صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

پیام عاشورایی امام خمینی (ره) به رزمندگان

۱۲ مرداد ۱۴۰۰ - ۲۳:۰۰:۰۰
کد خبر: ۷۴۶۷۲۶
دسته بندی‌: سیاست ، دفاعی و مقاومت
هوری حکایت مردی است که هور را پل پیروزی کرد و تا پایان کار، بر سر این پیمان ایستاد. او تا لحظه آخر در هور ماند تا مشعل هدایتی باشد برای راهیان نور و همه آیندگان.

 - شهید «علی هاشمی» از جمله کسانی است که با شنیدن «أین عمار» سر از میان نیزارهای هور بلند کرد و به ندای مظلومیت ولی زمان خود لبیک گفت. هوری حکایت مردی است که هور را پل پیروزی کرد و تا پایان کار، بر سر این پیمان ایستاد. او تا لحظه آخر در هور ماند تا مشعل هدایتی باشد برای راهیان نور و همه آیندگان.

کتاب هوری که به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی گردآوری شده است، به بخشی زندگی‌نامه و خاطرات سردار فاتح «هور»، شهید سرلشکر علی هاشمی می‌پردازد.  در سلسله برش‌هایی، به بازخوانی این کتاب می‌پردازد.
 

***

نفس مسیحایی

محسن رضایی، حسن عطشانی و...
یادم هست که علی هاشمی با همه نیرو‌های نصرت، قبل از عملیات بدر توانستند جاده الصخره، البیضه و جاده خندق و حد فاصل بین جاده خندق تا پشت جزایر را به خوبی شناسایی کنند. پس از پایان شناسایی‌ها، به انجام عملیات بدر اقدام کردیم، اما نتوانستیم آنطور که باید به اهداف مورد نظر برسیم.

در جلسه ارزیابی عملیات در قرارگاه، همه از وضعیت پیش‌آمده ناراحت بودند. احمد کاظمی سکوت کرد و حرفی نمی‌زد. حسین خرازی می‌گفت باید علت اصلی را پیدا کرد. هر کس تحلیل خاصی داشت.

علی نگاهش به من بود. منتظر بود مأموریت بعدی را اعلام کنم تا برود و مشغول شود. وقتی توجیه و ارزیابی عملیات تمام شد، احساس کردم فرماندهان روحیه خوبی ندارند، به بچه‌ها گفتم کسی زیارت عاشورا و روضه امام
حسین (ع) را برای ما بخواند.

بچه‌ها از نتیجه عملیات و شهادت تعدادی از فرماندهان ناراحت بودند و گریه می‌کردند. من هم دست کمی از آن‌ها نداشتم. آن روز، انگار همه غصه‌های عالم را توی دلم ریخته بودند.

در جلسه قرارگاه همه مشغول گریه و زاری بودیم. دقایقی بعد آقای رسول‌زاده گفت از دفتر امام با شما کار دارند. آقای محمدعلی انصاری بود. پرسید در قرارگاه چه خبر است؟ جواب دادم خبری نیست، بچه‌ها مشغول توسل و روضه‌خوانی هستند.

بعد ایشان گفت: امام به مناسبت عملیات بدر این پیام را داده است. پیام را برایم خواندند و من نوشتم. متن پیام این بود:» سلام مرا به آقا محسن و صیاد شیرازی و بچه‌ها برسانید و بگویید: «این جنگ اسلام و کفر است. با همه توان بایستید و به هیچ عنوان به خود سستی راه ندهید. ما تا آخرین قطرهی خون خودمان می‌ایستیم، شما هم باید بایستید».
 
وقتی این پیام را شنیدم، احساس کردم حیات دوباره پیدا کردهام. کاغذ به دست وارد جلسه شدم. بعد از دعا، پیام را برای فرماندهان خواندم. این پیام میان ما موجی از روحیه و شادابی ایجاد کرد.

چند روز بعد، فرماندهان را برای تجدید روحیه به جماران بردیم. بعد از گزارشی که به امام دادم از ایشان خواستم تا مثل همیشه ما را راهنمایی کنند. امام همه ما را به توکل و توحید دعوت کرد و فرمود: «از شکست‌ها نهراسید که مقدمه پیروزی است. نبی اکرم و امیرالمؤمنین (ص) هم در بعضی جنگ‌ها به حسب ظاهر شکست می‌خوردند».
 
امام به ما امید داد که بروید کار کنید و نا امید نشوید که خدا به شما کمک خواهد کرد. همه ما با حرف‌های امام، احساس کردیم به ظاهر با شکست در یک عملیات نمیشود قضاوت کرد. دیدار امام روحیه خسته ما را عوض کرد. فرماندهان اصرار داشتند زودتر به جنوب برگردیم و کار را برای عملیات‌های بعدی ادامه دهیم.

انتخاب منطقه هور صرف نظر از نتایج آن، با دشواری‌های زیادی همراه بود. در حد فاصل عملیات خیبر در اسفند سال ۱۳۶۲ تا عملیات بدر، تلاش زیادی برای انتخاب منطقهی عملیاتی انجام گرفت؛ ولی به نتیجه خوبی نرسیدیم.
 
وقتی عملیات بدر را بررسی می‌کنم، به این حقیقت می‌رسم که آن روز‌ها در ادامه جنگ، منطق‌های را پیدا کرده بودیم که یک رشته نقاط ضعف و قدرت داشت. اگر نیروی زرهی داشتیم، امکانات داشتیم، آتش داشتیم، می‌توانستیم در دشت‌های عریض و عمیق مانور کنیم. همین نداشتن‌ها سبب شد به نتایج مطلوب در بدر نرسیم.

آن روز‌ها مدام فشار می‌آوردند باید عملیاتی همراه با پیروزی کامل انجام بدهید. معتقدم در بدر ما مجبور بودیم بجنگیم، یعنی باید می‌جنگیدیم و اگر متوقف می‌شدیم، جنگ به کلاف سردرگمی تبدیل می‌شد.

شکست نسبی در عملیات بدر باعث تضعیف روحیه نیرو‌های عمل‌کننده و برخی فرماندهان شد. روحیه سرخوردگی بر بیشتر نیرو‌ها حاکم شد.

آن ایام در یکی از شناسایی‌ها علی ناصری یکی از بچه‌های زبده شناسایی اسیر شد. وقتی به حاج علی خبر رسید خیلی ناراحت شد.

علی ناصری از ابتدا در قرارگاه بود و اطلاعات زیادی داشت، منافقین و جاسوس‌ها نباید پی به اسارت او می‌بردند. حاجی به بچه‌ها گفت بروند برای ناصری یک مجلس ختم ترتیب بدهند و همه جا بگویند شهید شده!

مدتی بعد، عراق به خاطر شکست در بدر، حسابی از دست ایران عصبانی بود و شهر‌ها را زیر موشک گرفت. هواپیما‌های عراقی روی شهر دزفول هر شب و روز مانور می‌دادند و شهر را بمباران می‌کردند. باید به گونه‌ای پاسخ ددمنشی آن‌ها را می‌دادیم. اگر ما می‌توانستیم نقاط حساس عراق را بمباران کنیم، کمی از شدت موشکباران شهرهایمان کاسته می‌شد.

قرار شد نیرو‌های سازندگی بیایند و پد‌هایی را در هور ایجاد کنند تا با گذاشتن توپ روی آن‌ها بتوانیم شهر العماره عراق را که حدوداً چهل کیلومتر از خشکی‌های ایران در هور فاصله داشت زیر آتش بگیریم.

این اولین بار بود که این کار صورت می‌گرفت. گلوله‌های توپ ۱۳۰ و توپ‌هایی با برد ۴۵ کیلومتر شلیک شد. گلوله به پادگان‌ها و شهر‌های عراق رسید، آن‌ها کمی حساب کار دستشان آمد. با این کار ترسی در دل عراقی‌ها افتاد. اما هیچ کدام از این‌ها دل بچه‌ها را تسلی نمی‌داد. نیرو‌های زیادی در خیبر و بدر از دست رفتند. روحیه رزمندگان زیاد خوب نبود.
 
لذا در چند منطقه پی‌درپی چندین عملیات انجام شد تا روحیه مردم را بالا ببرد. عملیات‌هایی مثل قدس ۱ تا ۴، چهار عملیات محدود قدس در هور انجام شد که دست‌آورد‌های خوبی هم برای ما داشت. دو عملیات قدس را لشکر بدر که از مجاهدان عراقی بودند، انجام داد. آن‌ها از دشمن تلفات زیادی گرفتند.

٭٭٭

یادم نمی‌رود آن روز‌ها عد‌ه‌ای مرا تشویق کردند رسماً به امام اعلام کنم دیگر نمی‌توانیم بجنگیم! می‌گفتند اگر توانایی جنگ نداریم، برویم به امام بگوییم. این آرزوی کسانی بود که احساس می‌کردند واقعاً نمی‌شود جنگید!

توقف در جنگ فرورفتن در یک منجلاب را به دنبال داشت. همه امیدمان امام بود که قوت قلب ما بود و عاقبت نفس مسیحایی او معادلات را به هم زد. امام عزیز در یک پیام عاشورایی فرمودند: «حتی اگر یک خانه سالم مانده باشد و یک نفر در این مملکت زنده باشد، این جنگ را ادامه خواهیم داد. ما تا آخرین نفس ایستاده‌ایم».
 
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *