صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

چنان قحط سالی شد اندر دمشق...

۱۶ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۵:۰۱:۵۲
کد خبر: ۷۴۳۴۱
خبرگزاری میزان - این روزها برخی از مردم سوریه، افغانستان، عراق و پاکستان مهاجرت را انتخاب کرده‌اند، اما پذیرش این افراد تا چه حد به حل مشکل این کشورها کمک می‌کند؟ کشورهای حامی تروریست که نتوانستند بر خاک این کشورها تسلط پیدا کنند، چه برنامه‌ای برای آن‌ها دارند؟
به گزارش به نقل از تسنیم، مهاجرت، عنوانی که معانی بسیاری را با خود همراه دارد، اما در نهایت مهاجرت، مهاجرت است و با خودش آسیب‌هایی دارد که حتی در بهترین حالتش نیز رخ می‌دهد، حال چه رسد به آنچه این‌ روزها از آن یاد می‌شود. شاید در چند دهه اخیر مهاجرت مردمان کشورهای شرق آسیا به کشورهای اروپایی و آمریکا از جمله اتفاقات معمولی مهاجرت بوده است، اما مهاجرت برای مسلمانان شکلی دیگر دارد و نسخه دردناک آن را می‌توان در رابطه با مهاجران افغانستانی دید.

آنچه که مهم است مردمان کشورهای غرب آسیا، شیوه و تعلق خاطر متفاوت‌تری نسبت به دیگر مناطق جهان در زندگی خود دارند. اکنون اما مسئله متفاوت شده است، حالا برخی کشورهای غرب آسیا مانند سوریه و عراق طی چهار سال گذشته از کشورهای خود فراری شده‌اند. معادله ساده ای چیده شده است، بسیاری از اروپاییان تروریست به راحتی خودشان را به عراق و سوریه رساندند و با همکاری گروه تروریستی داعش کاری کردند که هزاران مسلمان کشته شوند و میلیون‌ها مسلمان دیگر آواره.

حالا این آوارگان توسط کشورهای حامی و پرورش دهنده تروریست پذیرش می‌شوند و این معادله پیچیده‌ای است که حتی بسیاری از کشورهای اروپایی را نگران کرده است.بحرانی که توسط کشورهای غربی و آمریکا برای سوریه ایجاد شد حالا با ژست دلسوزانه‌ آن‌ها برای مردم این کشور ادامه دارد.

***

غرب به مهاجرین یارانه می‎دهد، زمینه کار و آموزش را برایشان فراهم می‌کند تا نسل جدید از مهاجران سوری، عراقی، پاکستانی و افغانستانی تربیت کند. افرادی که به دور از وطن خود با شرایطی روبرو می‌شوند که نه دیگر تعلق خاطری به ملی گرایی خود دارند و نه حتی بستری مناسب برای دین. همه چیز درست چیده شده است، بسیاری که مقاومت می‌کنند و تلاش برای حفظ خاک و اعتقادات خود، یا کشته می‌شوند و یا به مقاومت ادامه می‌دهند، بسیاری دیگر هم که شرایط ماندن برایشان سخت شده است به امید زندگی بهتر مهاجرت می‌کنند، اما مشخص نیست از این میان چند درصد افراد پس از رشد علمی و مالی دوباره به کشور خود و برای آبادانی‌اش باز می‌گردند و یا اینکه چند درصد آن‌ها مسلمان باقی می‌مانند؟ و اصلا کشورهای مقصد تا چه زمانی می‌تواند پذیرای آنان باشد.

***

شش سال پیش مرکل، صدر اعظم آلمان گفت:«چندفرهنگی که ایده‌‌ای قابل احترام است و می‌گوید که ما باید در صلح و آرامش در کنار هم زندگی کنیم، در آلمان شکست خورده است» مسئله‌ای که چالشی بزرگ در  این کشور ایجاد کرد، چراکه نزدیک به 30 درصد جمعیت این کشور مهاجر هستند و 5 درصد جمعیت 82 میلیونی آلمان مسلمان و این اتفاق برای بسیاری از افراطیون آلمانی غیر قابل پذیرش است.

سیاست «یکپارچه کردن مهاجران» در آلمان از جمله برنامه‌های بود که نتوانست به خوبی تاثیرگذار باشد و همچنان بسیاری از ترک‌ تبارهای آلمان دین و آداب و رسوم خود را حفظ کرده‌اند و حتی بسیاری از آنان همچنان نیازی به فراگیری زبان آلمانی ندارد. هرچند نگاه آلمان از ابتدا به مهاجران، نکاهی ابزاری برای تامین نیروی کار در این کشور بوده است، اما کم‌تر مهاجرانی هستند که علاقه‌ای برای بازگشت به کشور خود داشته باشند و خود را مهمان این کشور بدانند. با این همه گروه‌های افراطی بسیاری در آلمان به اسلام هراسی و اقدامات نژاد پرستانه مشغول هستند و اقدمات آن‌ها در قبال آیلان، کودک سوری نیز صورت گرفت.

هرچند که وزیر امور خارجه آلمان پذیرش فعلی این مهاجران را یک استثناء خوانده است، اما بسیاری از این افراد برای اقامتی کامل و دریافت کارت شهروندی به آلمان آمده‌اند، شاید بتوان اکنون حس مردم سوریه را با حس رزمندگان شیمیایی کشور خودمان مقایسه کرد، رزمندگان که با صلاح‌های شیمایی آلمانی به آن وضع دچار شده‌اند، حالا برای درمان باید به آلمان می‌رفتند.

***

مهاجرت افراد از کشور خود آسیب‌های فراوانی را برای کشور مبداء به همراه دارد، آسیب‌هایی که پر کردن خلاء آن زیاد آسان نیست. از طرف دیگر با تمام سختی و اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی که برای مهاجران وجود دارد، نکته اصلی اینجاست که کشورهای غربی قرار است چه تدبیری در مقابل این سیل عظیم مذهبی و فرهنگی داشته باشند، آیا وجود این تعداد از مسلمانان شکلی تازه در روند روبه رشد اسلام‌گرایی ایجاد می‌کند؟ آیا این اتفاق باعث می‌شود مسلمانانی که خود از گروه‌های تروریستی وحشی که اروپاییان هم جزء آن هستند فرار کنند و حالا فرصتی بیابند تا به مردمان جهان تصویری واقعی از اسلام ارائه دهد؟ یا اینکه حاصل این مهاجرت با برنامه‌ریزی دیگری قرار است تیدل به نیرویی کمکی برای تروریست‌ها ایجاد کند.

سباستین کورتز وزیر خارجه اتریش نیز در واکنش به موج هجوم مهاجران خارجی به مرز اتریش از یک زنگ خطر برای اروپا سخن می‌گوید، او گفته است:«هزاران مهاجر غیرقانونی که در مجارستان گرفتار شده‌اند، زنگ خطر را برای اروپا به صدا درآورده است.  امیدوارم که این یک زنگ خطر باشد و شرایط کنونی دیگر ادامه پیدا نکند.»

***

این روزها برخی از مردم سوریه، افغانستان، عراق و پاکستان مهاجرت را انتخاب کرده‌اند، اما پذیرش این افراد تا چه حد به حل مشکل این کشورها کمک می‌کنند، آیا حالا که کشورهای حامی داعش نتوانستند بر خاک این کشورها تسلط پیدا کنند، به جای آمدن خود آن‌ها را به پیش خودشان فرا می‌خوانند؟ برنامه جدید آن‌ها برای مردم مظلوم غرب آسیا چیست؟

/انتهای پیام/

: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *