چگونه بازیگر شویم (۴۳۰) /تمرینات آوایی برای بیان بهتر یک بازیگر
بازیگری یکی از مشاغل محبوب در سطح جهان محسوب میشود، بازیگری فارغ از شهرت و ثروتی که ممکن است برای فرد بازیگر به همراه داشته باشد، جهانی است که میتوان در آن ایفای نقش در قالب شخصیتهای مختلف را تجربه کرد.
در این بین اکثریت مواقع بازیگری به عنوان یکی از مشاغل سخت جهان محسوب میشود، شاید از دور برای بسیاری اینکه بازیگری اتفاقی سخت باشد، قابل لمس نباشد اما اگر به صورت اصولی و به مفهوم واقعی به بازیگری نگاه کنیم، این هنر به واقع به تمرین، مطالعه، شهود و مطالعات فراوانی نیازمند است.
تمرین از آوا به مصوت (شکل اندام گفتاری در هنگام ایجاد مصوت)
هنگام تمرینهای آوایی و ایجاد صدا، به گفتن مصوتها میرسیم: اَ-اَ-اِ-ای – اُ- او. هر یک از این مصوتها بر روی دهان شکلی را تولید میکند. اَ: مستطیلی که اضلاع کوچکش در پایین و بالا قرار میگیرد. اَ: ذوزنقهای که قاعدهی بزرگ آن در بالا است. اِ: ذوزنقهای که قاعدهی کوچکترش در بالاست. ای: مستطیلی کشیده با دو ضلع بزرگتر به طرف دو بناگوش و اضلاع کوچکش بسیار ناچیز. اُ: دایرهای باز و کامل. او: لبها کشیده رو به جلو و جمع (غنچه). همچون سوزنی فاصلهی بین آنها و عبور هوا.
تمرین مصوت به حروف (۱-گرامر فاقد ریختار ۲-گرامر واجد ریختار)
تمرینهایی که با مصوتها انجام دادیم این بار همراه با حروف صورت میپذیرد. سپس در یک تسلسل و با کمترین فاصلهی زمانی، پشت سر هم بیان میشود. مثال: بابا بابا – بَ بَ بَ بَ – بِ بِ بِ بِ – بی بی بی بی – بُ بُ بُ بُ – بو بو بو بو. این تمرین را به صورت ادواری بر روی تمام حروف به انجام میرسانیم. به یک مورد بسیار باید توجه کرد: در هنگام گسترش این تمرین بسیار دیده میشود که هنرجو تکرار تسلسلی آن را به همراه یک آهنگ و بر اساس تغییر نت بیان میکند؛ اشتباه در همین جاست و میتواند این آهنگ بر روی صدای گفتاری و آواهای هنرجو باقی بماند. باید سعی شود تکرار این حروف با صداهای مختلف چکشی و بدون آهنگ و نت گفته شود.
تبیین جایگاه و مخرج ادای حروف
حروف را به ترتیب بیان کرده و عضوی از اندام گفتاری دهانی و یا بینی را که با انقباض و برخورد آن یا آنها با هر حرف به وجود میآید را مییابیم. مثال، حرف ب: فشار آنی دو لب از قسمت بیرونی بر هم و خروج نفس از حالت گرفتگی (hook) حرف پ: فشار و سایشی بیش از حرف "ب" همراه با پرتاب، در همان عضوها. حرفت: نوک زبان به پشت دو دندان جلو برخورد میکند و همان اتفاقات قبل. حرف میم: از جمله حرفهایی است که مخرج آن در بینی است، اما لبها نیز در ساخت آن نقش دارند.
ایجاد نت
این تمرین همان سلفژ است که در بخشهای مختلف همین کتاب به تفصیل در ارتباط با آن ودایرهی لغات موسیقایی مطلب خواهد آمد. در تئاترهایی همچون شکسپر و یا نمایشهای تاریخی بسیار دیده شده که از زبانی منشوری و فخیم استفاده میشود. در این گونهی گفتاری پیدا کردن گرامر گفتار، نیاز به عروض و قافیه دارد و حتی ترجمههایی نیز در این مسیر وجود دارد همچون "مکبت" ترجمهی "فرنگیس شادمان" و یا "آنتونی و کلئوپاترا" ترجمهی "اسلامی ندوشن".
دراین نحوهی گفتاری پیدا کردن نتهای مناسب برای ابتدا و انتهای کلام جنبههای زیبایی شناسی گفتار را بسیار با ارزشتر میکند. البته بازیگر فقط برای تمرین از این ترفند بهره برده و سپس در جریان تمرین و تکرار سعی در جاانداختن لحن طبیعی، اما با این گرامر خواهد کرد تا نوع گفتارش به سمت سنتز فرمانت پیش نرود. ابتدا کارتهایی را در اندازهی انواع کارتهای بازی برای خود برش دهید و بر هر کدام نتی را تا یک اکتاو (هشت نت از Doی اول تا Doی بعد) بنویسید.
حالا شروع کنید به حفظ ترتیبی آن و همچنین وارونه خواندن نتها و سپس درهم ریختهی آنها را مورد خواندن قرار دهید. پس از اینکه نتها را مورد شناسایی اسمی قرار داده و آنها را بارها با ترتیب خودشان و یا در هم ریخته و یا وارونه در یک اکتاو و بر اساس نت (علامت گذاری) بیان کردید تکه شعری را همچون: یار، دستمبو به دستش بود و دستم داد و دستم بوی دستمبوی دست او گرفت – جان به قربان همان دستی که دستمبو به دستش بود و دستم دادو دستم بوی دستمبوی دست او گرفت در نظر بگیرید.