صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

توجه به بیماری‌های جسمی غفلت از بهداشت روانی؛ وضعیت روان جامعه خوب نیست!

۰۶ تير ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۲:۴۴
کد خبر: ۷۳۶۴۶۱
سلامت روان مردم در کنار سلامت جسم آن‌ها برای جامعه جایگاه ویژه‌ای دارد. روانشناسان می‌گویند ریشه بسیاری از بیماری‌های غیر واگیر دار مشکلات روانی است که موجب تحمیل هزینه به جامعه می‌شود.
_ روزنامه رسالت نوشت: همان‌طور که حواسمان به کرونا و رعایت پروتکل‌های بهداشتی است، همان‌طور که چشم دوخته‌ایم به نقشه رنگ‌بندی کرونا و تعداد شهر‌های قرمز و زرد و نارنجی را بالا و پایین می‌کنیم و حواسمان به قیمت نهایی واکسن داخلی و انتشار خبر قیمت ۲۰۰ هزارتومانی واکسن برکت است، باید حواسمان به اختلالات روانی هم باشد. کم نیستند آدم‌هایی که با این اختلال از نوع خفیف تا شدید دست‌به‌گریبان‌اند که معمولا از آن غفلت می‌شود. اختلالات روحی ریشه بسیاری از بیماری‌های شایع جسمی در جامعه است و متأسفانه اهمیت سلامت روان در جامعه ما مغفول مانده و بیشتر سرمایه‌گذاری‌های عرصه سلامت در کشور به مقوله سلامت جسمی معطوف شده است؛ درصورتی‌که ریشه بسیاری از مشکلات کنونی جامعه ما اختلالات روحی افراد است که بار مزمن و مداومی را به لحاظ اقتصادی، کیفیت و میزان رضایت از زندگی بر دوش جامعه وارد می‌کند؛ بنابراین اهمیت سرمایه‌گذاری در این حوزه اگر بیشتر از سلامت جسم نباشد، کمتر نیست.
 
بررسی‌ها نشان می‌دهد، ریشه بسیاری از بیماری‌های غیرواگیر شایع نظیر انواع سرطان‌ها، مشکلات قلبی و عروقی، گوارشی و ... ریشه در اختلالات روحی افراد دارد. بسیاری از بیماران مبتلابه سرطان کسانی هستند که براثر اختلالات روانی دچار بیماری‌های جسمانی شده‌اند یا استرس، بیماری آن‌ها را تشدید و موجب عود آن می‌شود. اگر از این افراد شرح‌حال گرفته شود مشخص خواهد شد که فشار‌های روانی چقدر به مشکلات جسمانی در آن‌ها منجر شده است. یا این‌که استرس عامل مهمی در مشکلات قلبی و بروز سرطان‌هاست. بی‌تردید برداشتن هر گام برای کاهش بیکاری، فقر و اعتیاد و بالا بردن سطح سواد و درآمد به ارتقای سطح بهداشت اعصاب و روان در جامعه کمک خواهد کرد؛ هرچند که  هنوز خیلی‌ها اختلالات روانی را انکار می‌کنند چراکه به‌سادگی ناراحتی‌های جسمانی قابل‌تشخیص نیست. این مسئله باعث می‌شود آدم‌ها آشنایی کامل یا شناخت درست از این اختلالات نداشته باشند و آن را جدی نگیرند. به هر ترتیب ناراحتی روحی و روانی در درجه اول یک تجربه درونی است. بااین‌حال باید تأکید کرد، در چند دهه اخیر گسترش شهرنشینی، تغییر و تحولات تکنولوژیکی در شیوه زندگی انسان‌ها تحولاتی بعضا منفی ایجاد کرده است که سلامت روح و روان را بیشتر نشانه گرفته است و اگر درگذشته شیوع انواع بیماری‌های انگلی، ویروسی و ... مشکل جامعه ما بود و اکنون نیز کرونا، اسباب دردسری تازه شده، اما به‌جز این بیماری‌ها، مشکلات روحی و روانی نیز به نگرانی اساسی تبدیل‌شده است.  
 

بی‌توجهی به‌سلامت روان به علت کمبود بودجه

در این رابطه دکتر شکوفه کاظمی، متخصص بهداشت روان می‌گوید: بی‌توجهی به‌سلامت روان به علت کمبود بودجه یا اولویت قرار دادن مسائل بهداشتی و درمانی دیگر به هر دلیلی، غیرتخصصی است چراکه بسیاری از مشکلاتی که ما اکنون داریم براثر مشکلات روان است و همه این‌ها بار مزمن و مداومی را به لحاظ اقتصادی، کیفیت و میزان رضایت از زندگی بر دوش جامعه وارد می‌کند؛ بنابراین اهمیت سرمایه‌گذاری در حوزه روح و روان در جامعه اگر بیشتر از سلامت جسم نباشد، کمتر  نیست.  
 
گرچه بسیاری از بیماری‌های روانی منشأ ژنتیک دارد، اما بعضی از آن‌ها ناشی از عوامل محیطی است. برای مثال کرونا، فقر، بیکاری و مهاجرت اجباری براثر جنگ میزان بیماری‌های روانی را بالا می‌برد و آن‌ها را تشدید می‌کند و در این شرایط، غفلت سیاست‌گذاری‌های کلان در زمینه سلامت روانی و جسمی افراد جامعه، تبعات نگران‌کننده‌ای خواهد داشت.  
 

عدم مراجعه ۶۶ تا ۷۵ درصد افراد به متخصص سلامت روان

پیش‌تر این بحث مطرح بود که از هر پنج عضو جامعه، یک نفر در سطح اضطراب، افسردگی خفیف یا ترس‌های بیمارگونه دچار اختلال روانی است. تعداد بیماری‌های شدید روانی که به بستری شدن نیاز دارند نیز در حدود دو درصد جامعه را در برمی‌گیرد که این آمار‌ها اکنون متفاوت است و گفته می‌شود «حدود ۲۳ درصد جمعیت کشور به‌نوعی دچار اختلالات روانی هستند و حدود ۶۶ تا ۷۵ درصد این افراد برای درمان به روانپزشکان، روانشناسان و متخصصان سلامت روان مراجعه نمی‌کنند.» رئیس دفتر سلامت روان وزارت بهداشت با ارائه این آمار تأکید کرده، «مهم‌ترین بحث در حوزه سلامت روان افزایش سواد سلامت روان مردم است و باید در این زمینه با افزایش آموزش همگانی از طریق رسانه، مردم را نسبت به علائم و روش‌های کنترل خشم و اختلالات روانی و مراجعه به‌موقع به فرد متخصص آگاه کنیم.»
 
محمد کریمی، جامعه‌شناس و آسیب‌شناس اجتماعی درباره این موضوع و  آمار‌های اعلامی از سوی وزارت بهداشت عنوان کرده، شاید این آمار‌ها برای بیلان‌های مدیریتی آمار مناسب و درستی باشد، اما واقعیت جامعه چیز دیگری می‌گوید. حتی بامطالعه سطحی در میان مردم متوجه می‌شویم که این آمار درست نیست و اکثر مردم جامعه دارای اختلالات روحی و روانی هستند. شاید بتوان گفت بیش از ۸۰  درصد مردم با یک اختلال دست‌وپنجه نرم می‌کنند. در شرایط فعلی اجتماع کمتر فردی را می‌بینیم که استرس و افسردگی نداشته باشد. حتی اگر حالت افسردگی ساده که به بی‌حوصلگی ختم می‌شود را هم مدنظر قرار دهیم بازهم مردم ایران وضعیت مناسبی ندارند.
 
او افزوده: ما هرروز نمود بیرونی اختلالات روانی را در رفتار روزمره مردم ایران شاهدیم و  رانندگی پرخاشگرانه را اگر تنها یک نمود بیرونی در نظر بگیریم هم متوجه اضطراب و خشم مردم می‌شویم، اما نگاهی به آمار جرم چیزی بیشتر را نشان می‌دهد؛ این موضوع چگونه قابل‌تحلیل است؟ اگر آمار این‌قدر پایین است چرا جرم تا این حد افزایش‌یافته؟ اگرچه اختلالات روانی دلایل مختلفی داشته و از ژنتیک تا سبک زندگی افراد در بروز آن دخیل هستند، اما از تأثیر مشکلات اجتماعی در بروز این اختلالات نباید غافل شد. در شرایط فعلی کشور، التهاب ناشی از شرایط اقتصادی وبرخی اخبار نگران‌کننده در جامعه تأثیرگذار بوده است. چگونه کارمندی که تا سال گذشته با حقوق خود یک زندگی زیر حد استاندارد داشته و حالا با گرانی‌های فعلی، همان را هم ازدست‌داده است و هرروز قدرت خریدش کمتر می‌شود ازنظر روانی سالم است و حس رضایت از زندگی می‌کند؟
 
وقتی مشکلات اقتصادی و فرهنگی، جامعه را تسخیر کرده بنابراین تمام اقشار جامعه آسیب می‌بینند. قشر جوان جامعه امروز بیشتر از گروه‌های دیگر مورد آسیب و گرفتار افسردگی است. ۵۰ تا ۷۰ درصد جوانان تحصیلکرده کشور شغل ندارند و این موضوع فشار روانی را دوچندان می‌کند. از طرف دیگر کهنسالان جامعه به دلیل رهاشدگی و نداشتن امکانات اجتماعی و رفاهی مناسب و دارو و درمان دچار افسردگی هستند؛ بنابراین در بیان ساده‌تر به‌جز نوزادان که استرس پنهان دارند، اکثر جامعه ایران با التهاب درگیر است.
 
نتیجه تحقیقی که کنگره سالانه انجمن علمی روانپزشکان ایران در مهر ۱۳۹۶ ارائه کرد، نشان می‌داد که ۲۳.۴۴ درصد افراد موردمطالعه اختلالات روانی دارند. این مطالعه روی ۳۶ هزار نفر در ۶ گروه سنی بالای ۱۵ سال انجام‌شده بود. این مطالعه تأیید می‌کرد که اختلال‌های روانی در شهر‌ها بیشتر از روستا‌ها و شهرستان‌هاست و باسواد و فقر نسبت مستقیم دارد.
 
دکتر احمد نوربالا، مشاور وزیر بهداشت در آن کنگره گفته بود: «بیکاران، خانه‌دار‌ها و افراد از کار افتاده بیشترین میزان اختلال روانی را دارند و شیوع اختلال نزد افراد طلاق گرفته یا مردانی که همسرشان درگذشته، بیشتر است.»
رئیس انجمن روانپزشکان ایران پیش‌تر گفته بود که افسردگی، اضطراب و پرخاشگری در رده‌های نخست شایع‌ترین اختلال‌های روانی کشور قرار دارند. او وسواس، اختلالات خواب و اختلالات رفتاری را نیز به این سیاهه افزوده و گفته بود که شمار زنان مبتلابه افسردگی، دو برابر مردان است.  
 

نگاهی به عوارض اختلالات روانی در جامعه.

اما اگر این بیماری‌ها درمان نشوند برای افراد و جامعه مخاطراتی به دنبال خواهد داشت و کیفیت و کمیت زندگی آن‌ها نیز کاهش پیدا می‌کند. ازجمله عوارض اقتصادی و اجتماعی ابتلا به بیماری‌های روحی، کاهش راندمان در محیط کار یا تحصیل است. تمامی اختلالات روانی درمجموع در روابط میان انسان‌ها به‌نوعی تأثیر می‌گذارد و تغییر ایجاد می‌کند. مثلا افسردگی که روابط اجتماعی را کاهش می‌دهد، مانع بازدهی کامل در کار و حرفه می‌شود و حتی در روابط زوج می‌تواند نتایج بسیار منفی به‌جا بگذارد و در حقیقت کارکرد‌های اجتماعی و خانوادگی فرد را به‌نوعی دچار اختلال می‌کند. اختلال در روابط بین‌فردی و بالا رفتن آمار طلاق، اختلال در تربیت فرزند، استرس و اضطراب، افزایش رفتار‌های پرخاشگرانه و خشونت‌آمیز و اختلال در عملکرد شغلی و اجتماعی ازجمله پیامد‌های اختلالات روانی در جامعه است، پیامد‌هایی که توسعه و کیفیت زندگی اعضای یک جامعه را نشانه می‌گیرد.
به گفته دکتر شکوفه کاظمی، متخصص بهداشت روان، وقتی فردی اضطراب شدید دارد، تمرکز و قدرت تصمیم‌گیری او کم می‌شود، اضطراب مزمن به افسردگی منجر می‌شود و افسردگی، کاهش انرژی، بی‌انگیزگی و افت عملکرد شغلی و اجتماعی را همراه دارد، همچنین خانواده فردی که افسردگی شدید دارد به دلیل نزدیکی به او دچار مشکلات روانپزشکی می‌شود.
 

هزینه‌های سنگین بی‌توجهی به‌سلامت روان

بی‌تردید اوضاع نابسامان دوران کودکی، تجربه جنگ، مهاجرت اجباری و داوطلبانه، آزار و شکنجه، به انزوا کشیده شدن اجتماعی، بیکاری، محرومیت اجتماعی، فقر، تحصیلات پایین و تبعیض‌ها و نابرابری‌های اجتماعی ازجمله شرایطی است که به‌شدت روی روان اجتماعی افراد تأثیر می‌گذارد و بی‌توجهی به‌سلامت روان جامعه هزینه‌های بسیار سنگینی به همراه دارد. ازلحاظ آموزه‌های دینی، اخلاقی، انسانی و پزشکی انسان باید از سلامت جسمانی و روانی برخوردار باشد تا بتواند سایر مراحل رشد، سازندگی، مسئولیت‌پذیری و تأثیرگذاری مثبت چه در جامعه خود و سطح جهانی را انجام دهد. عدم اهمیت به‌سلامت روان یعنی دیدگاه‌ها و سیاست‌گذاری‌ها دراین‌باره باید موردبازنگری اساسی قرار گیرد در غیر این صورت هزینه‌های بسیار سنگینی به جامعه تحمیل می‌کند.
 

چه باید کرد؟ / قانون سلامت روان هنوز به نتیجه نرسیده است

توجه به بهبود وضعیت روانی در هیچ‌کدام از طرح‌ها و برنامه‌های کلان کشور در حوزه سلامت دیده نمی‌شود. قانون سلامت روان هنوز به نتیجه نرسیده و بر سر قسمت‌هایی از آن میان حقوقدانان و متخصصان روانپزشکی اختلاف‌نظر است. در این زمینه ایسنا گزارش داده است که علم روانپزشکی به‌طور مداوم درحال تغییر است و همین موضوع وجه‌های جدیدی از بیماری را نشان می‌دهد؛ اما قانون یکسان و راکد باقی‌مانده است تاجایی که حتی این عدم‌تغییر و اعمال شرایط جدید می‌تواند گاهی باعث تضییع حق بیماران روانپزشکی شود.
 
دراین‌باره  مهدی نصر اصفهانی، عضو هیئت‌مدیره انجمن علمی روانپزشکی گفته، «تغییرات اعمال‌شده هنگام خلاصه کردن قانون سلامت روان در کمیسیون‌های مختلف مجلس، انجمن روانپزشکی حق رأی نداشته، اما می‌توانسته اظهارنظر کند، گفت: بر همین اساس برخی تغییرات نیز بدون موافقت ما صورت گرفت. به‌طور مثال بندی از قانون به تأمین و احداث مراکز روانپزشکی در قوه قضائیه مربوط می‌شد که بر اساس آن دیگر بیمار ملزم به بستری در بیمارستان‌های دانشگاهی زیر نظر وزارت بهداشت با حضور مأمور نیروی انتظامی و تحت شرایط امنیتی نبود؛ چراکه علاوه بر حق خودش و معذب شدن، حقوق سایر بیماران نیز تضییع می‌شد، اما این ماده از قانون به علت مشکلات بودجه‌ای در ابهام باقی‌مانده است و منتظر نظر مجلس دراین‌باره هستیم.»
 
سوای این مسئله، مراجعه به روانشناس و روانپزشک در ایران فرهنگ‌سازی نشده و کاظم‌زاده در قامت روانشناس به این موضوع اشاره می‌کند که «اگر در رابطه با جامعه ایران بخواهیم صحبت کنیم، باید افراد بتوانند میان حرف زدن از مشکلاتشان و بازیابی سلامت یک ارتباط پیدا کنند. خودِ این‌که شما پیش یک نفر بروید و فقط با صحبت کردن و گفتگو کردن بتوانید مشکلتان را حل کنید در جامعه ما در حقیقت امر جاافتاده‌ای نیست و این تصور وجود دارد که مسائل خصوصی، مخصوصا امور نامتعارف مثل مشکلات خانوادگی و ... را باید در حیطه فضای خصوصی نگاه داشت. ما یک مفهومی در فرهنگ خودمان داریم به نام آبرو که در حقیقت مهم‌ترین کارکردش مانع‌شدن از بروز امور نامتعارف در فضای عمومی است. سخن گفتن با روانشناس یعنی در حقیقت سخن گفتن از مشکلات خصوصی در فضای عمومی و شما باید در یک فرهنگی تربیت بشوید که آوردن مسائل خصوصی به فضای عمومی و به روابط غیرخویشاوندی کم‌کم معمول شده باشد.» از طرفی بیمه‌ها هنوز زیر بار حمایت مالی از خدمات مشاوره و روان‌درمانی نمی‌روند درحالی‌که زمینه‌های ایجاد بحران‌های روانی با سرعت در حال گسترش بوده و هرروز قوی‌تر از قبل می‌شوند. در این میان، مسئولان وزارت بهداشت و آسیب شناسان اجتماعی بر این موضوع توافق دارند که بحران‌های اقتصادی، آسیب‌های اجتماعی را افزایش می‌دهد، اما در شرایطی که مشکلات اقتصادی به‌عنوان اصلی‌ترین عامل ایجاد اثر منفی روی سلامت روان مردم جامعه مطرح می‌شود، استفاده از خدمات مشاوره به دلیل هزینه‌بالا جایی در سبد مصرف خانوار ایرانی ندارد. بالطبع بحران‌های اقتصادی هم در این امر دخیل بوده و به آسیب‌های اجتماعی منجر می‌شود؛ اصولا رابطه مستقیمی در افزایش یا کاهش آسیب‌های اجتماعی با مؤلفه‌های اقتصادی و اجتماعی موجود در جامعه است. طبیعتا مشکلات اقتصادی اثر منفی روی سلامت روان مردم جامعه دارد و اگر این موارد اصلاح شود، می‌توان به بهبود وضعیت سلامت روان جامعه امیدوار بود.  


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *