نفت؛ عامل محرک و توسعه یا مایحتاجی برای امرارمعاش روزانه؟
ریشه ناکارآمدی در دستیابی به هدف کاهش و قطع صادرات نفت خام را میتوان در نبود یک برنامه جامع حوزه انرژی و سند چشمانداز حداقل بیست و پنج ساله نفت و گاز را میتوان یافت. چراکه هنوز پاسخ این پرسش بهدرستی روشن نیست که نفت یک عامل محرک و توسعه است یا مایحتاجی برای امرارمعاش روزانه؟
- رضا عاشوریزاده کارشناس حوزه نفت و انرژی - آنچه بنده با آن مخالف هستم، صادرات نفت خام است. این نه تنها حرف کارشناسان و متخصصان و دلسوزان ایران اسلامی است که دغدغه بیش از ۲۵ ساله مقام معظم رهبری اهمیت این موضوع را بیشازپیش روشن میسازد.
البته حضرت آیتالله خامنهای در سخنرانی روز عید قربان سال ۱۳۹۹ تأکید کردند که با فروش و صادرات نفتی که ارزشافزوده در داخل کشور پیدا کند و محصولاتش صادر بشود، مخالفتی ندارند.
اگر به گذشته برگردیم و با شاخص اقدام و عمل بهمنظور کاهش خام فروشی نفت دولتها را ارزیابی کنیم، حداقل از اواسط دهه هفتاد شمسی علیرغم تأکید مکرر مقام معظم رهبری مبنی بر فرارسیدن روزی که دولت مستقر در چاههای نفت را ببندد و به جهان اعلام کند که حتی یک قطره نفت خام صادر نمیکند، هیچ دولتی نمره قبولی نخواهد گرفت.
البته دولتهای مستقر مواردی از قبیل نیاز به درآمد ارزی برای سازندگی کشور پس از دوران هشت ساله دفاع مقدس، فرصت استفاده از نفت بیش از یکصد دلاری برای افزایش ذخیره ارزی کشور و مشکلات ناشی از تحریم را بهعنوان عوامل مهم عدم موفقیت در کاهش واقعی صادرات نفت خام مطرح کردهاند.
به نظر بنده فارغ از دلایل مطروحه از سوی دولتها، ریشه ناکارآمدی در دستیابی به هدف کاهش و قطع صادرات نفت خام را میتوان در نبود یک برنامه جامع حوزه انرژی و سند چشمانداز حداقل بیست و پنج ساله نفت و گاز را میتوان یافت. چراکه هنوز پاسخ این پرسش بهدرستی روشن نیست که نفت یک عامل محرک و توسعه است یا مایحتاجی برای امرارمعاش روزانه؟
البته حضرت آیتالله خامنهای در سخنرانی روز عید قربان سال ۱۳۹۹ تأکید کردند که با فروش و صادرات نفتی که ارزشافزوده در داخل کشور پیدا کند و محصولاتش صادر بشود، مخالفتی ندارند.
اگر به گذشته برگردیم و با شاخص اقدام و عمل بهمنظور کاهش خام فروشی نفت دولتها را ارزیابی کنیم، حداقل از اواسط دهه هفتاد شمسی علیرغم تأکید مکرر مقام معظم رهبری مبنی بر فرارسیدن روزی که دولت مستقر در چاههای نفت را ببندد و به جهان اعلام کند که حتی یک قطره نفت خام صادر نمیکند، هیچ دولتی نمره قبولی نخواهد گرفت.
البته دولتهای مستقر مواردی از قبیل نیاز به درآمد ارزی برای سازندگی کشور پس از دوران هشت ساله دفاع مقدس، فرصت استفاده از نفت بیش از یکصد دلاری برای افزایش ذخیره ارزی کشور و مشکلات ناشی از تحریم را بهعنوان عوامل مهم عدم موفقیت در کاهش واقعی صادرات نفت خام مطرح کردهاند.
به نظر بنده فارغ از دلایل مطروحه از سوی دولتها، ریشه ناکارآمدی در دستیابی به هدف کاهش و قطع صادرات نفت خام را میتوان در نبود یک برنامه جامع حوزه انرژی و سند چشمانداز حداقل بیست و پنج ساله نفت و گاز را میتوان یافت. چراکه هنوز پاسخ این پرسش بهدرستی روشن نیست که نفت یک عامل محرک و توسعه است یا مایحتاجی برای امرارمعاش روزانه؟
تولید و بهرهبرداری از نفت ارزان، یعنی نفتی که هزینههای اکتشاف، استخراج، بهرهبرداری، انتقال و صادرات آن ناچیز باشد عاملی مهمی است که دولتها تمرکز خود را بر صادرات بیشتر آن بهصورت خام فروشی قراردادند چراکه اهتمام دولتها بر این است که از سادهترین و آسانترین راه درآمدزایی یعنی خام فروشی، ارز موردنیاز را بهجای سرمایهگذاری در حوزه توسعهی پتروپالایشگاهها و ایجاد شهرکهای شیمیایی که شاید امکان افتتاح آنها به عمر دولت مستقر نرسد در امور عمرانی و رفع مشکلات معیشتی قابلمشاهده و افتتاح از سوی دولتمردان هزینه کند و بدین گونه محبوبیت و اقبال بیشتری نزد افکار عمومی جامعه پیدا کند.
در حال حاضر بیش از ۶۵ هزار پروژه ناتمام عمرانی را میتوان ارثیه شوم دولتهای قبلی برای دولت سیزدهم نامید که متأسفانه میتواند همچون نارنجکهای جنگی بر سر راه برنامهریزی و اقدام عملیاتی دولت سیزدهم در مسیر تدوین و اجرایی سازی نقشه راه توسعه زنجیره تأمین فرآوردههای نفتی عمل کند.
خط لوله انتقال نفت خام گوره به جاسک و دسترسی به آبهای آزاد بین الملی یک اقدام راهبردی است لیکن تبلیغات پررنگ خبری وزارت نفت مبنی بر صادرات سریعتر، راحتتر و ارزانتر نفت خام جای بسی تأمل دارد چراکه قرار بود این انتقال با انجام بستههای کاری مشتمل بر؛ تکمیل پنج تلمبهخانه نفتی، تکمیل اسکله دریایی، خط لوله دریایی و از همه مهمتر احداث پتروپالایشگاهها و شهرکهای شیمیایی باهدف تکمیل و توسعهی زنجیره تأمین فرآوردههای نفتی نیز در آن منطقه صورت پذیرد تا به معنای واقعی شاهد ظهورهای انرژی جدید در کشور و توسعه و اشتغال پایدار برای منطقه باشیم.
جای بسی شگفتی است که وزارت نفت مصرانه با افتتاح زودهنگام این پروژه عظیم ملی تلاش میکند تا ضمن وارد کردن کوتاهی و تقصیر به بخش خصوصی مبنی بر عدم ساخت پتروپالایشگاهها علیرغم صدور مجوز، اهمیت این پروژه را منحصر به صادرات سریعتر نفت خام و عبور از تنگه هرمز میکند.
نکته جالب و کمتر دیدهشده در این افتتاح زودهنگام، اذعان مدیران طرح مبنی بر تست خط لوله انتقال با آب است. البته موضوع آبگیری برای تست نشتی خط لوله کاملاً منطقی است لیکن مدیران طرح در شرایطی که کشور با تنش آبی روبرو است اظهار داشتهاند رودخانههایی که قرار بود منبع تأمین آزمایشهای نهایی خط لوله تلقی شود خشک شد و تأمین آب از طریق شرکتهای آب منطقهای باقیمت هر مترمکعب ۳۰ هزار تومان انجام شد.
با توجه به موارد مطروحه پرسشهای اساسی این است:
۱.خام فروشی نفت را تا چه زمانی میخواهید ادامه دهید؟
۲. تکمیل و توسعه زنجیره تأمین فرآوردههای نفتی را از چه زمانی میخواهید اجرایی کنید؟
۳. امنیت تنگه هرمز را ما در اختیار داشتیم و داریم، چرا برای دور زدن این تنگه، انقدر خوشحالید؟
۴. با توجه به سهولت دسترسی به آبهای آزاد، این اقدام برای خریداران نفت به دلیل کاهش هزینههای کشتی مقرونبهصرفه است. نفع ما دقیقاً چیست؟
۵. دلیل غفلت وزارت نفت دولتهای یازدهم و دوازدهم جهت برنامهریزی درست برای پرهیز از عقبماندگی در سایر بستههای کاری پروژه خط لوله انتقال نفت گوره به جاسک، بالأخص ساخت و توسعه پتروپالایشگاهها و شهرکهای شیمیایی چیست؟
۶. عملکرد وزارت نفت دولتهای یازدهم و دوازدهم برای کاهش خام فروشی نفت چه بود؛ لذا از جناب آقای مهندس زنگنه، وزیر ۱۶ ساله وزارت نفت انتظار میرود در این روزهای آخرین صدارت، بهجای برپایی جشن افتتاحیه زودهنگام پروژههای ناتمام، پاسخگویی به سؤالات کارشناسان و دلسوزان ایران اسلامی را در دستور کار قرار دهند.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *