صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

حوادث- انتظامی و آسیب‌های اجتماعی

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

عامل اسیدپاشی به دختر جوان به 6 سال حبس محکوم شد

۱۵ شهريور ۱۳۹۴ - ۰۹:۴۴:۱۳
کد خبر: ۷۳۳۹۹
دسته بندی‌: جامعه ، عمومی
خبرگزاری میزان- متهم جنایت اسیدپاشی به زودی از زندانی در انگلستان آزاد خواهد شد.
به گزارش خبرنگار اجتماعی میزان، دیلی میل منتشر کرد:آقای "استفن سیلوستر" 27 ساله که به جرم اسیدپاشی در سال 2008 به مجازات شش سال زندانی محکوم شد پس از گذاشتن یک ضمانت می تواند آزاد شود و این در حالی است که قربانی او خانم "کیت پیتر" 31 ساله در مصاحبه خود در یک شبکه رسانه محلی از آزاد شدن این جنایت کار ابراز وحشت کرد و بیان کرد که امنیت او با آزادی استفن به خطر خواهد افتاد.

براساس گزارش پلیس خانم "پیپر" که در سال 2008 در سن 24 سالگی خانه والدین خود را که واقع در "همپ شایر" بود ترک کرد به پایتخت مهاجرت کرد و با آقای "لینچ" آشنا شد که علاقمند به هنرهای رزمی بود.

این دو به یکدیگر علاقه‌مند شدند و 2 هفته بعد لینچ در یک دعوت برای شام قربانی را به هتل واقع در "بای سی واتر" برد و بعد از صرف شام  پس از یک جر و بحث او را به اتاق هتل برد و مورد ضرب و شتم قرار داد.

2 روز بعد لینچ او را متقاعد به رفتن به یک کافی نت در نزدیکی خانه‌اش کرد تا نامه‌ای که برای او در فیس‌بوک نوشته است را بخواند.

قربانی وقتی به کافی‌نت رفت استفن که برای ریختن اسید به صورت قربانی از طرف "لینچ" استخدام شده بود وارد کافی‌نت شد و پس از درخواست کمک نقدی از قربانی اسید را به صورت او پاشید به طوری که خانم "پیپر" بعد از آن یکی از چشمان خود را از دست داد و 40 مورد تحت جراحی زیبایی قرار گرفت.

این دو جنایت کار که توسط دوربین های کافی نت رصد شدند توسط پلیس بازداشت و در دادگاه محاکمه شدند. لینچ به 16 سال زندانی و استفن به شش سال حبس محکوم شد.

قربانی در گزارش خود به مجری تلوزیون محلی گفت: حبس واقعی به من تحمیل شد چرا که لینچ و استفن پس از آزادی با تغییر نام و مکان زندگی‌شان به زندگی خود ادامه می‌دهند و امکان داشتن شغل و ازدواج دارند در صورتی که من با این صورت و چهره دیگر قادر به دوست داشته شدن و یک زندگی شغلی موفق نخواهم بود به طوری که بارها  از سر ناامیدی به پدرم گفتم کاش در یک تصادف با خودرو و یا یک آتش‌سوزی بمیرم.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *