عوامل مؤثر در نزدیکی ایران- روسیه نسبتاً قوی هستند
نیکلای کاژانوف، تحلیلگران اندیشکده کارنگی روسیه بر این باور است که عوامل مؤثر در نزدیکی ایران- روسیه نسبتاً قوی هستند و در آینده نزدیک نمیشود انتظار داشت شکافی در روابط مسکو و تهران روی دهد.
- با ترسیم نمودار تحول نگرش روسیۀ پساشوروی به ایران، جابه جاییهایی با شدت نوسان گسترده قابل مشاهده است که در یک سوی آن، ایران به مثابه «متحدی مطمئن و قابل اتکا در منطقه و جهان» و «متحدی در برابر دشمان مشترک» و در سوی دیگر به عنوان «تهدید جنوبی و به منزله ابزاری برای تنظیم روابط با غرب» مورد شناسایی قرار گرفته است.
یکی از جلوههای عملی این نوسان، در ارائه دو رای متفاوت و مهم در شورای امنیت سازمان ملل متحد در قبال ایران مشاهده میشود، مخالفت و وتوی قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت در ۲۶ فوریه ۲۰۱۸ و موافقت و رای به قطعنامه ضد ایرانی ۱۹۲۹ در ۹ ژوئن ۲۰۱۰ است.
«ایران در هندسه سیاست خارجی روسیه» عنوان کتابی به قلم محمد شاد است که وی در این اثر کوشیده است تصویری منطبق با واقعیت، از نحوه سیاستگذاری خارجی روسیه در مقابل ایران و عناصر دخیل در شکلگیری این سیاستها ارائه دهد. در نظر دارد هر روز برشی از این کتاب را با خوانندگان خود به اشتراک بگذارد.
یکی از جلوههای عملی این نوسان، در ارائه دو رای متفاوت و مهم در شورای امنیت سازمان ملل متحد در قبال ایران مشاهده میشود، مخالفت و وتوی قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت در ۲۶ فوریه ۲۰۱۸ و موافقت و رای به قطعنامه ضد ایرانی ۱۹۲۹ در ۹ ژوئن ۲۰۱۰ است.
«ایران در هندسه سیاست خارجی روسیه» عنوان کتابی به قلم محمد شاد است که وی در این اثر کوشیده است تصویری منطبق با واقعیت، از نحوه سیاستگذاری خارجی روسیه در مقابل ایران و عناصر دخیل در شکلگیری این سیاستها ارائه دهد. در نظر دارد هر روز برشی از این کتاب را با خوانندگان خود به اشتراک بگذارد.
از نظر نیکلای کاژانوف، تحلیلگران اندیشکده کارنگی روسیه، اتحادی میان روسیه و ایران در مسئله سوریه در کار نیست. هماهنگی میان ایران و روسیه در سوریه منبعث از ساختار نهادینهای در قالب اتاق عملیات مشترک با پایگاه فرماندهی مشترک نبود و هر دو به طور مستقل به سازماندهی اقدامات خود مشغولاند. حتی در برخی موارد، ناهماهنگیهایی نیز میان این دو به موقوع میپیوندد.
تاکتیکهای تعامل با سوریه هم تفاوت دارد. ایران با تشکیل هستههای دفاع وطنی عملاً نیرویی را در موازات نیروهای اسد ایجاد کرده است؛ اما روسیه با این روش مخالف است و خود را مقید به روشهای کلاسیک مبارزه و در هماهنگی کامل با اسد میداند.
به گفته کاژانوف، همین وضعیت ازدواج مصلحتی موجب کند شدن لبههای تیز اختلافات شده است. با این حال، این تعامل مصلحتی مشکل اصلی را حل نمیکند و فقط زمان باز مطرح شدن اختلافات را به تعویق میاندازد؛ دو طرف، به رغم موضع مشترک رسمی در مورد اسد، بر نظریات خود باقی ماندهاند و اتحادی ندارند.
کاژانوف در قسمت دیگر به نقش بنیادین بازیگران ثالث اشاره میکند و محدودیتهای روسیه را از این منظر برمیشمرد. از نظر وی، روسیه نخواهد توانست با اصرار برهمپیمانی با ایران «سیاست توازنبخشی» خود را در تنظیم روابط با کشورهای خاورمیانه، به ویژه کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس حفظ کند؛ ضمن اینکه تخریب روابط با کشورهای عرب سنی، مخاطرات امنیت داخلی را نیز برای روسیه خواهد داشت.
از سوی دیگر، وی بر این باور است که روسیه نخواهد توانست با تأکید بر همکاری با ایران، رژیم صهیونیستی را نیز نادیده بگیرد؛ صهیونیستها نگران افزایش کنشگری ایران و حزبالله در سوریه علیه خود در دراز مدتاند و در نهایت، روسیه ناگزیر با این چالش مواجه میشود که آیا مانع ایران شود یا بر تحریکات ضدصهیونیستی چشم بندد. انتخاب پیچیده و مبهمی است.
هر تصمیم به ناچار تعادل در مثلت تل آویو- مسکو- تهران را برای روسیه بر همیزند. از نظر کاژانوف، این تناقضات باعث میشود که اتحاد پایا و راهبردی میان روسیه ایران شکل نگیرد.
او بر این باور است که عوامل مؤثر در نزدیکی ایران- روسیه نسبتاً قوی هستند و در آینده نزدیک نمیشود انتظار داشت شکافی در روابط مسکو و تهران روی دهد؛ اما در بلندمدت، این همکاری در هر صورت محدود خواهد شد و به مؤلفههای بسیاری بستگی خواهد شد.
کیفیت ساختار دولت آتی نیز از موضوعات محلی اختلافات است. در هنگامهای که بحث فدرالشدن حکومت در سوریه از جانب روسیه مطرح شد، ایرانیهابه شدت موضع گرفتند و آن را عامل برای تضعیف قدرت بشار اسد و تشریفاتی شدن نهاد حکومت مرکزی دانستند؛ ضمن اینکه افزایش قدرت کردها نیز از قدیم مورد اعتراض ایرانیها بوده است.
کاژانوف در نهایت این گونه جمعبندی میکند که «روسیه و ایران در سوریه شراکت اجباری داشتهاند. تعامل آنها ماهیت وضعی و محدود دارد. شناسایی این مشخصه، هم از روی تفاوت انگیزههای طرفین که مشروط به مداخله آنها در درگیری نظامی شده است و هم از این بابت که ایجاد یک اتحاد کامل نظامی- سیاسی احتمالا به روابط با کشورهای ثالث آسیب خواهد زد، قابل درک است.
تبادل اطلاعات در حد ضرورت برای همکاری متقابل مسکو و تهران ادامه خواهد یافت؛ اما در حال حاضر، به احتمال قوی، فرصتهای همکاری، دیگر به حد نهایی رسیده است».
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *