» و «حس رسالت» بوده است.
 
این ایستار‌های نوعی «استثناگرایی» را برای ادراک خودآگاه و ناخودآگاه عامه در ایالات متحده تجویز کرده و بنیان عمل سیاسی مبتنی بر هنجار‌های یکجانبه‌گرایانه را بنا نهاده‌اند.

گزاره‌هایی نظیر آمریکای خاص، شهری بر فراز بلندی، ملتی متفاوت با سایر ملل، اصطلاحات پربسامدی هستند که بار‌ها می‌توان آن‌ها را در ادبیات عمومی ایالات متحد آمریکا یافت.
 
 
انتهای پیام/ 

برچسب ها: روسیه ایران

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *