موزه هنرهای معاصر مروج فرهنگ دینی و ملی ماست
احسان آقایی گفت: برخلاف تصوری که وجود دارد بخش عمدهای از هنر مدرن و معاصر ایران ریشه در تاریخ فرهنگ و هنر کشورمان دارد.
احسان آقایی مدیر موزه هنرهای معاصر درخصوص چرایی تاسیس این موزه و نسبتش با هنر سنتی ایران به میزان گفت: در مجموع تحلیلهای متفاوتی میشود دراین باره داشت. اما واقعیت این است که وقتی بخواهیم با زمان معاصر صحبت کنیم باید ادبیات گفتگو با زمانه معاصر را هم بلد باشیم. به عنوان مثال وقتی ما وارد یک فضای جهانی میشویم باید ادبیات آن فضای جهانی را هم بلد باشیم. اما آن چیزی که اهمیت دارد این است که آن ادبیات جهانی باید ریشه در گذشته فرهنگی آن کشور داشته باشد.
وی ادامه داد: برخلاف تصوری که وجود دارد بخش عمدهای از هنر مدرن و معاصر ایران ریشه در تاریخ فرهنگ و هنر کشورمان دارد. وقتی در سال هزار و سیصد و سی و دو دانشکده هنرهای تزئینی شکل میگیرد اتفاقا برای این منظور بوده که دانشجویان هنر را با هنرهای کاربردی کشور آشنا کند. چون آن زمان دانشکده هنرهای زیبا کاملا هنر غربی را ترویج میکرده و دانشکده هنرهای تزئینی وارد میشود تا این فضا تغییر کند. این مساله اتفاقا باعث شد تا مهمترین جنبش هنری معاصر ایران به نام جنبش سقاخانه شکل بگیرد. جنبش سقاخانه مبتنی بر باورهای عرفی، دینی، آیینی و ملی ماست. یعنی این هنر به لحاظ فرم مدرن است، اما دارای درونمایهای مذهبی و میهنی است. اتفاقا گرانترین هنر معاصر ما هم مربوط به آثار هنرمندان آن دوره است؛ بنابراین فرم هنری میتواند غربی باشد، اما باید ریشه در تاریخ فرهنگی کشور داشته باشد که بخش عمده هنر معاصر ما این ویژگی را دارد.
بیشتر بخوانید:
آقایی در پاسخ به اینکه چرا موزه هنرهای معاصر که در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی افتتاح شده بود به سرعت وظایف نهادی اش تغییر کرد و فعالیت هایش به حالت تعلیق در آمد گفت: زمانی که این موزه در ایران تاسیس شد واقعیت این است که ما شرایط مناسبی برای وجود هنر مدرن را نداشتیم. اگر بر اساس یک مطالعه کرونولوژیک بخواهیم حساب کنیم در حوزه فرهنگ عموما مردم ما هنوز درکی از هنر مدرن معاصر نداشتند. از طرفی برنامههای مدرنیته اجباری پهلوی اول باعث شده بود که نوع حرکت جامعه با نوع برنامه ریزی دولتمردان آن دوره همسو نباشد. وقتی درباره هنر مدرن در غرب بخواهیم صحبت کنیم و مثلا درمورد جنبش هنر امپرسیونیسم بحث کنیم این هنر که در خلا شکل نگرفته بلکه از پانصد سال قبل این سبک نقاشی دارای پشتوانه بوده است. در واقع اتفاقاتی که در دل رمانتیزم روی داده این سبک هنری را در غرب به وجود آورده است.
وی افزود: اما در کشور ما در دوره پهلوی اول این تصور وجود داشت که اگر قرار است کشور پیشرفت کند همه چیز باید مدرن شود. در آن دوره بیش از اینکه به ساختارها اهمیت داده بشود به ظواهر مدرنیته اهمیت داده میشد. برای همین مسوولان آن دوره شروع کردند به وارد کردن نشانههای مدرنیته که بخشی از این تلاش در نوع پوشش و لباس مردم مثلا کت و شلوار و کلاه فرنگی ظاهر شد. به هرحال بخشی از این تلاشها دارای مظاهر اجتماعی بود و بخش دیگری هم به مظاهر هنری مربوط میشد. مظاهر هنری هم بیشتر مربوط به وارد کردن هنر مدرن میشد. بر همین منوال شماری از جوانان برای تحصیل در رشتههای هنری راهی اروپا شدند و بعد در بازگشت حامل هنر مدرن برای کشور شدند. اما مسالهای که وجود دارد این است که آیا این هنر مدرنی که وارد شده بود با عقبه فرهنگی کشور هم سنخی داشته یا خیر.
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *