صفحه نخست

رئیس قوه قضاییه

اخبار غلامحسین محسنی اژه‌ای

اخبار سید ابراهیم رئیسی

اخبار صادق آملی لاریجانی

قضایی

حقوق بشر

مجله حقوقی

سیاست

عکس

جامعه

اقتصاد

فرهنگی

ورزشی

بین‌الملل- جهان

فضای مجازی

چندرسانه

اینفوگرافیک

حقوق و قضا

محاکمه منافقین

هفته قوه قضاییه

صفحات داخلی

نگه داشتن تحریم‌ها!

۲۰ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۹:۲۷:۳۸
کد خبر: ۷۳۱۶۷۱
جواد منصوری در یادداشتی نوشت: صرف تعلقات ملی کافی است تا با اتکا به توانمندی‌های درونی، تحقق استراتژی کلان واشنگتن در قبال جمهوری اسلامی با چالش عمیق مواجه شود و درنهایت، به شکست منجر گردد.
_ جواد منصوری در روزنامه حمایت نوشت: راهبرد متعارف جنگ‌ها در گذشته، شامل محاصره یک شهر یا کشور بود. این شیوه پس از ناکامی در حمله نظامی مورداستفاده قرار می‌گرفت و به‌منظور قطع ارتباط دشمن با جهان خارج، جلوگیری از دسترسی به منابع و درنهایت تسلیم شدن حریف بکار گرفته می‌شد.
 
امروز، اما جنگ‌های متعارف حتی به شکل چند دهه پیش به وقوع نمی‌پیوندند و ترکیبی از روش‌های خصمانه شامل اقدامات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری برای به‌زانو درآوردن دشمنان در دستور کار قرار می‌گیرد. تحریم‌های اقتصادی یکی از مرسوم‌ترین شیوه‌هایی هستند که با هدف دستیابی به همان منظور در جنگ‌های گذشته استفاده‌شده و تأمین و حفظ صلح، به‌عنوان هدف آن‌ها بیان می‌گردد.
 
تحریم‌هایی که در قرن گذشته و پیش رو بر کشور‌های جهان تحمیل شد، عمدتاً از سوی آمریکا و غرب اعمال‌شده و صراحتاً هم اعلام می‌کنند تا موارد موردنظرشان برآورده نشود، پاشنه روابط روی فشار‌های اقتصادی می‌چرخد. در این میان، آنچه از کمترین اهمیت برخوردار بوده و هست، البته جان انسان‌هاست. در روز‌های نخست شیوع کرونا، آمریکا به بهانه راهبرد فشار حداکثری مانع از واردات ملزومات ضروری و اورژانسی پزشکی برای جلوگیری از ابتلا و فوت مردم کشورمان شد.
 
هرچند آمار رسمی از تلفات انسانی بر اثر کارشکنی آمریکا در خرید تجهیزات پزشکی و بهداشتی در دسترس نیست، اما قطعاً جمعی از هم‌وطنانمان به همین دلیل جان خود را از دست دادند. این آمار در مورد کشور‌ها و موضوعات دیگر ثبت‌شده است. در برنامه «نفت در برابر غذا» از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۳، شورای امنیت تحریم‌های سنگینی را به عراق تحمیل کرد که نتیجه آن کشته شدن بیش از یک‌میلیون انسان بی‌گناه بود.
 
بنابراین، آمریکا و غرب، از کشور‌های تحت تحریم، انقیاد و فرمان‌برداری محض می‌خواهند. هرچند سخن از تعامل و توافق می‌زنند، ولی در عمل، حاضر به امتیازدهی به وجهی که کشور مقابل می‌خواهد و پیش‌نیاز یک پیمان منصفانه است، نیستند. پای درس دیپلماسی آمریکایی، یک قرارداد خوب آن است که سود فراوان در برابر ضرر اندک به همراه داشته باشد و منظور از سود، اخذ امتیاز حداکثری نه در مقابل ارائه برخی امتیازات یا تخفیف تحریم‌ها، بلکه مشتی وعده و وعید است! همچنان که در برجام این اتفاق، طابق النعل بالنعل افتاد و خسارات سنگینی را به جمهوری اسلامی وارد کرد.
 
تصور برخی این بود که خلف وعده‌ها کار «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور ایران ستیز قبلی آمریکا بود و اگر دموکرات‌های مؤدب (!) بر سر کار بودند، کار توافق هسته‌ای به اینجا نمی‌رسید. با این توهم، رسانه‌های جریان غرب‌گرا با جلوس «جو بایدن» بر کرسی ریاست جمهوری، کف و سوت زدند و به امید بازگشت سخاوتمندانه عمو سام به برجام، چشم‌انتظار ماندند. با این حال، آمریکا در موارد متعددی ازجمله در خلال نشست‌های کمیسیون مشترک برجام، بر ادامه تحریم‌ها و عدم لغو همه آن‌ها مطابق سیاست قطعی جمهوری اسلامی اصرار دارد. آخرین مورد این تصریح و تأکید، اظهارات اخیر «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه آمریکاست که گفته بود: «حتی اگر آمریکا و ایران به تعهد کامل خود به برجام بازگردند، همچنان صد‌ها تحریم ما علیه تهران پابرجا خواهد بود.»
 
آنچه بلینکن بیان کرد، در حقیقت اشاره‌ای به ساختارمحور بودن سیاست خارجی آمریکاست؛ بدین معنا که تغییر روسای جمهور در هرم قدرت، تأثیری بر راهبرد‌های کلان این کشور ندارد و شخص‌محوری در مناسبات بین‌المللی واشنگتن منتفی است. آنچه ممکن است در نتیجه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تغییر کند، تاکتیک‌ها و نقشه‌های راه دولت‌ها برای رسیدن به راهبردهاست. بر این مبنا، بایدن هیچ‌گاه سیاست تحریم را نفی نکرده و علناً بیان نموده از تحریم ایران برای کشاندن کشورمان پای میز مذاکره دست نخواهد کشید.
 
از طرفی، آمریکا ایران را به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای برخوردار از عمق استراتژیک پذیرفته و در اسناد بالادستی خود به آن‌ها اعتراف کرده است؛ لذا برای همراه کردن جمهوری اسلامی حتی یک گام از سیاست فشار بر کشورمان کوتاه نخواهد آمد، اما شیوه آن، دستخوش تغییر شده است. کاخ سفید در راهبرد جدید خود، از جانب چین و روسیه احساس خطر جدی می‌کند و برنامه این کشور برای دستکم یک دهه آینده این است که کنشگری در غرب آسیا را به‌صورت نیابتی و از طریق قارون‌های منطقه ادامه بدهد و بخش عمده انرژی خود را برای مهار ابرقدرت‌های آینده (روسیه و چین) صرف کند. اگر این روش کار نکند – که نمی‌کند -، ایران نیز به جمع ابرقدرت‌های منطقه اضافه می‌شود و کاخ سفید یک گام دیگر به افول هژمونی و ابرقدرتی خود نزدیک خواهد شد.
 
انتخابات پیش رو نیز باعث نگرانی عمیق آمریکا شده، چراکه در صورت ورود جریان انقلابی به عرصه حکمرانی، عملاً سیاست تحریم‌ها ناکارآمد می‌شود و نمی‌تواند اقتصاد را برای باج‌گیری بیشتر گروگان بگیرد. بنابراین، اعتماد به ابرقدرتی که همه کشور‌های جهان را ذیل به‌اصطلاح امپراتوری خود تعریف کرده، در عرض منافع ملی قرار دارد و حتی اگر تقیدی به ارزش‌های انقلابی وجود نداشته باشد، صرف تعلقات ملی کافی است تا با اتکا به توانمندی‌های درونی، تحقق استراتژی کلان واشنگتن در قبال جمهوری اسلامی با چالش عمیق مواجه شود و درنهایت، به شکست منجر گردد.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *