فصل سیاه داوری فوتبال؛ از بیانیه نویسی باشگاهها تا چاقی داوران
_ فارس نوشت: نمره داوران در لیگ برتر بیستم مردودی بود. فصلی که داوران بیشماری به دلایل غیرفوتبالی در لیگ برتر حضور داشتند. در واقع هیچ گزینش و شرایط استاندارد و تعریف شدهای برای قضاوت در لیگ برتر وجود نداشت و برخلاف تیمهایی که باید برای رسیدن به لیگ برتر تلاش زیادی کنند برخی داوران گاهی با یک تلفن فلان مسئول به لیگ برتر رسیدند! هیچکس نفهمید این داوران چطور یک شبه لیگ برتری شدند؟! چطور شد که به شماری از آنها حتی بیشتر از دو بازی در لیگ برتر نرسید!
لیگ بیستم؛ فصلی ۱۵ ماهه و فرسایشی بود، فصل پر اشتباه داوران که همین فرسایشی و کرونایی بودن لیگ برتر عاملی بر افزایش اشتباههات تاثیرگذار داوران شد. در این فصل حتی انتخاب بهترین داور فصل هم کاری دشوار به نظر میرسد، به همین دلیل برخی از کارشناسان میگویند انتخاب بهترین داور فصل سختترین کار خواهد بود، زیرا بهترین داوران ما هم در حد متوسط خودشان در میدان حاضر شدند.
هیچ کدام قضاوتهای درخشانی نداشتند و عملکردشان اصلا موفق نبود. علیرضا فغانی یکی از بهترین داوران جهان هم فقط دو بازی لیگ برتر را سوت زد و رفت.
اشتباهات تاثیرگذار و گاهی حیرت آور داوران در حالی رقم خورد که مسابقات بدون تماشاگر برگزار میشد و طبیعی است که غیبت هواداران به سود داوران است و فشار روانی از سوی تماشاگران روی داوران وجود نداشت با این حال گاهی داوران خطاهایی را اعلام میکردند که روزها در محافل ورزشی و رسانهای در موردش بحث و گفتوگو میشد.
لیگ بیستم شاهد حضور داورانی با اضافه وزن در مسابقات بودیم که نشانگر آماده نبودن وضعیت جسمانی داوران است. برخی را حتی میتوانستیم داورانی چاق بنامیم که گاهی با صحنههای حساس مسابقه چندین متر فاصله داشتند. ناآمادگی داوران هم به گردن ویروس کرونا افتاد. اینکه داوران در روزهای تعطیلی باشگاههای ورزشی گاهی هیچ فضایی برای تمرینات منظم بدنسازی خود نداشتند و گاهی مجبور به تمرین در پارک و کوچه و یا خیابان میشدند.
با این حال برخی کارشناسان میگویند یکی از مهمترین عوامل اشتباههای تاثیرگذار داوران، تصمیمات غلط در چینش داوریها بود. گاهی برای برخی مسابقات حساس و پرفشار از داورانی استفاده میشد که شاید در حد و اندازه آن مسابقه نبودند حتی در ورزشگاه خالی از تماشاگر! از سویی دیگر دوری داوران بین المللی و ممتاز فوتبال از میادین هم بر عدم تمرکز آنها در جریان مسابقات نقش داشت.
بهترین داوران فوتبال ما باید حداقل ماهی دو بازی را در لیگ برتر و یک مسابقه در لیگ یک را قضاوت کنند، اما تعداد زیاد داوران باعث شد که گاهی داوران بین المللی هم فقط ۴ هفته یکبار به میدان میرفتند و خانه نشین شده بودند. همین دوری از میدان یکی از دلایلی بود که داوران از فرم ایده آل بدنی شان هم خارج شوند.
یکی دیگر از آسیبهای داوری در لیگ برتر بیستم بیانیهنویسی باشگاهها، مربیان و در برخی موارد مدیران باشگاهها علیه داوری بود. بیانیههایی با ادبیاتی غیر فوتبالی و گاهی توهین آمیز نسبت به داوران که از سایت رسمی باشگاه تا صفحات مجازی هواداران و بازیکنان شاهد انتشارش بودیم.
بیانیههایی که در هیچ کجای دنیای فوتبال خبری از آن نیست. برخی از مربیان خارجی در فصول گذشته در روزهای ابتدایی حضورشان در لیگ برتر حتی جرات نمیکردند علیه داوری کلامی بر زبان بیاورند تا اینکه فهمیدند در ایران برخلاف همه جای دنیا سرمربیان هم میتوانند به داوران در مصاحبههایش تاخت و تاز کنند و حتی باخت را هم به گردن داور بیندازند!
در زمینه داوری لیگ برتر برخلاف شعارها هیچ جوانگرایی نشد و حتی در مواردی شاهد بودیم که یک داور ۴۰ ساله را به عنوان داور جوان وارد مسابقات کردند! اصلا مشخص نیست که یک داور جوان چطور و چگونه باید خود را به لیگ برتر برساند؟ آیا در داوری شاهد شایستهسالاری و کشف استعدادهای واقعی خواهیم بود یا مثل لیگ برتر بیستم فقط داورانی به لیگ برتر میرسند که ارتباطات فرافوتبالی دارند.
راهکار بهتر شدن داوری هم این است که داوران جوان مسیر شفاف و روشنی برای رسیدن به لیگ برتر داشته باشند. اینکه مشخص نباشد چه فاکتورهایی برای قضاوت در لیگ برتر باشد خود بیانگر نوعی آسیب بزرگ در داوری فوتبال کشور است آیا برای رسیدن به داوری باید از حمایت برخی افراد قدرتمند و صاحب نفوذ برخوردار بود یا واقعا اگر داوری شایسته بود میتواندبه لیگ برتر برسد؟! در حال حاضر هیچ چیز در داوری سرجایش نیست.