میراث آمریکایی در افغانستان
واقعیت امروز آمریکا در افغانستان را میتوان در چند جمله خلاصه کرد، آمریکا این کشور را بعد از بیست سال اشغال به بهانه مبارزه با تروریسم و توسعه افغانستان، با دولتی ناکارآمد و ارتشی ناتوان و ملیتی آسیبدیده ناشی از سیاستهای غلط دولت همپیمان آمریکا، در میان تمام مشکلات تنها میگذارد.
- مرتضی غلامرضائی پژوهشگر مسائل بینالملل - این روزها در افغانستان شاهد پیشروی بسیار سریع طالبان در نقاط مختلف این کشور هستیم. اما چه میشود که افغانستان که نیروهایش بیست سال تحت آموزش نیروهای ناتو و آمریکا بودند و با تجهیزات ناتو نیز مسلح شده اند به صورت دومینووار در حال شکست از طالبان بوده و در بسیاری از نقاط بدون درگیری خود را تسلیم طالبان میکنند.
اگر بخواهیم به طور دقیق نگاهی به میراث اشغالگری آمریکا در افغانستان انداخت باشیم میبینیم آمریکا در طول ۲۰ سال حضور مستمر و پر تعداد خود در افغانستان نه تنها ارتش افغانستان را برای روزهای سخت آماده نساخته است، بلکه با مداخله در ساختار ارتش و روند عضو گیری آن موجب قومیت گرایی در پستهای کلیدی و فرماندهی آن شده اند.
مسلما این عدم آمادگی و ناتوانی ارتش افغانستان دلیلی خواهد بود برای آمریکا تا در غالب توافق نامههای مختلف به حضور خود در این کشور و ساختار دولت آن ادامه دهد. اما سوال دیگر اینجاست که چگونه میشود که با آغاز روند خروج آمریکا از افغانستان شاهد پیشروی نیروهای طالبان هستیم و آمریکایی که سال ۲۰۰۱ به بهانه مبارزه با طالبان به این کشور حمله کرد، بیست سال بعد با طالبان توافق میکند که طالبان به کاروانهای آمریکایی در حال خروج آمریکا حمله نکند. این اتفاق علاوه بر تایید شکست آمریکا در افغانستان، نشان از پیروی آمریکا از سیاستهای خود بدون توجه به منافع افغانستان دارد.
واقعیت امروز آمریکا در افغانستان را میتوان در چند جمله خلاصه کرد، آمریکا این کشور را بعد از بیست سال اشغال به بهانه مبارزه با تروریسم و توسعه افغانستان، با دولتی ناکارآمد و ارتشی ناتوان و ملیتی آسیب دیده ناشی از سیاستهای غلط دولت همپیمان آمریکا، در میان تمام مشکلات تنها میگذارد.
دولت مستقر در کابل نیز این سالها نخواست قبول کند آمریکایی که کشورش را اشغال کرده است، نمیتواند شریک قابل اعتمادی برای روزهای بحرانی باشد. متاسفانه دولت کابل به خیال حمایت آمریکا، اهمیت روابط با همسایگان را نادیده گرفت و با اظهارات و اقدامات نسنجیده خود همسایگان افغانستان را از همکاری با دولت کابل دلسرد کرد.
از بعد ملی دولت افغانستان با انتصابات قومی و عدم در نظر گرفتن نظر ساکنین ولایات، هم موجب شد اقوام این کشور نسبت به دولت دلسرد شوند و هم مشخص شد حاکمان و فرماندهان غیر بومی در روزهای سخت دلبستگی به دفاع از این مناطق ندارند و خیلی راحت این مناطق را در برابر طالبان تسلیم میکنند.
از سوی دیگر دولت کابل با عدم حمایت مناسب از گروههای مردمی و بعضا سنگ اندازی در مسیر آنان، راه را برای سقوط ولایات افغانستان در مقابل طالبان هموار کرده است. سؤال اینجاست که آیا دولت تحت نظر آمریکا در کابل میتوانسته این اقدامات را بدون هماهنگی با آمریکا انجام دهد. اقداماتی که هماهنگی خاصی با خروج آمریکا از مناطق مختلف این کشور دارد.
آنچه مشخص است مردم افغانستان متوجه شده اند که هر دولتی که در کابل مستقر شود، بدون اتکا به توان مردم و تعامل با همسایگان خود به جای قدرتهای فرامنطقهای، نمیتواند از عهده تهدیدها برآید و نیروهای فرامنطقهای و آمریکا توافقات با دیگر کشورها را در راستای منافع استعماری خود در پشت پرده به ثمن بخس میفروشند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *