صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

فرهنگ و سیاست بین االملل

۱۷ تير ۱۴۰۰ - ۱۳:۳۷:۱۲
کد خبر: ۷۳۹۶۸۱
برای مدت‌ها مطالعه سیاست بین الملل تحت تاثیر رویکرد واقع گرایی، ظاهرا باعث کم توجهی به ابعاد فرهنگی و هنجاری الگو‌های رفتاری بازیگران شده است.
خبرکزاری میزان -  اشکان ممبینی کارشناس امور بین‌الملل- برای مدت‌ها مطالعه سیاست بین الملل تحت تاثیر رویکرد واقع گرایی، ظاهرا باعث کم توجهی به ابعاد فرهنگی و هنجاری الگو‌های رفتاری بازیگران شده است.

در این شرایط تلاش فراوانی که برای تجزیه و تحلیل رویداد‌های بین المللی از زوایای مختلف از جمله سیاسی و اقتصادی به عمل آمده است، عملا فضای اندکی را برای توجه به بخش‌های فرهنگی و اجتناعی باقی گذارده است، هر چند به ظاهر دولت‌ها بر اساس وجود منافع متعارض به صف آرایی در مقابل یکدیگر پرداخته و در شرایط همسویی خواستها، هدف‌ها و استراتژی‌ها به همکاری با یکدیگر مبادرت می‌کنند و همچنین در یک وضعیت تعادلی، به رقابت باهم می‌پردازند و ما هر یک از موقعیت‌های مزبور را در چهار چوب علایق اقتصادی، سیاسی و امنیتی تبیین، تشریح و تفسیر می‌کنیم.

با این حال، در اکثر مواقع عملا برداشتها، شناخت‌ها و ارزیابی‌ها که به صورت‌های ملموس اقتصادی، سیاسی و تجلی می‌یابند، نشئت گرفته از یک سلسله ارزشها، هنجار‌ها و اعتقادات است.
 
با وجود آن که امکان دارد به ظاهر این گونه تصور شود که در فرایند نظریه پردازی سیاست بین الملل، توجه اندکی به ابعاد فرهنگی الگو‌های رفتاری می‌شود لکن این غفلت لزوما به معنای آن نیست که اعمال و عکس العمل‌های بازیگران نسبت به رویداد‌های گوناگون از عوامل فرهنگی نشئت نگیرند.

باید اذعان داشت که با وجود آن که عدم تاکید بر ابعاد فرهنگی سیاست خارجی و عرصه بین الملل می‌تواند محققان و نخبگان را متهم به تقلیل گرایی نماید، از طرفی تاکید عمده و بارز بر این مقوله و در حاشیه قرار دادن ابعاد دیگر از جمله سیاسی، اقتصادی، تجاری  امکان دارد تعارضات و تضاد‌های موجود بازیگران را به واسطه مورد توجه قرار دادن هنجار‌ها، ارزش‌ها و نماد‌ها و اصرار بر باید‌ها و نباید‌ها تشدید کند.

بدین ترتیب شاید تا زمانی که هنجار‌های عام جایگزین نگاه‌های خاص گرایانه فرهنگی نگردیده اند، مدل انتخاب منطقی دیپلماسی ممکن است پوششی برای تعارضات هنجاری و ارزشی سیاست بین الملل به شمار آید.

از سویی موضوع فرهنگ در سیاست بین الملل را می‌توان از زاویه و منظر دیگر مورد توجه قرار داد. بر اساس این تحلیل در حقیقت نظریه روابط بین الملل مجموعه روایت‌هایی را در مورد دنیای سیاست بین الملل در اختیار ما قرار می‌دهد. تحت این شرایط نظریه روابط بین الملل عمدتا بر اسطوره ها، فرهنگ و ایدئولوژی متکی است.

اگر از این بعد به مسئله نگاه کنیم در این صورت در می‌یابیم که فرهنگ نه تنها بخش فراموش شده روابط بین الملل نیست بلکه اصولا بدون توجه به عناصر هنجاری، ارزشی، اسطوره‌ای و ایدئولوژیک فرهنگ، نمی‌توان به ارائه نظریه‌ای مباردت نمود و سیاست بین الملل را در چهارچوب رویکردی خاص مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.

بر اساس این تجزیه و تحلیل، در اکثر موارد نظریه پردازان بدون آنکه ذکری از اسطوره سازیها، ایدئولوژی و فرهنگ خاص به عمل آورند عملا به صورت ناخود آگاه بر مبنای این متغیر، سیاست بین الملل را تبیین و تفسیر می‌کنند.

 
انتهای پیام/ 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *