پیکر علی سلیمانی تشييع و به خاک سپرده شد
- امروز جمعه ۲۲ مردادماه پیکر مرحوم علی سلیمانی بازیگر سینما و تلویزیون که روز گذشته پس از چند روز درگیری با ویروس کرونا درگذشت، در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شد.
علی سلیمانی، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون به دلیل ابتلا به بیماری کرونا در سن ۵۰ سالگی درگذشت. سلیمانی در فیلمها و سریالهای مختلفی به ایفای نقش پرداخته بود که از جمله مهمترین آنها میتوان به فیلمهای سینمایی «سفر به چزابه»، «قارچ سمی» و «بی پولی» اشاره کرد. او همچنین در نمایشهای مختلفی به ایفای نقش پرداخته بود که «خنکای ختم خاطره» به کارگردانی حمیدرضا آذرنگ از جمله آنهاست.
فیلم «تنگه ابوقریب» و سریالهایی، چون «معمای شاه»، «ماه و پلنگ» و «اشکها و لبخندها» هم از دیگر آثاری است که علی سلیمانی در آنها نقشآفرینی کرد.
در ابتدای این مراسم سید جواد هاشمی روی سن رفت و درباره لحظات آخر زندگی علی سلیمانی گفت: داشتم آخرین نفسهای علی سلیمانی را در اتاق آی سی یو تماشا میکردم، یک پرستار داشت نفس علی را برمیگرداند، اما این امکان وجود نداشت چراکه علی داشت خداحافظی میکرد. خدا شاهد است که متوجه بودم علی دستش در دست مولاست، چون بیست و پنج سال دیدم که میگفت علی جان میخواهم جواب تو را با قلبم بدهم و دیدم که ضربان قلب کندتر میشد.
او ادامه داد: خواب دیدم که امیر المومنین قرآن به دست علی سلیمانی داده است و مطمئنم علی سلیمانی مهمان ویژه امیرالمومنین است. همه میدانند که علی چگونه امیرالمومنین را دوست داشت. اسم بابای علی، عشق علی و اسم پسرش را علی گذاشته بود. معلوم است که در این خانواده چه عشقی به علی وجود دارد.
هاشمی خاطرنشان کرد: این لحظه برای همه ما غمانگیز است، اما برای علی اینگونه نیست، زیرا بارها صبا دخترش به من گفت بابای من خیلی آرام استو آرامشش به من منتقل میشود. خواهش میکنم وقتی که علی را دفن میکنند، آرام باشید و بذارید علی را که میبرند آرام باشد.
در ادامه قطعات شعری برای این هنرمند خوانده شد.
سید جواد هاشمی پس از خواندن قطعات، جمعیت را به ایجاد نظم در مراسم دعوت کرد و خانواده این هنرمند به وداع با او پرداختند.
در پخش بعدی شعری را که علی سلیمانی در فیلم سینمایی «تنگه ابوقریب» در وصف حضرت ابوالفضل (ع) میخواند به زبان آذری خوانده شد.
در ادامه این مراسم سبا دختر زنده یاد سلیمانی در سخنانی بیان کرد: ساعت ۵:۲۰ دقیقه ۲۱ مرداد سحرگاه سال ۱۴۰۰ درست در آن دم که آفتاب دمید چشمانم باز شد و تو چشمانت را بستی. علیبابا. باشکوه لحظهای بود؛ لحظهای که جسم زمینی ات را رها کردی تا سبکتر سفر کنی. من تکامل را با ذره ذره وجودم درک کردم. با حافظه انگشتانم که لحظهای از دستان تو جدا نشد.
وی ادامه داد: من از تو آموختم که بخندم؛ که امیدوارم و صبور باشم. شاد باشم و شادی را نشر دهم. آموختم که زندگی ادامه دارد. کرونا چه واژه منحوسی، اما کرونا پیله بود و دور تو تنیده شد و تو پروانه شدی. من پرواز تو را با چشم جان دیدم. عشق واژه حقیری است برای احساسی که بین ما سه نفر جریان دارد. ما خانواده سه نفره سه ضلع مثلث هستیم و هیچ چیز آنقدر قوی نیست که بتواند اضلاع این مثلث را متزلزل کند. به قول خودت «هرکس آمده تا سهمش را بدهد تا برود. فراموش نکن که سهمی داری و به امید رفتنی.» پدرم با اسم علی به دنیا آمد و با عشق علی زیست و با علی همقدم شد. من صدای سلامی را که با قلبت به علی دادی شنیدم. من شنیدم وقتی گفتی به خدای کعبه رستگار شدم. بابا. علیبابا امروز تن تو بذر است، ما در زمین میکاریم تا سبز شوی و سبز بمانی.
وی در ادامه از طرف مادرش از همه همدریها تشکر کرد و گفت: علی همیشه میگفت امید را نشر دهید حتی اگر سخت باشد. امیدوارم از اینجا شادی و امید را به یادگار ببرید.
بعد از وداع خانواده و دختر و همسر زنده یاد سلیمانی با او و خواندن نماز میت، پیکر وی بر روی دوش همکارانش به سمت آرامگاه ابدی رهسپار شد.