مصالحه با آمریکا، آرزو و آمال تجدیدنظرطلبان/نامهنگاری ملتمسانه داعیهداران خط امام به مقصد آمریکا
خبرگزاری میزان - از سال 74 به بعد، پس از تاسیس حزب لیبرال دموکرات کارگزاران و نفوذ عناصر این حزب به مجلس پنجم و دولت اول اصلاحات، به تدریج بحث برقراری رابطه و انجام مذاکره با آمریکاییها به نقل محافل سیاسی و رسانهای جریان تجدیدنظرطلب و استحاله شده تبدیل شد؛ البته با روی کارآمدن مجلس ششم و راه یابی عناصر رادیکال حزب منحله مشارکت به دولت دوم اصلاحات نیز بحث مصالحه با شیطان بزرگ از زاویهای دیگر از سوی چپهای مدرن مطرح شد.
از سال 74 به بعد، پس از تاسیس حزب لیبرال دموکرات کارگزاران و نفوذ عناصر این حزب به مجلس پنجم و دولت اول اصلاحات، به تدریج بحث برقراری رابطه و انجام مداکره با آمریکاییها به نقل محافل سیاسی و رسانهای جریان تجدیدنظرطلب و استحاله شده تبدیل شد؛ البته با روی کارآمدن مجلس ششم و راه یابی عناصر رادیکال حزب منحله مشارکت به دولت دوم اصلاحات نیز بحث مصالحه با شیطان بزرگ از زاویهای دیگر از سوی چپهای مدرن مطرح شد.
اهتمام و تکاپو جریان تجدیدنظرطلب برای فتح باب مذاکره و مصالحه با آمریکا در دو دهه اخیر، در شرایطی بوده است که نیروهای ارزشی انقلاب اسلامی همواره بر ضرورت مرزبندی با شیطان بزرگ تاکید کردهاند و همواره اعلام داشتهاند که آمریکا دشمن شماره یک ملت ایران است؛ این کشاکش تا آنجا پیش رفت که وقتی یک مسئول در مقطعی خواستار حذف شعار مرگ بر آمریکا شد، نیروهای ارزشی انقلاب اسلامی با ایستادگی و پافشاری به وی تذکر دادند که این شعار یک شعار استراتژیک است و ریشه در بنیان های انقلاب اسلامی دارد.
التهاب عناصر تجدیدنظرطلب برای برقراری رابطه با آمریکا اگرچه در میانههای دهه 80 فروکش کرده بود و آنها بیشتر تمایل به برقراری رابطه مخفی و واسطهای با آمریکاییها برای آشوب گری و فتنه انگیزی در داخل داشتند؛ اما پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 92 و روی کارآمدن دولت یازدهم، باتوجه به استراتژیای که این دولت در حوزه سیاست خارجی و به منظور حل مسئله هستهای اتخاذ کرده بود، عناصر تجدیدنظرطلب بار دیگر به میدان آمدند و بیرق برقرای رابطه با آمریکا را به بهانه مذاکرات هسته ای در دست گرفتند.
"تا پایان نمیتوانیم با آمریکا قهر باشیم"؛ "مذاکرات هستهای «تابوی» گفتوگوی رو در رو با آمریکا را شکست"؛ "بازگشایی سفارت آمریکا در ایران غیرممکن نیست"؛ اینها تنها بخشی از اظهارات عناصر تجدیدنظرطلب برای فتح باب مذاکره و مصالحه با آمریکا در طول دو سال اخیر است؛ ذوق زدگی و تعجیل این طیف استحاله شده برای برقراری رابطه با شیطان بزرگ به قدری بود که یکی از مسئولین در یک نقل قول مدعی شد که امام(ره) در اواخر عمرشان موافق حذف شعار مرگ بر آمریکا و برقراری رابطه با این کشور بودند. ادعایی که با تعجب و واکنش نیروهای ارزشی و انقلابی مواجه شد.
اما در طول دو سال اخیر که مذاکرات هستهای میان ایران و کشورهای 1+5 جریان داشته است، به اقتضاء جایگاه آمریکا میان کشورهای مزبور و تمرکز دولت یازدهم برای حل مسئله هستهای، چندین دور مذاکره دوجانبه میان مسئولان ایرانی و آمریکایی رخ داده است؛ این اتفاق اگرچه عناصر تجدیدنظرطلب و مستحیل را از هول حلیم به ته دیگ دوستی با شیطان بزرگ انداخته است، اما در این میان رهبر بصیر انقلاب اسلامی در بیانات متعدد، هرگونه برقراری رابطه با آمریکا را با توجه به شرایط فعلی غیرممکن دانستند و بارها اعلام داشتند که مذاکره با آمریکاییها صرفا منحصر در موضوع هستهای است.
در 27 تیر سال جاری در حالی که تنها چند روز از جمع بندی مذاکرات هستهای میگذشت، رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبههای نماز عید سعید فطر طی بیانات مهمی با اشاره به تغییرناپذیری سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال آمریکا، گفتند: در هر صورت سیاست ما در مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد. همانطور که بارها تکرار کردیم، ما با آمریکا در مورد مسائل گوناگون جهانی و منطقهای مذاکرهای نداریم؛ در مورد مسائل دوجانبه مذاکرهای نداریم؛ گاهی در موارد استثنائی مثل این مورد هستهای، بر اساس مصلحت، مذاکره کردهایم؛ این مورد هم فقط نبوده است، قبل از این هم مواردی بوده است که من در سخنرانیهای عمومی قبلی به آنها اشاره کردهام. سیاستهای آمریکا در منطقه با سیاستهای جمهوری اسلامی ۱۸۰ درجه اختلاف دارد.
اما با وجود بیانات متعدد مقام معظم رهبری پیرامون عدم برقراری رابطه با آمریکا با توجه به خوی استکباری و سلطه جویانه سردمداران این کشور و همچنین تقدم گفتمان تعالیبخش و ضد استکباری انقلاب اسلامی در طراحی سیاستهای کلان نظام جمهوری اسلامی، همان طیف و جناح سیاسی که در ابتدای این وجیزه به آن اشاره شد، بازهم به نحوی از انحاء و با هر بهانهای درصدد برقراری رابطه با آمریکاییها هستند؛ البته متاسفانه ادبیات برخی از دولتمردان نیز به آنها در جهت پیشبرد اغراض سیاسیشان یاری میرساند.
برای نمونه،چندی پیش، یکی از مقامات دولتی طی اظهاراتی غیرمتعارف مدعی شد که توافق هستهای و تلاشهای دیپلماتیک سایه شوم جنگ را از سر مردم برداشته و امنیت واقعی را به کشور بازگردانده! این ادعا اگرچه با واکنش قاطع فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سایر نیروهای ارزشی مواجه شد، اما به مثابه چراغ سبزی برای تجدیدنظرطلبان بود تا مطالبه منحوس دوستی با شیطان بزرگ را از طرق مختلف پیگیری کنند.
چند روز پیش خبری در رسانههای ضدانقلاب مبنی بر ارسال نامه عدهای از روشنفکران و روزنامه نگاران ایرانی به مقصد آمریکا منتشر شد؛ فارغ از اسامی نویسندگان و امضاکنندگان نامه مزبور که همگی در زمره نقشآفرینان فتنههای 78 و 88 هستند و در مقاطع زمانی مختلف رودرروی نظام اسلامی و ارزشهای منبعث از آن ایستادهاند، محتوای نامه مزبور نیز نوعی اظهار عجز و لابه و نگاه ملتمسانه به نماد استکبار جهانی برای برقراری ارتباط دوستانه است.
در بخشی از نامه مزبور چنین آمده است: "ما عمیقاً باور داریم که راه حل عادلانه و منطقی برای مناقشات بینالمللی از طریق مذاکره است؛ ما قویا باور داریم که اگر این توافقنامه هستهای تصویب و اجرا شود، امکان روابط بهتر میان ایران و آمریکا فراهم خواهد شد. ما عمیقا نگران پیامدهایی هستیم که ممکن است در نتیجه رد این توافقنامه هستهای بوجود آید ؛ تحریم های اقتصادی و خطر بروز جنگ افزایش خواهد یافت. جنگی که برای خاورمیانه یک فاجعه خواهد بود.”
با نگاهی به اسامی نویسندگان و امضاکنندگان نامه مزبور، درمییابیم که همه آنها داعیهدار پیروی از خط امام(ره) هستند؛ بنابراین باید از مدعیان خط امام(ره) پرسید که با چه هدف و انگیزهای اقدام به نامه نگاری با آمریکاییها میکنند و در مرقومهشان با ادبیاتی ملتمسانه، تقاضای دوستی با شیطان بزرگ را دارند؟!
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *